وقتی با مورد مشکل داری پیوند می خورید و کم کم حقیقت نمایان می شود، این نمایانسازی چنان سرعتی پیدا می کند که احتمالا خیلی از اقدامات خوبتان، نادیده گرفته می شود و شما در خطر بازگشت به نقطه شروع خواهید بود.
طرفداری | منچستریونایتد تحت هدایت اوله گونار سولسشر حالا این شکلی است: بازیکنان در حال پسرفت هستند، اعتماد به نفس تیم نابود شده، عیب ها در حال گسترده تر شدن هستند. منچستریونایتد در یک سیاه چاله استراتژیک قرار دارد، آن ها الان تیمی سردرگم تحت هدایت یک مربی هستند که دیگر حس اعتماد را القا نمی کند. وضعیت منچستریونایتد الان مثل پایان دوران ژوزه مورینیو نیست اما کشتی آن ها بیشتر و بیشتر داخل آب فرو می رود و این یک منظره ترحم برانگیز است. در حال حاضر سولسشر هنوز سر کارش است اما کسب 4 امتیاز از 18 امتیاز ممکن یعنی فرم آن ها در حد تیمی است که در منطقه سقوط قرار دارد و حتی از دست ناجی بزرگ یونایتد هم کاری بر نمی آید. نیمکت منچستریونایتد در بازی مقابل منچسترسیتی در اولدترافورد، نمادِ از کنترل خارج شدن همه چیز در تیم سولسشر است. جیدون سانچو، خرید 73 میلیون پوندی شیاطین سرخ که قرار بود جناح راست تیم را راه بیاندازد، نمی داند جایگاهش در تیم کجاست و حالا با تغییر ناگهانی سیستم به پنج دفاعه روبرو شده است. غیر از سانچو، مارکوس رشفورد، آنتونی مارسیال، جسی لینگارد و البته دونی فن دبیک که این روزها بیشتر از "فرد قرمز" در نقش مسکات باشگاه دیده می شود، روی نیمکت بودند.
تیمی که مقابل سیتی از پیش باخته بود؛ همه بازیکنان در افت هستند!
روز شنبه، سی و پنجمین سالروز منصوب شدن سرالکس فرگوسن به عنوان سرمربی منچستریونایتد بود اما خلاف DNA باشگاه، سولسشر در بازی مقابل منچسترسیتی روی حمله نکردن تاکید داشت؛ منچستریونایتد مقابل رقیب همشهری، تیمی بود که هیچ گونه خودباوری نداشت و مقابل سیستم و نفرات تیم حریف، زانو زد و هیچ حرفی برای گفتن نداشت. منچستریونایتد در محوطه جریمه منچسترسیتی فقط چهار لمس توپ داشت. از زمان شروع به کار اوپتا و جمع آوری اطلاعات، این کمترین میزان لمس توپ در محوطه یک تیم در لیگ برتر انگلیس است. منچسترسیتی 753 پاس به ثبت رساند که این هم از زمان پیدایش اوپتا، یک رکورد در لیگ برتر انگلیس محسوب می شود و از همه جالب تر، تعداد شوت های در چارچوبی که داوید دخیا از طرف بازیکنان خودی با آن روبرو شد، بیش از شوت های آن ها به سوی دروازه ادرسون بود! همچنین 21% از 63 شکست خانگی منچستریونایتد در تاریخ لیگ برتر انگلیس، تحت هدایت سولسشر رقم خورده است. از پایان فصل 20-2019 تاکنون، سولسشر در 27 بازی خانگی که تاکنون داشته فقط 11 تای آن را برده است!
