سلام به تمام دوستان. امیدوارم حالتون خوب باشه.
همونطور که میدونید امشب شب یلداس و قصد دارم در این پست براتون بررسی کنم که شب یلدا از کجا اومده و چرا اونو جشن میگیرن.
لطفا در ادامه با من همراه باشید...
- ریشهشناسی واژه یلدا -
یلدا واژهای سُریانی به معنای زایش و تولد است. سریانی زبانی بود که در میان مسیحیان رواج داشت. این معنا، از بررسی و تحقیق در واژهنامهها و کتابهای تاریخی به دست آمده است. ابوریحان بیرونی، دانشمند همه فن حریف و تقویمشناس، از شب یلدا با نام میلاد اکبر یاد میکند؛ و منظور از این نام را میلاد خورشید دانسته است. کتاب آثار الباقیه نوشته اوست. کتاب به عربی نوشته شده و در حال حاضر، چند ترجمه فارسی از آن منتشر میشود. ابوریحان در این کتاب گاهشماری و تقویم اقوام مختلف را بررسی کرده است.
دقیقا مشخص نیست که واژه یلدا چه زمان و چطور وارد زبان فارسی شده است. از تاریخ اینطور برمیآید که، مسیحیان اولیه که در روم زندگی سختی داشتند و عدهای از آنان به ایران مهاجرت میکنند. به علت نزدیکی فرهنگی، این واژه سریانی به فارسی راه پیدا میکند.
- تاریخچه شب یلدا -
تاریخچه شب یلدا به گذشتههای بسیار دور برمیگردد. اما قدمت دقیقش مشخص نیست. برخی باستانشناسان، تاریخ شب یلدا را هفت هزار ساله میدانند. آنها به ظروف سفالی دوره پیش از تاریخ، استناد میکنند. این ظروف دارای نقوش حیوانیِ ماههای ایرانی، مانند قوچ و عقرب هستند. البته این نقوشِ در کتیبهها و یافتههای باستانشناسی کمیاباند. اما باستانشناسان معتقدند، میشود آیین مربوط به شب یلدا را تا هفت هزار سال قبل، ردیابی کرد.
با همهی اینها آنچه به عنوان شب یلدا رسمیت یافته، به حدود ۵۰۰ سال، قبل از میلاد برمیگردد. یلدا در زمان داریوش یکم به تقویم رسمی ایرانیان باستان، وارد شده است. تقویمی که برگرفته از گاهشماری بابلیها و مصریها ست.
- دلایل برپایی جشن در شب یلدا -
باورهای کهن ایرانی بر اساس اسطورهها و شناخت رویدادهای کیهانی شکل گرفته است. روایتهای مختلفی از علت برگزاری جشن شب یلدا وجود دارد.
* روایت اول *
پیروزی روشنایی و نور بر ظلمت و تاریکی:
در روزگاران باستان، زندگی مردم بر پایه کشاورزی و دامپروری بود؛ و تاثیرات آب و هوا برایشان بسیار مهم محسوب میشد. مردم با مشاهده و تجربه، تغییرات مداوم شب و روز و فصلها را درک کرده بودند. بشرِ همیشه کنجکاو هم پس از کشف چگونگیِ وقوع یک رویداد، به دنبال فلسفه و چرایی آنها میگردد.
آنها تاثیر نور و تاریکی؛ و گرما و سرما را بر زندگیشان میدیدند. از تاثیراتی که میگرفتند؛ به این نتیجه رسیده بودند که، نور، روز و خورشید، نماد آفریدگار و نیکی ست. در مقابلِ آن، شب و سرما نشانههای اهریمن و پلیدی.
آنها از این مشاهدات، به این باور رسیده بودند که، شب و روز، و روشنایی و تاریکی، در یک جدال همیشگی به سر میبرند. روزهای بلندتر، نشانه پیروزی روشنایی، و روزهای کوتاهتر نشانه غلبه تاریکی بود.
به این ترتیب آنها آخرین روز پاییز، که بلندترین شب سال است، جشن میگرفتند. چرا که فردای آن، روزها کمکم طولانیتر شده و آفریدگار بر اهریمن نور بر تاریکی پیروز میشود.
* روایت دوم *
شب تولد مهر و میترا(خورشید) و آغاز خلقت:
آیین مهر یا میترائیسم در ایران قبل از دین زرتشتی رواج داشت. این آیین برپایه پرستش میترا (مهر) قرار گرفته بود. میترا از ایزدان هند و ایرانی است. او از یک طرف نماینده عشق و محبت است؛ و از طرفی واسطهی بستن پیمانهاست. او عهد نگهداشتن و راستگویی را نمایندگی میکند. مهر همچنین داورِ میان جنگاوران بوده و دروغگویان و عهدشکنان را مجازات میکند. نماد این ایزد حلقه است. برخی ادعا میکنند، پیشینه حلقه ازدواج به همین اسطوره میرسد. خورشید هم نماد ظاهری میترا ست.
مهرپرستان شب یلدا را شب تولد میترا (ایزد مهر) میدانستد. اینگونه که در شبی دراز و سرد، ایزد مهر در یک غار گود و کم ارتفاع ظهور میکند و خورشید را به ارمغان میآورد.
- فال حافظ در شب یلدا -
معمولا در شبهای یلدا بزرگ فامیل به دیوان حافظ تفالی میزند. به این ترتیب که مخاطب فال نیت کرده و بزرگ مجلس این جمله یا شبیه به این را میگوید: ای حافظ شیرازی، تو کاشف هر رازی، من طالب یک فالم، بر من نظر اندازی…
بعد لای دیوان را باز میکند. غزل بالای سمت راست، جواب تفال است. اگر وسط غزل باشد، فال از ابتدای غزل که در صفحه پشت است، خوانده میشود. سه بیت از غزل بعدی نیز شاهد فال خواهد بود. بعد از خواندن غزل، فال را تفسیر میکند. اگر محتوای شعر مثبت باشد فال را خوب و اگر نباشد آن را بد میدانند. از آنجا که عمده غزلیات حافظ دارای محتوایی عرفانی، عاشقانه و امیدوارکننده است؛ فالها معمولا روحیه بخشند.
- شعر حافظ درمورد شب یلدا -
بر سر آنم که گر ز دست برآید/دست به کاری زنم که غصه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد/دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکام ظلمت شب یلداست/نور ز خورشید جوی بو که برآید
بر در ارباب بیمروت دنیا/چند نشینی که خواجه کی به درآید
ترک گدایی مکن که گنج بیابی/از نظر ره روی که در گذر آید
صالح و طالح متاع خویش نمودند/تا که قبول افتد و که در نظر آید
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر/باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
غفلت حافظ در این سراچه عجب نیست/هر که به میخانه رفت بیخبر آید
ـ ـ ـ پایان ـ ـ ـ
امیدوارم خوشتون اومده باشه.
یلداتون مبارک...