اختصاصی طرفداری | جانلویجی بوفون، پسر خدا هنوز زنده است، پسر خدا نمرده ... پسر خدا در فوتبال مبعوث شد تا وفاداری را به کمال برساند...
در نکوهش دموکراسی که به دمو قراضه و فضای مجازی که به فضای لجن بازی تبدیل شده است
دموکراسی بزرگترین موهبت و هدیه اندیشمندان به انسان عصر مدرن به شمار می رفت و حقیقتا هم موهبت بزرگی است. همچنین فضای مجازی که در بستر آن ثمرات مثبت فراوانی می توان دریافت کرد. مشکل این دو زمانی است که از فرصت به تهدید و معضل تبدیل می شوند. دموکراسی و فضای مجازی برای هر انسانی به ماهو انسان فرصت و ابزار نظر دادن را فراهم می کند همین دلیلی می شود بر اینکه به مخاطب تلقین شود چون به او فرصت ابراز نظر داده شد پس طبیعتا صلاحیت اظهار نظر راجع به هر زمینه ای را هم دارد. دموکراسی و فضای مجازی آنجایی ضربه زننده است که هر شخصی گمان کند این که در تمامی مسائل اجازه اظهار نظر دارد به این معنی است که در تمام آن ها صاحب نظر نیز هست.
اثرات منفی این دو معضل انسان عصر مدرن را می توان در جای جای جامعه و در سطوح مختلف توده های مردم دید.
نمونه نزدیک و مجازی برای این رذیله هایی که شرح داده شد، فراوان است؛ از توهین به اساطیر و بزرگان دنیای فوتبال که مورد احترام هوداران آن باشگاه، تئوریسین ها و مدرسین فوتبال هستند تا نظر در ظاهر تحلیلی سراسر نادرست در زمینه ای که در آن صاحب نظر نیستند فقط به خاطر اینکه دموکراسی برای آن افراد حکم دمو قراضه را دارد و شخص به دلیل فراهم بودن ابزار نظر در همه زمینه ها، امر بر او مترتب شده و این حس به او القا می شود که ابزارش را دارم پس صلاحیت اظهار نظرش را هم همچنین. البته این دو با هم تفاوت دارند؛ رذیله اولی طبق نظریات زیگموند فروید از سرکوب های دوران کودکی یا کمبودها و فشارهای آن دوران که اثرات این تلخی ها با گذر زمان در پس ذهن انسان یعنی در ضمیر ناخودآگاه پنهان شده اند، نشات می گیرد و افرادی که در بلند مدت به این کار یعنی توهین و تمسخر هواداران و اسطوره های حریف مبادرت می ورزند، دوران سخت و تحقیر آمیزی در سنین پایین داشته اند، کوچکترین این ضعف های شخصیتی از بین موارد فراوان، داشتن والدین سرکوب گر در دوران کودکی است که همه این سرکوب ها در دوران بزرگسالی باعث می شود شخص علاقه به تحقیر دیگران داشته باشد و با تحقیر تیم و باشگاه دیگر در بلند مدت دچار یک حس آرامش لحظه ای می شوند که یک سراب است. چراکه هر چه بیشتر می روند مثل نوشیدن آب دریا بیشتر تشنه انجام چند باره آن کار می شوند.
قطعا هر کدام از مخاطبین این سیاهه در ذهن خود مثال هایی برای افراد دارای شخصیت های نامبرده در این پست دارند. مثال هایی که یا کارشان توهین به اساطیر مورد احترام هواداران و تئوریسین های فوتبال است یا تحلیل و نظر دادن راجع فوتبالیست ها خصوصا اساطیر فوتبال، بدون پشتوانه و اشراف اطلاعاتی نسبت به آن شخص و موضوع مطرح است.
در ادامه این پست به شخصی می پردازیم که نمونه ای از کسانی است که بین هواداران یوونتوس و حتی تعداد قابل توجهی از هواداران سایر تیم ها اعتبار و احترام دارد. اما در هر پست موبوط به این شخص همیشه انسان هایی با دو معضل که در ابتدای پست توضیح دادیم دیده می شود.
دیوانه های بوفون!