بازیکنان هم در افت و مسیر فروپاشی هستند. لوک شاو دوباره شبیه همان مدافع چپی است که به دست مورینیو خراب شده بود. هری مگوایر در همان لسترسیتی که با مبلغ 85 میلیون پوند از آن جدا شده بود، نمی تواند فیکس شود. آرون ون بیساکا هفته به هفته بدتر می شود. دخیا حتی با وجود این که بهترین عملکرد را در تیم دارد، دوباره مرتکب اشتباه می شود. ستون خط هافبک منچستریونایتد با فرد و اسکات مک تومینای، سست به نظر می رسد و برونو فرناندز که برای مدت ها جادوگر منچستریونایتد بود، حالا همچون بقیه تیم در افت به سر می برد. ادینسون کاوانی دوباره مصدوم شده و پل پوگبا به خاطر بی انضباطی هایش محروم است. سانچو و لینگارد در تیم های قبلی شان وضعیت دیگری داشتند اما رشفورد و مارسیال چرا خوب نیستند و کریستیانو رونالدو از بازگشتش پشیمان شده است؟
سوال بی جواب از مدیریت منچستریونایتد؛ چرا سولسشر؟
پس از ماه عسل لذت بخش سولسشر در منچستریونایتد به عنوان سرمربی موقت، باشگاه درست یا غلط تصمیم گرفت او را به عنوان سرمربی دائمی منصوب کند. با این حال مدت ها پیش از شکست مقابل ویارئال در فینال لیگ اروپا در می 2021، علامت های هشدار برای لزوم تغییر از تیمی که جایگاهش در تاپ فور تضمین شده به تیمی که واقعا مدعی جدی کسب قهرمانی باشد، بروز کرد. اد وودوارد، مدیر اجرایی یونایتد پس از امضای قرارداد سه ساله با سولسشر اشاره کرده بود باشگاه الان وضعیتی متقاعد کننده تر از همیشه دارد و یا در مسیر درستی در حال حرکت هستند اما در واقع منچستریونایتد هنوز در چنین وضعیتی نیست. منچستریونایتد حالا با این همکاری، مثل کسی است که با چشمان بسته به دیوار آجری برخورد کرده و نمی داند که حالا کجا برود. پس از تسلیم شدن در خانه با نتیجه 5-0 مقابل لیورپول، آنتونیو کونته برای هدایت منچستریونایتد در دسترس بود اما باشگاه علاقه ای نشان نداد و این سرمربی چلسی با تاتنهام قرارداد امضا کرد. حالا یکی از مشکلات یونایتد، کمبود سرمربیان با کیفیت در دسترس است. زمانی که سرمربیان باکیفیت در دسترس بودند، اقدامی سریع و قاطعانه انجام ندادند. اگر منچستریونایتد جایگاه سولسشر را این طور محکم نمی کرد، می توانست سال گذشته به سراغ مائوریسیو پوچتینو یا توماس توخل برود تا الان این چنین در بن بست نباشد.
با همه این ها خالی از لطف نیست که بپرسیم چرا منچستریونایتد از انتصاب یک سرمربی سختگیر و زیاده خواه می ترسد؟ مگر فرگوسن خودش زودجوش و کله شق نبود؟ مگر گواردیولا، کلوپ و توخل زیاده خواه نیستند؟ چند سال پیش خلدون مبارک و فران سوریانو، رییس و مدیر اجرایی منچسترسیتی در جلسه با پپ گواردیولا متوجه شدند که گواردیولا چه اندازه زیاده خواه است. پوچتینو هم در تاتنهام همین چالش را با مدیریت داشت و پیش از اخراجش بر سر نقل و انتقالات باشگاه با مدیریت کشمکش داشت. با این حال این همان کاری است که بهترین ها در هر قشری از زندگی انجامش می دهند؛ آن ها از استانداردها فراتر می روند و وقتی نیاز به بهتر شدن باشد، ترسی ندارند که نیازهای خود را ابراز کنند اما گاهی اوقات به مشکل خوردن، همیشه به این معنی نیست که کار از دست شان خارج شده و همه چیز در مسیر را نابود می کنند.
مرگ جاه طلبی و انگیزه
به نظر می رسد منچستریونایتد از سال های مورینیو آسیب دیده است چرا که او و سرمربی قبلی یعنی لوئیس فن خال، بهترین سال های مربیگری شان را پشت سر گذاشته بودند و بعد به اولدترافورد آمدند. واقعیت این است که منچستریونایتد پس از بازنشستگی فرگوسن، یک سرمربی فوق العاده که در اوج دوران کاری اش باشد را روی کار نیاورده است. نبود وفاداری در فوتبال محکوم است اما اعتماد کور در زمینه انتخاب سرمربی و اخراج نکردن او نیز به شیوه خودش می تواند مخرب باشد. به همین بهانه، منچستریونایتد به یک باشگاه دنج تبدیل شده که ناکامی های زیادی متحمل می شود و نور امیدی در تیم دیده نمی شود. این میراث گلیزرهاست؛ انتصاب های غلط و مرگ جاه طلبی ها، این چهارمین باری است که یک مسیر تازه شروع می شود اما هرگز وعده ها محقق نمی شوند. منچستریونایتد پسافرگوسن، مثل کسی است که اشتها ندارد اما درون بشقابش غذا می ریزد.
به قلم جیمز داکر از تلگراف