هر کسی که کمی با ثور دنیای مارول آشنا باشد، میداند که این نسخه از ثور، مخصوصاً نسخه دنیای سینمایی مارول، یک شمای کلی از ثور اساطیری را به نمایش میگذارد. با این که تمام بازگوییهای انجام شده از ادای منثور و ادای شاعرانه با هم نسبت به جزئیات زندگی اودینسان (Odinson) تطابق ندارند اما با نگاهی بر همین دو مجموعه میتوان مطمئن شد که استن لی (Stan Lee) و جک کربی (Jack Kirby) تغییرات زیادی در نسخه ابرقهرمانی ثور وارد کردهاند.
درست است که محبوبیت ثور در صفحات کمیکهای مارول، و سپس دنیای سینمایی مارول، اطلاعات عمومی مردم نسبت به ثور، لوکی (Loki) و به طور کلی خدایان، اساطیر و افسانههای نورس را افزایش داده است اما اگر کسی سراغ متون و روایتهای اصلی نرود، تصویر جامعی از این روایتها نخواهد داشت. در این مطلب هم قصد داریم تفاوت ثور اساطیری با ثور مارول را بازگو کنیم.
1_ثور فقط خدای رعد نیست
همه میدانند که ثور خدا رعد است و پی بردن او به این نقش یکی از مهمترین آرکهای داستانی او در Thor: Ragnarok را تشکیل میدهد. برای طرفداران نیز «رعد» تنها عنوان خدایی ثور محسوب میشود.
ولی ثور کاربردهای دیگری جز خلق رعد و برق دارد. او خدای امواج، آب و هوای آرام و محصولات خوب نیز است. دعا کردن و به زبان آوردن نام او میتواند باعث پیروزی در میدان نبرد، محافظت از بیماریها و حتی باروری شود. به طرز جالبی از ثور به عنوان خدای درختان بلوط هم یاد میشود و اکثر پرستشگاههای او از چوب بلوط ساخته شده است.
2_ثور یک موسرخ است
شاید همه ثور را به عنوان قدرتمندترین عضو اونجرز به حساب نیاوردند اما خیلیها قبول دارند او رویاییترین عضو این گروه است. مقبولیت این مورد به خاطر این است که نقش این ازگاردی مو طلایی و چشم آبی توسط کریس همسورثِ خوشهیکل ایفا میشود. اما چنین تصویری برای نورسها چندان آشنا نیست.
ثورِ باستان معمولاً با داشتن موهای سرخ رنگ و ریشی بلند و ژولیده توصیف میشد که به نوعی یادآور وایکینگهای مشهوری مثل اریک سرخ بود. در یکی از روایتهای اساطیری به موی طلایی ثور اشاره میشود اما به عقیده تاریخدانان چنین چیزی نتیجه ورود محتوای مسیحی به اساطیر نوردیک به وسیله نویسندگانی مثل اسنوری استورلوسون در قرن سیزدهم بود.
3_لوکی برادر ثور نیست بلکه برادر خونی اودین است
هیچ شخصیتی مثل لوکی به ثور مرتبط نشده است؛ برادر ناتنی و رقیبی که مداوماً به سراغ ثور میآید. داستانهای کمیکهای مارول به این اشاره میکنند که لوکی در دوران کودکی از یک فراست جاینت (Frost Giant) به نام لافی (Laufey) توسط اودین (Odin) گرفته شد و در کنار فرزند دیگر آل فادر (All-Father) رشد پیدا کرد. اما این اتفاقات همگی ساخته تخیلات نویسندگان مارول هستند.
در متون اصلی و پایهای باقی مانده از اساطیر نورس، به هیچ ارتباط خانوادگیای بین ثور و لوکی اشاره نمیشود. این دو شخصیت با هم دوست هستند و اکثراً با یکدیگر سفر میکنند اما چنین چیزی بعد از این که در بخشی از زندگیشان به خاطر ارتباطشان با اودین با هم ملاقات میکنند، میسر میشود.
