سومین دوره متوالی ناموفق را در فدراسیون فوتبال پشت سر گذاشتیم. عمر این دوره کوتاه تر از همیشه بود. این کوتاهی دو دلیل دارد، اول اینکه حجم مشکلات و فسادها در طول یک سال در تاریخ فوتبال ایران بی سابقه بود و دوم اینکه با گسترش فضای اطلاع رسانی به خصوص در شبکه های اجتماعی، دیگر نمی شود حقایق را پنهان یا کتمان کرد. امیدواریم مجمع فدراسیون فوتبال این نشانه را ببیند و باز با انتخاب اشتباه فوتبال را به باتلاقی دیگر نفرستد.
پیش درآمد
این چند سطر را برای کاربران یک شبه ای که با شماره های خاص! وارد طرفداری می شوند، همان ها که از تیم رسانه ای مرید جادوگر تغذیه می کنند، نمی نویسم، بلکه روی سخنم با کاربران نوجوانی است که از دست های آلوده و بازی پشت پرده خبر ندارند.
مدت ها است که در طرفداری کامنت هایی با یک موضوع را می بینیم. برخی می گویند طرفداری که تا این اندازه منتقد فدراسیون شهاب عزیزی خادم بود چرا در دوران علی کفاشیان و مهدی تاج اینطور انتقاد نمی کرد. فارغ از اینکه این خط فکری که برخی کاربران را به اشتباه انداخت از کجا آمده، ذکر دو نکته ضروری است:
تا تغییر مدیریت طرفداری و تقویت رسانه در حوزه ورزش و فوتبال داخل، طرفداری چندان مطالب تحلیلی و اختصاصی در مورد فوتبال ایران نداشت. بر هیچکس پوشیده نیست که تمرکز طرفداری روی فوتبال خارجی بود. اما با تغییر مدیریت و آغاز فعالیت رسانه در حوزه فوتبال داخل که نمود آن را در مصاحبه ها و اخبار اختصاصی در طول این مدت مشاهده کرده اید، فعالیت طرفداری در فوتبال داخل بسیار افزایش یافت. این تغییرات همزمان بود با اواخر ریاست مهدی تاج در فدراسیون فوتبال. البته کاربری که از روزهای اول همراه طرفداری بوده، این واقعیت را می داند که تا سال 98 اصلا تیم فعال رسانه ای در بخش فوتبال داخلی داشتیم تا در نتیجه موضع گیری علیه فدراسیون را منجر شود.
طرفداری هم منتقد جدی فدراسیون مهدی تاج بود و هم در دوران سرپرستی حیدر بهاروند انتقادات را کنار نگذاشت. رسانه طرفداری اولین رسانه ای بود که از محکومیت بیش از 6 میلیون یورویی فدراسیون تاج در پرونده شکایت ویلموتس خبر داد. انتقادات ما تا روز آخر فدراسیون مهدی تاج و همچنین بعد از کنار رفتن او از ریاست فدراسیون ادامه پیدا کرد به گواهی مطلبی که در ادامه لینک شده است. در مطلبی با عنوان طرفداری طرفدار هیچ فدراسیونی نبوده و نیست، در این خصوص کاملا توضیح داده شده است و برخی از انتقادات ما از هر سه فدراسیون اخیر از زمان تغییرات مدیریتی در طرفداری لینک شده است:
از چاله کفاشیان به چاه تاج افتادیم و از چاه تاج به سیاهچاله و گودال عمیق شهاب
به هیچ وجه کفاشیان و تاج مدیران قبلی و موفق نبودند ولی عزیزی خادم بلایی به سر این فوتبال آورده که خیلی از خانواده فوتبال می گویند خدا پدر تاج و کفاشیان را بیامرزد. البته همان ماه های اول ریاست شهاب عزیزی خادم بر فدراسیون فوتبال پیش بینی چنین اتفاقاتی را می کردیم.
بی تعارف در هر سه فدراسیون علی کفاشیان، مهدی تاج و شهاب عزیزی خادم فوتبال ایران روز خوش ندید. تنها چند مورد در این سه فدراسیون را با هم مرور کنیم، مواردی که هرکدام از آنها برای نابودی فوتبال یک مملکت کفایت می کند: صعود نکردن به جام جهانی، نداشتن نفوذ در مجامع بین المللی فوتبال، هر روز دور شدن از فوتبال مدرن دنیا چه از نظر دانش و چه از نظر سخت افزار، محکومیت های پیاپی در پرونده های بین المللی، سو مدیریت در فوتبال با حضور افراد نالایق در سطح اول این ورزش، دور شدن مربیان و بازیکنان خوب خارجی از فوتبال باشگاهی و صدها مورد دیگر که واقعا از تکرارشان هم خسته شده ایم.
اگر بخواهیم ببینیم، در هر سه فدراسیون درس و تجربه های بسیاری وجود دارد. تجاربی که می تواند فوتبال ما را از این باتلاقی که گرفتارش شده نجات دهد. البته اگر بخواهیم ببینیم. طرفداری در انتخابات فدراسیون فریاد زد فوتبال را به فوتبالی ها بدهید. علی کریمی از خانواده فوتبال وارد گود شده، حمایتش کنید. می دانستیم آن مجمع فوتبال را به علی کریمی و امثال علی کریمی نمی دهد اما ما باید کارمان را کنیم. می دانستیم رای علی کریمی شاید به تعداد انگشتان دو دست هم نرسد، اما باید می رفتیم با کسی که می دانیم رای می آورد زد و بند می کردیم؟ به چه قیمت؟ به قیمت رسوایی؟ به قیمت بلایی که هنوز یک سال نشده بر سر فوتبال مان آمد؟
تجربه کنیم، درس بگیریم و فوتبال را برای یک بار هم که شده به یک نفر از خانواده فوتبال بدهیم.
