سه شنبه شب منچستریونایتد و کریستیانو رونالدو که با روحیه ای بالا پس از پیروزی برابر تاتنهام با هت تریک فوق ستاره پرتغالی حاضر شدند، برابر اتلتیکومادرید دیگو سیمئونه شکست خوردند و این تیم با نتیجه در مجموع 2-1 از دور رقابت های لیگ قهرمانان اروپا کنار رفتند. کریستیانو رونالدو تا به اینجای فصل موفق به زدن 18 گل شده است که 6 تا از آن ها به لیگ قهرمانان اروپا بر می گردد که 5 تا از آن ها زیر نظر اوله گونار سولسشر و 1 گل هم زیرنظر مایکل کریک به ثمر رسیده بود و رالف رانگنیک سهمی از گل های رونالدو در لیگ قهرمانان نداشت. اگر ما گل های CR7 برابر تاتنهام را "فاکتور" بگیریم، او تا پیش از آن در 14 مسابقه زیر نظر سرمربی آلمانی تنها 3 گل به ثمر رسانده بود و به نقل از رسانه ها او در ترکیب رالف رانگنیک به "به کبریت سوخته بی خطر" تبدیل شده است و حالا سوالی که پیش می آید این است که او چرا زیر نظر اوله گونار سولسشر و مایکل کریک، عملکرد بهتری داشته است؟
نقش مهاجمان نوک در ترکیب رالف رانگنیک چیست؟
ترکیب 2-2-2-4
این ترکیب که زیاد هم برای تیم مفید نبود، چهار مدافع کاملا نقش شان واضح است و در خط هافبک، 2 هافبک با قابلیت تکمیل و پوشش یکدیگر بازی می کردند که اغلب اسکات مک تومینای و فرد رودریگز این وظیفه را بر عهده داشتند و در خط جلو تر هم دو هافبک نقش 10 بازی می کردند تا بتوانند بازیسازی را برای مهاجمین زیاد کنند. در نمای کلی ترکیب زیر اما به نظر می رسد که دو مهاجم نوک قرار است که اغلب در حوالی محوطه جریمه منتظر ارسال توپ برای آن ها باشند اما دو مهاجم نوک اولویت آخرشان در این ترکیب گلزنی ست!
رانگنیک به این دلیل سیستم دو مهاجمه را انتخاب کرد تا یکی از مهاجمان که دوندگی بیشتری دارد (کاوانی) را برای تحت فشار قرار دادن میانه میدان به تیم کمک کند و کریستیانو رونالدو که از فرصت طلبی بیشتری برخوردار است، بتواند موقعیت ها را یکی پس از دیگری به گل تبدیل کند. در این حالت ترکیب به این شکل می شود که کاوانی بیشتر پشت مهاجم را هدف می گیرد و فرناندز متمایل به راست می شود و سانچو نیز متمایل به چپ.
همانند صحنه زیر که برابر ولورهمپتون اتفاق افتاده است و ادینسون کاوانی، تا داخل محوطه خودی حرکت کرده است تا جلوی حرکت هافبک ولورهمپتون را بگیرد.
البته گاهی اوقات نیز جای ادینسون کاوانی و کریستیانو رونالدو عوض می شود و فوق ستاره پرتغالی نیز به عقب می آمد تا برای بازپس گیری توپ به یارانش کمک کند و ادینسون کاوانی بتواند در ارسال ها موثر ظاهر شود. همانند صحنه زیر که کریستیانو رونالدو، هافبک پرتغالی و خطرناک ولورهمپتون که گل برتری تیمش را هم در موقعیت دیگری به ثمر رساند، زیر نظر گرفته بود و پا به پای او حرکت می کرد تا فضا و روزنه ای را برای این هافبک شوتزن و خطرناک را باز نگذارد که ضربه دنیل پودنس پس از برخورد به مدافعان منچستریونایتد، به رونالدو می رسد که او با سر ضربه ای به توپ می زند که نزدیک به بود کار دست خود و تیمش بدهد!
این سیستم از لحاظ تاکتیکی مشکلی نداشت اما چون تیم با توجه به اینکه حول محور وینگرها می چرخد، در سیستم 2-2-2-4 بازیسازی و ایجاد موقعیت ها به حداقل می رسید و بنابراین کریستیانو رونالدو توپ زیادی را برای گلزنی دریافت نکرد و رالف رانگنیک نیز سیستم تیمش را به 1-3-2-4 با قابلیت تبدیل به 3-3-4 تغییر داد.