آنها با هم بزرگ نشدهاند. لوکی فرزند یک جاینت به نام لافی بود اما توسط اودین به سرپرستی گرفته نشد. لوکی و اودین فقط متحد یکدیگر بودند. در ادای شاعرانه اشارهای به این که لوکی و اودین برادر خونی هم هستند شده اما این نزدیکترین رابطه خانوادگی خدای شرارت به خانواده سلطتنی ازگارد است.
4_لوکی رابطه پیچیدهای با ثور دارد اما بیش از هر چیزی این دو متحد هم هستند
لوکی به عنوان پاسخ اساطیر نورس به شیطانِ یهودی-مسیحی، اکثراً به عنوان «آدم بده» معرفی میشود اما او در روایتهای اولیه خیلی از یک سوپرویلن بودن فاصله دارد. با این که لوکی به دلیل ذات شرورش به طور مداوم باعث آزار خدایان میشود اما خدای شرارت تنها غیر آسیری (Aesir) به حساب میآید که برای زندگی در ازگارد در کنار آسیرها دعوت شده است. پس به احتمال زیاد آنها از حضور لوکی لذت میبرند. در واقع، او بیشتر از حیلههای خود در جهت خوب استفاده میکند تا شرارت و برخیها نیز جاودانی اودین و اطرافیانش را زیر سر لوکی میدانند.
با وجود این تفاسیر اما رابطه او با ثور نسبتاً پیچیده است. با این که لوکی به ثور نزدیک است، همراه سفرهای اوست و اودین نیز برادر خونیاش به حساب میآید اما لوکی باعث مرگ یکی دیگر از فرزندان اودین به نام بالدر (Balder) شده است. ظاهراً به خاطر این گناه، لوکی محکوم به بسته شدن به یک سنگ در حالی که زهر یک مار روی صورتش میچکید شده بود تا این که که در رگناروک (Ragnarok) آزاد شد تا انتقامش را از ازگارد بگیرد.
در هر حال، تا آن مقطع از روایتها، لوکی بیشتر یک شخصیت مزاحم و مایه آزار بود تا یک آنتاگونیست واقعی.
5_با این که لوکی برادر ثور نیست اما خدای رعد برادران زیادی دارد
ثور و لوکی در دنیای مارول با توجه به این که برادرهای هم به حساب میآیند، رابطه نزدیکی نیز با یکدیگر دارند. همان طور که گفته شد، در اساطیر نورس این دو رابطهای خانوادگی با هم ندارند ولی چنین چیزی به این معنی نیست که ثور از داشتن برادر محروم است.
اکثر منابع تأیید میکنند که اودین حداقل چهار پسر با مادرهای متفاوت داشته است: ثور، بالدر، والی (Vali) و ویدار (Vidarr). روایتهای دیگری اما اسامی خیلی بیشتری که شامل تیر (Tyr)، هرمود (Hermod) و هایمدال (Heimdall) میشوند را نیز ذکر میکنند. هر چند شاید این شخصیتها صرفاً به صورت استعاری جزو پسران اودین به حساب میآمدند.
6_نیازی به لایق بودن برای به دست گرفتن میولنیر نیست
اگر یک صفت باشد که ثور را هم در دنیای سینمایی و هم در دنیای کمیکهای مارول معرفی کند، آن صفت لیاقت است. هر فرد برای به دست گرفتن پتک جادویی میولنیر (Mjölnir) باید لیاقت و شایستگی خود را در بهره بردن از قدرت ثور به اثبات برساند. لیست کسانی هم که لیاقت خود را ثابت کردهاند چندان طولانی نیست. حتی خود خدای رعد نیز هر از چند گاهی برای بلند کردن میولنیر دچار مشکل میشود.