موضع طرفداری در قبال سرپرستی مهرداد سراجی
هنوز یک ساعت از عزل شهاب عزیزی خادم نگذشته، کامنت هایی می بینیم که چرا در مورد مهرداد سراجی صحبت نمی کنید؟
این هم هماهنگ شده است، یاد گرفته اند با اکانت های یک روزه و یک هفته ای وارد طرفداری شوند و در کامنت ها به صورت هماهنگ خط بدهند. تعجب می کنید اگر بگوییم شماره برخی از این اکانت ها را که چک می کنیم به فلان کارمند فدراسیون و فلان خبرنگار حامی عزیزی خادم می رسیم؟
و متاسفانه برخی کاربران طرفداری هم همین خط دروغ را می گیرند و ادامه می دهند. همانطور که بارها موضع طرفداری در قبال فدراسیون تاج و کفاشیان را توضیح دادیم اما باز در کامنت ها می بینیم که چرا آن زمان انتقاد نکردید؟
اما درخصوص سرپرستی مهرداد سراجی، موضع طرفداری همان است که در فدراسیون تاج، سرپرستی حیدر بهاروند و همچنین فدراسیون شهاب عزیزی خادم بود. کار خوب تقدیر و تعریف می شود و کارهای منفی انتقاد طرفداری را در پی خواهد داشت. روز اول از کارهای مثبت عزیزی خادم تعریف کردیم اما متاسفانه کارهای مثبت او در حد گام اولیه و شعار ماند و هیچکدام رنگ واقعیت به خود نگرفت. درخصوص سراجی هم همینطور خواهد بود. او در فدراسیون فوتبال سرپرست خواهد بود، عمل او را می بینیم، می سنجیم و یا تقدیر می کنیم، یا نقد!
مهرداد سراجی امروز به واسطه نقشی که در بازگشت فوتبال به مسیر درست داشته مورد احترام طرفداری است اعضای هیات رئیسه فدراسیون فوتبال نیز از این جهت که سرانجام مقابل پلیدی ها ایستادند و اجازه انحراف بیشتر را ندادند کار امروزشان قابل تحسین است اما این دلیل نمی شود طرفداری خطاهای احتمالی آن ها را ببیند و حرفی نزند. این هیات رئیسه و این سرپرست هم اگر پا را کج بگذارند قطعاً طرفداری همان موضعی را مقابل شان خواهد داشت که پیش از این مقابل کجروی های شهاب عزیزی خادم داشت.
طرفداری با نفع فوتبال مملکت و ورزش کشور کار دارد نه اینکه به شخص نگاه کند.
هر اندازه فوتبال و ورزش ما موفق تر باشد، یک رسانه ورزشی رونق بیشتری دارد. مطمئن باشید اگر همین فدراسیون عزیزی خادم یک آتو از طرفداری داشت که طرفداری منافع یک شخص را دیده، 1000 بار رو کرده بود. نفع رسانه طرفداری در پیشرفت فوتبال و ورزش ما است.
هر فوتبالی پاکی که به میدان بیاید، حمایتش می کنیم!
قرمز و آبی ندارد، هرکدام از بزرگان فوتبال مملکت که به میدان بیایند برای مدیریت این فوتبال، از حمایت طرفداری برخوردار خواهند بود. همانطور که از علی کریمی حمایت کردیم. اعتقاد کامل داریم که فوتبال باید به دست فوتبالی ها اداره شود. یک زمان می گفتند فوتبالی ها که درس نخوانده اند، تجربه ندارند، چه مدیریتی؟
حالا که بسیار فوتبالی درس خوانده و تحصیل کرده و مدیر داریم، یک بار نباید این فوتبال را به خانواده اش سپرد؟ چند بار باید دوران ناموفقی مثل کفاشیان، تاج و عزیزی خادم را تجربه کنیم؟ چند بار باید تیم های ملی و باشگاهی ما با زور تعصب و تماشاگر و شور ملی تا نزدیکی قله بروند اما انتهای مسیر متوقف شوند؟ مثل شوت طارمی مقابل پرتغال، مثل شکست پرسپولیس از کاشیما و اولسان، مثل شکست استقلال از الهلال، مثل شکست تیم ملی از ژاپن و عراق...
فوتبال باز هم یک انتخابات خواهد داشت. یک رویداد تاریخی و نقطه عطف دیگر. در آخرین انتخابات مجمع به علی کریمی رای نداد. مسلم است که باز هم یک نفر از خانواده فوتبال پا به میدان می گذارد تا فوتبالی ها هم یک بار سکان هدایت این ورزش را در مسیر ساحل نجات به عهده بگیرند. آن روز مجمع باز هم نمی خواهد به یک فوتبالی رای بدهد؟ اگر باز هم یک غیرفوتبالی رییس فدراسیون فوتبال شود، مجمع با چه رویی در چشم مردم و رسانه نگاه خواهد کرد؟ بعد از آن روز فلان مدیر و بازیکن رویش می شود از وضعیت فوتبال گله کند؟
امیدواریم یک فوتبالی پاک پا به میدان بگذارد و شاهد باشیم که مجمع سربلند بیرون بیاید. دیگر فوتبال را به خوبان عالم و باتلاق های مشابه نسپاریم.