جانلویجی بوفون تمامی ناپذیر، دو گروه را دیوانه خود کرده است گروه اول دوست دارانش، گروه دوم کینه توزانش... هر دو گروه از کیفیت فنی، ثبات در کیفیت، اخلاق متواضعانه و وفاداری که در حق باشگاه انجام داده است واکنشی آمیخته با جنون از خود نشان می دهند. یا از داشتن همچنین بازیکنی در تیم و بین اسطوره های تاریخ باشگاه خود حظ وافری می برند و دیوانه وار او را دوست دارند. یا از بودن همچنین دروازه بانی با این خصوصیات در بین اسطوره های تیم رقیب دچار حسادت جنون آمیز شده اند و هر بار می خواهند با توهین و تحقیر این جنون توام با حسادت خود را رام و آرام کنند.
مهار ضربه سهمگین روبرتو کارلوس ففط با یک دست آن هم دست غیر تخصصی
شروع درخشش جانلویجی بوفون در پارما
تعدادی از فوتبال دوستان و هواداران فوتبال او را نه تنها به عنوان دروازه بان--سوییپر نمی دانند، بلکه عدم این توانایی را جزو ضعف هایش قلمداد می کنند که این مورد نیز جزو همان مواردی است که ذکر شد؛ نظر دادن بدون آگاهی و اشراف اطلاعاتی در باره موضوعی که در آن صاحب نظر نیستند.
اما حقیقت امر چیز دیگری است؛ بوفون به دلیل سبک بازی یوونتوس و تیم ملی ایتالیا مجبور به اصطلاحا روی خط بازی کردن بود چرا که تیم هایی مثل یوونتوس و ایتالیا توپ را به حریف داده و به دفاع منطقه ای می پردازند، در چنین تیم هایی دروازه بان از سوی مربی اجازه اینکه بخواهد نقش دروازه بان-سوئیپر بازی کند را ندارد و به دلیل پایین بازی کردن تیم آن دست موقعیت ها هم معمولا پیش نمی آید.
اما در پارمای آن سال ها که شیوه بازی تیم و خواست مربی متفاوت بود ما به موارد متعددی بر می خوریم که در آنها بوفون نقش دروازه بان سوییپر را برعهده داشته است. آن هم جلوی بازیکنانی مثل باتیستوتا و توتی...
به عنوان نمونه می توان به صحنه های این کلیپ اشاره کرد. اینجا اولین دوران بازی جی جی در پارما است...
درخشش، وفاداری و مطیع تاکتیک تیم بودن بدون حرکات نمایشی در یوونتوس
بعد از رد اتهام عدم توانایی بازی در نقش دروازه بان-سوییپر، اتهام دیگری که وجود دارد داشتن مدافعان سطح بالا برای سال های متمادی جلوی خود است. نکته ی مهمی که اینجا مغفول می ماند این است که بوفون در تمام دوران بازی خود بازیکنانی مانند کاناوارو یا کیلینی پخته شده را جلوی درواره خود نمی دید. بازیکنی مانند کاناوارو دو سال جلوی بوفون در یوونتوس بازی کرد و کیلینی زمان زیادی گذراند تا به این درجه از پختگی برسد. بوفون به دلیل وفاداری به باشگاه خود پس از رفتن به سری بی و ضرر هنگفت مالی باشگاه بهترین و طلایی ترین سال ها ازدوران حرفه ای خود را مجبور بود پشت مدافعینی چون کریستین مولینارو و امثالهم بازی کند. بوفون ماندن پای تیم محبوب خود و وفاداری به این باشگاه را به بازی کردن برای بهترین تیم های آن زمان ترجیح داد. این موضوع باعث شد سالیان سال خط دفاعی کم کیفیتی او را ساپورت کند و در مجموع این قانون طبیعت است که از تو برای چیزی که می دهد چیزی می گیرد. بوفون در صورت ترک یوونتوس به تیم هایی که خواهانش بودند چند سی ال به کارنامه اش اضافه می شد و در مجموع با انتخابی دیگر می توانست افتخارات فردی بیشتری نیز کسب کند تا جایی که هیچ کس اکنون در برترین تاریخ بودنش شک نداشته باشد اما بوفون بازی کردن برای این تیم را از تمام این افتخارات بالاتر می دانست و ترجیح می داد اگر بنا بر کسب این افتخارات باشد بردن شان با پیراهن یووه رقم بخورد و همین اندیشه کافی بود نشان دهد می خواهد بهترین دوران جوانی و فنی خود را فدای وفاداری به یوونتوس کند... و او بهترین کیفیت و دوره اوج و کسب افتخار خود را فدای وفاداری اش کرد
از طرفی بازی کردن در تیم یوونتوس و تیم ملی ایتالیا فشار مضاعفی بر دوش او نسبت به سایر تیم ها بود چرا که این دو تیم ماهیت فوتبالشان دفاعی و مبتنی بر دادن توپ به حریف و انجام بازی دفاعی و پرداختن به دفاع منطقه ای است. طبیعتا دروازه بان در این چنین تیم هایی فشار مضاعفی روی دروازه اش نسبت به تیم هایی که فوتبال مالکانه بازی می کنند وجود دارد.