میولنیر باستان اما چنین ویژگیای ندارد. در اساطیر، باز هم با پتکی جادویی طرف هستیم اما هر کسی میتوانست آن را به دست بگیرد. هر چند استفاده از آن چندان هم ساده و آسان نبود. حداقل در یک موقعیت، یک جاینت توانسته پتک ثور را به دست بگیرید، چیزی که ثور در دنیای مارول نگرانیای بابتش ندارد. میولنیر اساطیری قابلیتهای اضافهای نیز داشت مثل کوچک و جا شدن در جیب ثور.
7_میولنیر فقط یک تکه از تجهیزات جادویی فراوان ثور است
ثوری که بیشتر مردم با آن آشنا هستند نیاز به تجهیزات زیادی، به جز پتک قابل اطمینانش، برای نجات دنیا ندارد. اما خدای رعدی که مردم نورس به آن دعا میکردند از تجهیزات جادویی زیادی بهره میبرد.
ثور برای این که بتواند به خوبی میولنیر را به دست بگیرد و پس از پرتابش دوباره آن را به دست بیاورد، یک جفت دستکش خاص با نام جارنگلفر (Jarnglofar) به دست میکرد. دلیل آن نیز به خاطر یکی از شیطنتهای لوکی بود که باعث شد در طی ساخت میولنیر، دسته آن کوتاهتر از چیزی باشد که از ابتدا در نظر گرفته شده بود.
برای رسیدن به اوج کارآمدی خود به عنوان یک خدای محافظ، ثور یک کمربند جادویی به کمر میبست که مگینگیورد (Megingjörd) نام داشت و گفته میشد قدرت او را دو برابر میکند. این وسیله در فیلم Spider-Man: Homecoming نیز به صورت یک ایستراگ مورد استفاده قرار گرفته بود.
8_فراست جاینتها در واقع غول نیستند
اگر فیلمهای ثور را دنبال کنید یا ماجراجوییهای خدای رعد را در صفحات کمیک بوکها بخوانید، در یک مقطع به سکانسی خواهید رسید که اودینسان در برابر گلهای از فراست جاینتها قرار میگیرد. تقابل با یوتونها (Jotnar – نژادی که فراست جاینتها نیز به آن تعلق دارند) اتفاقی بود که به طور مداوم در اساطیر نورس اتفاق میافتاد اما تفاوت قد چیزی است که به درستی بیان نمیشود
برخی از یوتونها مثل یمیر (Ymir) و اسکریمیر (Skrymir) واقعاً غولآسا بودند اما اکثر آنها قد و اندازهای همچون ثور و اطرافیانش داشتند. این سردرگمی به خاطر این است که کلمه ترجمه شده جاینت [Giant – در انگلیسی به معنای غول] به عنوان اشخاصی با اندازه بسیار بزرگ در نظر گرفته میشود اما در اصل برای اشاره به دستهای از خدایان زمینی متفاوت که وابستگی نزدیکی به اهالی ازگارد داشتند مورد استفاده قرار میگرفت.
9_ثور نیمه جاینت است و فریا مادر او نیست
فراست جاینتها، که به دسته یوتونها که ثور معمولاً با آنها میجنگد تعلق دارند، در اساطیر نوردیک در واقع موجودات غولپیکری نیستند. این نکتهای است که باید برای افشای یکی از اسرار مربوط به والدین خدای رعد به آن توجه کنید.
در دنیای سینمایی مارول، ثور پسر اودین و فریا (Freyja) است. این الهه ونیری (Vanir) در روایتهای باستانی پسران زیادی برای اودین به دنیا آورد اما ثور یکی از آنها نبود. ثور حاصل رابطه بین اودین و یک جاینت با نام یورد (Jörd) است که میتوان به عنوان الهه زمین از او نام برد.
در برخی از روایتها که شامل کمیکهای مارول نیز میشود، مادر ثور در واقع تجلی فیزیکی خود زمین با نام گایا (Gaea) است.
