وقتی میخوای صبح بری دانشگاه و ﺗﻮﯼ تخت خوابتی :
ﺳﺎﻋﺖ ۶ﺻﺒﺤﻪ ، ۵ﺩﻗﯿﻘﻪ ﭼﺸﻤﺎتو ﻣﯿﺒﻨﺪﯼ
و یه دفه چشماتو باز می کنی می بینی ساعت شده ۷:۴۵دقیقه..
حالا ﺗﻮﯼ ﮐﻼﺳﯽ :
ﺳﺎﻋﺖ ۹:۳۰ﺻﺒﺤﻪ ، ۵ﺩﻗﯿﻘﻪ ﭼﺸﻤﺎتو میبندی ﻭ بعد باز می کنی
ﺳﺎﻋﺖ هنوز ۹:۳۱ ﺩﻗﯿﻘﻪ س
(مورد داشتیم ۹:۲۹دقیقه گزارش شده)
ازدانشگا داشـــــتم بر میگشتم خـونــــه کـه وسـط راه لاســــــــــــتیک ماشین پنچر شد
پیاده شـــــــــدم و با بدبختی جک و بزن و لاسـتیک زاپاس رو بنداز که یه دخترِ جلو ماشیــــــــــنم پارک کرد!
پیاده شـــــــد گفت : آقاااا ، میشه لاستیک من رو هم عوض کنی ؟!
بلد نیستم :(
پنچر شده ..!
دیدم چاره ای نیست ، دلــــــــــم سوخــت و شــــــروع کردم به عوض کردن لاستیک ماشینش
که هــمون لحظه یه خانـــوووووووم با 206 اومـــــــــد بغلم و گفت ببخشید آقا ، بالانس هــــــم انجام میدید ...!!
انقدر شاکـــــــــی شدم الکی گفتم :بله انجام میدم .!!
لاستیکی 5000 تومن
یه قیافه ای گرفت و گفت: وااااااا!! پنج هزار تومااااااااااااااااااااااااان ؟! چه خبره آقا ؟!
ما مشتری خودتون هستیمااا ، همیشه پیش خودت میام
چـــــــــــی بگم به این آخــــــه من ؟؟؟؟!!!!
به سلامتی شبی که من بودم توهم بودی
.
.
.
.
بعداوناهم اومدن باهم شربت سان استارخوردیم
من سعی نمیکنم جذاب باشم
بلکه این جذابیته که سعی میکنه با من باشه ....
عجب جمله سنگینی بود دیسک کمر گرفتم!!!!!!
اعتراف میکنم امروز یه فحش آبدار میخواستم به یکی از دوستام اس ام اس کنم که اشتباهی دستم خورد سند شد برای بابام. داشتم وصیت نامه مو مینوشتم که دیدم رو گوشی پیام اومد: Not sent!
هیچی دیگه الان سقف اون قسمت از خونه سوراخ شده....
.
.
خوب نزنید دیگه خودمم میدونستم که نباید اونجوری میپریدم بالا!!
دو چیز هست که کمر آدمو خم میکنه:
1-وقتی داری درس میخونیو به یه صفحهای میرسی که عکس نداره و مجبوری کل صفحه رو بخونی.
2-وقتی که سر شام میبینی سیب زمینی سرخ کرده ها تموم شدن.
عاقو ینی داغون میشیا، له له میشی.
هر چی بیشتر خودت رو بزنی به نفهمی بیشتر میفهمی.
.
جمله سنگینی بود. یه صلوات عنایت کنید، بریم سر مبحث بعد.
تو این تبلیغ ایرانسل دیدین دختر بچهه یه نقاشی میبره پیش مامانش بعد میگه این مامان بزرگه اینم هواپیماشه که داره میره مکه؟ اگه من بودم میگفتم این مامان بزرگه اینم هواپیماشه که الآن سقوط میکنه : )
روزی دو مرد به خدمت شیخ رسیدندی که بر سر طفلی نزاع داشتندی و هر یک ادعا می کردندی که پدر آن طفل هستندی.
شیخ فرمودند: تنها راه رفع این مشکل آن است که هر سه آنها شبی را در یک اتاق بگزرانندی. صبح هنگام شیخ از کودک پرسید: ای طفل! دیشب چه کسی کولر را خاموش کرد؟ کودک پاسخ داد: این چپیه! شیخ گفت: فرزندم! همانا این مرد پدر توست!
جمله مریدان از این درایت شیخ کف و خون قاطی کرده و و راه بیابان در پیش گرفتندی.
کره ایها این همه پز افتتاحیه ی بازیای آسیایی اینچئون رو میدادن
من فک کردم چه خبره و چیکار کردن.
من خودم از اول تا آخرش مراسمو دیدم (از کانال 3 خودمون)
والا هیچ کره ای توش نقش نداشت
همه کارارو دوتا از مجریای خوب کشور خودمون انجام دادن والا به خدا!!!
اشک توو چشام جم شده ،
اشک شوقه ها،یوقت فک بد نکنیدا!!!
من يه پیشنهاد برای شیرین نوین دارم کار کیک رو بزاره کنار بره انتالیا و دوبی کنسرت بزاره
۵ ساعت یه بند پای نت بودم هیچیم نشد …
تا کتابمو باز کردم ...
گشنم شد...
کلیه هام به کار افتاد...
خوابم گرفت...
حالت تهوع گرفتم...
و….
کم مونده بود سرطان بگیرم که …
دیگه کتابمو بستم... !
والللاااا...
از سلامتیم که واجب تر نیست ...!