فیلم پایین گزیده ای از حرکات برتر بوفون در یوونتوس و تیم ملی ایتالیا
پسر خدا نمرده است، دوباره پارما، دوباره اوج
آن چیزی که باز هم ما هواداران به آن بی توجهیم این دستور صادر کردن ها و تعیین و تکلیفی است که برای بازیکنان مورد علاقه یا گاها مورد تنفر خود می کنیم در صورتی که از این موضوع غافل می شویم آن چیزی که درباره او نظر می دهیم زندگی شخصی آن هاست نه یک تغییر تاکتیک یا تکنیک که امکان نظر دادن برای هوادار وجود داشته باشد.
همانگونه که دیگران برای تصمیم های زندگی شخصی ما تعیین و تکلیف نمی کنند ما نیز نمی توانیم به وارونه این موضوع برای زمان خداحافظی آن ها از فوتبال تصمیم بگیریم.
برای بازیکن فوتبال دو مرگ وجود دارد یکی هنگام خداحافظی از فوتبال دیگری مرگ زندگانی طبیعی است. برای بوفون فوتبال یعنی زندگی کردن خصوصا اینکه در برهه ای از افسردگی شدید رنج می برد، تا جایی که در جوانی به فکر خداحافظی از دنیای فوتبال بود.
در مورد بازی بوفون در سنین بالا نکته جالب و عجیب اینکه در این سن و با هم تیمی هایی با کیفیت پایین در هر بازی کیفیت بسیار بالایی از خود نشان داده و برنده جایزه بهترین بازیکن زمین نیز شده است. هرچند که مدیریت یووه با ماندنش مشکلی نداشت ولی خودش عنوان کرد از نظر بدنی خود را برای دروازه بان اول بودن آماده می بیند و دیگر علاقه ای به نیمکت نشینی ندارد وی ضمنا به صورت تلویحی بیان کرد قصد دارد در جام جهانی پیش رو یکی از سه دروازه بان آتزوری باشد.
این گفته شاید در وهله اول خصوصا برای کسانی که بازی های اخیر بوفون را در پارما ندیده اند یک فانتزی به نظر برسد اما اگر واکنش ها و سیوهای اخیر او در پارما را ببینید نه تنها این باور و هدف را ساده انگارانه و خوش باورانه تلقی نمی کنید بلکه خود مدعی آن هم می شوید. بوفون در آخرین نظرسنجی فرانتس فوتبال به عنوان دومین دروازه بان برتر تاریخ فوتبال پس از یاشین انتخاب شد این در حالی است که تعدادی از نظرسنجی ها و البته برخی کارشناسان او را بهترین تاریخ می دانند اما این تداوم بازی کردن در سنین بالا و آن هم خصوصا با کیفیتی که در حال حاضر از خود نشان می دهد می تواند نظر مخالفین بهترین و نامبروان بودن او در تاریخ را نیز برگرداند و آن ها را نیز به قبول بهترین بودنش مجاب کند.
پیشنهاد می کنم تعدادی از سیوهای بوفون که در انتهای این متن آمده است را مشاهده کنید.
تعدادی از واکنش های بوفون در این فصل پارما