10_ثور با سیف ازدواج کرده است
در دنیای سینمایی مارول و اکثر کمیکها، ثور فقط نسبت به یک انسان فانیِ خاص احساس علاقه میکند؛ دکتر جین فاستر (Jane Foster). اما ثور اساطیری خیلی قبل از این که بخواهد با جین یا هر موجود میدگاردی (Midgard) دیگری ملاقات کند با بانو سیف (Lady Sif) ازدواج کرده بود.
علاقه نسخه دنیای سینمایی مارولِ سیف نسبت به ثور بیپاسخ میماند اما ادای منثور و ادای شاعرانه شرح میدهند که این دو از ماقبل تاریخ تا خود رگناروک زوجی متعهد هستند. هر چند ثور مشکلی با داشتن رابطه مخفیانه ندارد. در هر حال، خود او حاصل یک رابطه خارج از ازدواج بین اودین و یک جاینت است.
11_ثور دو پسر به نامهای مگنی و مودی و یک دختر به نام ثراد دارد
ثور مارول یک ابرقهرمان مجرد است که مهمترین ارتباطات خانوادگی او به والدین و برادر ناتنیاش مربوط میشود اما ثور در اساطیر نوردیک بیشتر یک موجود نسبتاً اهل خانواده بود. حاصل ازدواج او با سیف حداقل دو فرزند شد: یک پسر به نام مودی (Modi) و یک دختر به نام ثراد (Thrud).
مادر پسر دیگر ثور با نام مگنی (Magni) چندان مشخص و شناخته شده نیست. بسیاری از روایتهای با این مضمون از یک جاینت به نام جارنساکسا (Jarnsaxa) که با ثور رابطه داشته است به عنوان مادر منگی نام میبرند. برخی از داستانها حتی اشاره میکنند که او مادر مودی نیز است. به نظر میتوان حداقل گفت که ثور چندین فرزند از چندین رابطه مختلف داشته است.
12_هلا دختر لوکی است و ارتباطی با ثور ندارد
در Thor: Ragnarok، ثور و برادرش لوکی متوجه وجود هلا (Hela) میشوند؛ یک خواهر بزرگتر که تمام مدت در اسارت به سر میبرده است. هلا در اساطیر به هل (Hel) حکم فرمایی میکند اما در واقع دختر لوکی است، نه اودین. با توجه به این نکته که ثور و لوکی هیچ رابطه خانوادگیای در افسانهها با هم ندارند، به این معنی است که هلا نیز به او مرتبط نیست.
هلا تنها فرزند لوکی نیست. او به همراه یورمونگاند (Jormungandr)، مار جهانی و فنریر (Fenrir)، گرگ غولآسا حاصل رابطه بین لوکی و یک جاینت به نام انگربودا (Angrboda) هستند. در یک مقطع، لوکی به عنوان پدر اسبی با هشت پا به نام اسلیپنیر (Sleipnir) نیز شناخته میشد که در نهایت این اسب به اودین رسید.
البته لوکی یک پسر نسبتاً معمولی با نام نری (Nari) از همسرش سیگین (Sigyn) نیز داشت.
13_ثور نمیتواند پرواز کند و توسط بزهایی جادویی در هوا حرکت میکند
مثل خیلی از ابرقهرمانان دیگر، ثورِ مارول توانایی پرواز را دارد و به چندین روش مختلف میتواند این قابلیت را اجرا کند. او هر وقت بخواهد، میتواند در هوا شناور شود اما معمولاً ترجیح میدهد با پرتاب کردن میولنیر و به دست گرفتن دسته آن، در هوا سفر کند.
ثور دوران باستان اما نمیتوانست پرواز کند. با این حال او ارابهای داشت که توسط دو بز مورد اطمینانش، توثگنشر (Toothgnasher) و توثگریندر (Toothgrinder)، در آسمانها حرکت میکرد. این موجودات جادویی نه تنها به خدای رعد کمک میکردند تا از مکانی به مکان دیگر برود، بلکه توانایی خاص دیگری نیز داشتند: میشد آنها را در شب خورد در حالی که این دو بز در هنگام صبح خود به خود احیا میشدند. به این ترتیب منبع غذایی بینهایتی برای ثور در طول سفرهایش فراهم شده بود. همچنین از توثگنشر و توثگریندر در درگیریها نیز میشد استفاده کرد.
14_ثور در ازگارد زندگی نمیکند
اگر یک چیز وجود داشته باشد که در تمام مدیومهای ممکن درباره ثور مارول یکسان باشد این است که او از شهر براق و درخشان ازگارد ریشه گرفته؛ جایی که او در کنار اودین و دیگر خدایان نورس زندگی میکند. با این حال، این مورد نیز نسبت به وضعیت زندگی خدای رعد در افسانهها درست نیست.
در اساطیر، ازگارد بیشتر شبیه به یک سرزمین است تا یک امپراطوری. قلعهای تجملی که اکثراً به عنوان جایگاه تاج و تخت خدایان آسیر معرفی میشود در واقع والهالا (Valhalla) است؛ یک تالار بزرگ که در آن اودین با درگذشتگانِ سربلند همراه میشود. دیگر خدایان نورس قلمروهای خودشان را در ازگارد دارند. ثور نیز در ثرادهایم (Thrudheim) همراه با خانوادهاش زندگی میکند. به بیان دیگر ثور در واقع در ازگارد زندگی نمیکند، بلکه در حومههای آن است.
15_بسیاری از ازگاردیهای مشهور دنیای مارول در افسانهها وجود ندارند
هر کسی که به دنبال متحدان و دشمنان ثور در داستانهای اساطیری میرود با نتایج به دست آمده ناامید خواهد شد. با این که بسیاری از تاریخچه کمیک بوکی خدای رعد به طور مستقیم از اساطیر نورس اقتباس شده اما جنبههای دیگر روایتهای او توسط نویسندگان و خالقان مارول مثل استن لی و جک کربی در طول سالهای متوالی شکل گرفته است. از این مخلوقات میتوان به بسیاری از شخصیتهای گوناگون ازگاردی اشاره کرد.
همراهان بسیار مورد اعتماد خدای رعد، فاندرال (Fandral)، هوگان (Hogun) و ولستگ (Volstagg) که با عنوان سه جنگجو (Warriors Three) شناخته میشوند تماماً توسط مارول به وجود آمدهاند و به هیچ شکلی در روایتهای افسانهای وجود ندارند. چنین چیزی را در مورد بسیاری از آنتاگونیستها و ویلنهای اودینسان نیز میتوان گفت؛ مثل ملکیث ملعون (Malekith the Accursed)، اسکرج جلاد (Skurge the Executioner) و حتی زره دسترویر (Destroyer) که نقشی مرکزی در اولین ماجراجویی ثور در دنیای سینمایی مارول داشت.
16_ثور و همراهانش حتی ازگاردی نامیده نمیشوند، آنها آسیر هستند
از هر کدام از طرفداران ثور بخواهید که او را توصیف کند حتماً کلمه «ازگاردی» را بین کلماتشان خواهید یافت. طبیعی هم هست که چنین چیزی برای شخصیتی که از ازگارد ریشه گرفته استفاده شود. با این حال، این عنوان تماماً توسط عوامل مارول به وجود آمده است.
در داستانهای باستانی نورس، ثور و خدایان آسمانی مرتبط با او با عنوان آسیر شناخته میشدند. البته نباید آنها را با ونیر اشتباه گرفت که خدایان آسمانی دیگری هستند که به عنوان رقبای آسیرها در نظر گرفته شده و هر از چند گاهی با آنها درگیر میشوند.
تمام کسانی که در ازگارد زندگی میکنند به عنوان آسیر شناخته نمیشود؛ به طور مثال خود لوکی. تمام آسیرها نیز در خود ازگارد زندگی نمیکنند که یعنی اگر بخواهیم از عنوان «ازگاردی» برایشان استفاده کنیم چندان نسبت به اساطیر درست و دقیق نخواهد بود.
کاری از حزب ⚜senators⚜