ترکیب 1-3-2-4
این همان سیستمی ست که اوله گونار سولسشر از آن استفاده می کرد و البته بالاترین پتانسیل را از بازیکنان خود در این ترکیب به کار گرفت و رالف رانگنیک نیز وقتی دید که پتانسیل وینگرهای خود را در این پست از دست می دهد تصمیم گرفت که به ترکیبی که این تیم را به بهترین روش نتیجه گیری می رساند، روی بیاورد. البته تنها در نگاه اول این ترکیب به ترکیب اوله گونار سولسشر شبیه است ولی هافبک های دفاعی در اینجا بیشتر همدیگر را پوشش می دهند و تمایل تهاجمی بیشتری را دارند و همچنین وینگر ها نیز کمتر به عقب می آیند و فولبک ها نیز به صورت نوبتی به جلوی زمین می روند تا اگر به هر دلیلی با ضدحمله مواجه شدند بتوانند بلافاصله سیستم خود را سه دفاعه کنند تا جای خالی فولبک نفوذی احساس نشود.
مهاجم نوک در این سیستم اما بیشتر نقش فضاسازی را برای هم تیمی های خود دارد و دو حالت را برای امور تهاجمی خود به وجود می آورند. حالت 1 این است که آن ها یا هافبک تهاجمی را صاحب توپ می کنند و در موقعیت خوبی قرار می دهند یا وینگر ها را برای ایجاد موقعیت انتخاب می کند اما در حالت دوم، سعی می کند با حضور های به موقع و درست، بازیکن های زیادی را درگیر خود کنند تا فضا برای هم تیمی های خود بیشتر شود و البته باز هم همانند ترکیب 2-2-2-4 برای پوشش میانه میدان برای هم تیمی های خود و تحت فشار دادن خط هافبک نیز همان وظایف دفاعی وجود دارد. به طور کلی ترکیب به این شکل می شود:
برای حالت اول شما می توانید گل میسون گرینوود برابر برنتفورد را ملاحظه بفرمایید که کریستیانو رونالدو توپ را با یک استپ سینه در موقعیتی تماشایی برای برونو فرناندز مهیا می کند و او هم گرینوود را در مقابل دروازه خالی قرار می دهد تا مهاجم انگلیسی کار سختی برای گل کردن این توپ نداشته باشد.
حالت دوم اما به گل جیدون سانچو برابر ساوتهمپتون برمی گردد. کریستیانو رونالدو دو مدافع ساوتهمپتون را درگیر خود می کند تا در ضدحمله آن ها تنها نگاهشان به حرکات کریستیانو رونالدو باشد اما برونو فرناندز با یک پاس دیدنی مارکوس رشفورد را صاحب توپ می کند و او نیز در دهانه دروازه توپ را به جیدون سانچو می سپارد و او دروازه قدیس ها را باز می کند.
آیا مهاجم نوک در سیستم مدرن دیگر آلمانی های شاغل در لیگ برتر انگلیس نیز همین وظیفه را دارند؟
آلمانی های موفق انگلیسی، به طور کلی در دو تیم خلاصه می شوند. یورگن کلوپ در لیورپول و توماس توخل در چلسی که این دو نیز وظیفه و سبک خاص خود را برای پست مهاجم نوک دارند که در ادامه به آن می پردازیم.
لیورپول کلوپ
یورگن کلوپ در پست مهاجم نوک طی این فصل از سه بازیکن استفاده کرده است. دیوگو ژوتا، سادیو مانه و مهره اصلی او طی این سال ها در این پست یعنی روبرتو فیرمینو. ستاره برزیلی نقش فوق العاده ای در کنترل میانه زمین دارد. در سال 2016 که "بابی" فیرمینو از بوندسلیگا و تیم هافن هایم به لیگ برتر انگلیس کوچ کرد، از همان فصل عصای دست یورگن کلوپ و تیمش شد. این بازیکن در هافن هایم نیز مهاجم نوک نبود و پست شماره 10 یا هافبک تهاجمی را ایفای نقش می کرد اما در لیورپول از همان ابتدا با یک تغییر پست مواجه شد و در فصل اول به یک گلزن خوب تبدیل شد اما بعد از دو فصل حضور به عنوان گلزن، یورگن کلوپ مهره مدنظر خود در وینگرهای سمت راست و سمت چپ یعنی محمد صلاح و سادیو مانه را پیدا کرد و دیگر بار گلزنی از روی دوش این ستاره برزیلی برداشته شد. او در سیستم 3-3-4 کلوپ در شماتیک، به عنوان یک مهاجم نوک بازی می کند و ترکیب را به شکل زیر می کند:
در نگاه اول همانطور که گفته شد او مهاجم نوک است اما او نقش های متفاوتی را ایفا می کند. در اصل او همانند پستی که در هافن هایم بازی می کرد، در لیورپول نیز انجام وظیفه می کند. او وظیفه ارسال توپ به وینگر ها و فضاسازی را برای مهاجمین دارد. دقیقا رانگنیک همین وظایف را در هافن هایم نیز از فیرمینو میخواست اما کلوپ نکات بیشتری را به او اضافه کرده است. بازیساز اصلی تیم و بعضی از بازی ها هم توپ ربایی وظیفه این ستاره همه کاره شده است. روبرتو فیرمینو در 317 بازی که کرده، 96 گل و 53 پاس گل را ثبت کرده است. فقط اندرو رابرتسون و ترنت الکساندر آرنولد از او عملکرد بهتری در این حوزه داشته اند. حضور فیرمینو در میانه میدان، آزادی عمل بیشتری را به مهاجمان تیم هم می بخشد. محمد صلاح و سادیو مانه از هماهنگی بسیار خوبی بین همدیگر برخوردار هستند و حرکات در عمق آن ها و فضاسازی فیرمینو، باعث می شود تا وینگر ها به راحتی وارد محوطه شوند و با حرکت در عرض در موقعیت خوبی برای گلزنی یا پاس قرار بگیرند. به نوعی ترکیب لیورپول در طول بازی به این شکل تغییر می کند:
توپ ربایی روبرتو فیرمینو از پل پوگبا کاملا نشان می دهد که او وظیفه دفاعی بیشتری را در میانه زمین دارد و یک عنصر بسیار مفید برای کنترل میانه میدان است. در ادامه نیز جوردن هندرسون با یک پاس تماشایی صلاح را تک به تک می کند و او هم کار سختی برای ثبت هت تریک برابر رقیب سنتی ندارد:
یا در موقعیتی دیگر که به گل اول لیورپول برابر منچستریونایتد توسط نبی کیتا تبدیل شد، فیرمینو بین سه بازیکن احاطه می شود اما به خوبی صلاح را در موقعیت دو در مقابل یک قرار می دهد و پاس در عرض او نیز به نبی کیتا می رسد و او هم دروازه شیاطین سرخ را باز می کند. به نوعی نبض میانه میدان در بازی هایی که فیرمینو حضور دارد، در دستان اوست.
لازم به ذکر است که فیرمینو 4 فصل پیاپی است که با این وظایف سازگار شده است اما دیوگو ژوتا و علی الخصوص سادیو مانه که با پیوستن لوئیس دیاز به قرمزهای آنفیلد، به تازگی به مرکز خط حمله منتقل شده است، کمتر با وظایف دفاعی مواجه شده اند و انجام این وظایف دفاعی زمان خواهد برد و فعلا آن ها وظایف تهاجمی مانند ایجاد فضا و دید خوب برای ارسال توپ به بال های کناری را برعهده دارند.
چلسی توخل
توماس توخل آلمانی سال گذشته بود که چلسی بحران زده فرانک لمپارد را تحویل گرفت و در پایان، قهرمانی لیگ قهرمانان اروپا و رتبه چهارم لیگ را به مدیریت داد. او امسال هم از مدیران درخواست یک مهاجم نوک گلزن را داشت و مدیران چلسی نیز روملو لوکاکوی بلژیکی را پس از سال ها دوری از چلسی با رقمی هنگفت به این تیم بازگرداندند اما توماس توخل در میانه های فصل با او به مشکلات تاکتیکی مواجه شد و به همین منظور به این موضوع می پردازیم که او نیز از مهاجمانش چه نکاتی را می خواهد:
به دلیل اینکه توخل از سیستم سه دفاعه استفاده می کند، وظایف مهاجمان نسبت به سیستم کلوپ و رانگنیک متفاوت است.
توماس توخل به مهاجمان سرعتی نیاز دارد تا در سیستم 1-2-4-3 با قابلیت تبدیل به 3-4-3، بتواند بیشتر از نفوذ فولبک ها و هافبک های پشت مهاجم استفاده کند. به ترکیب زیر که شماتیک ترکیب چلسی را نشان می دهد دقت بفرمایید:
این ترکیب در حالت کلی به نظر می آید که قرار است دو هافبک پشت مهاجم به صورت کامل مهاجم نوک را تغذیه کنند اما کاملا بر عکس است! انگار که شما جای هافبک تهاجمی و مهاجم نوک را عوض کنید. مهاجم نوک در این سیستم به عقب می آید و توپگیری را به صورت کامل انجام می دهد اما در بعد تهاجمی، نفوذ از کناره ها به شدت در دستور کار است که نمونه آن را در گل فصل گذشته مارکوس آلونسو برابر منچسترسیتی می توانید ملاحظه بفرمایید که ورنر حرکت به صورت مستقیم به سمت دروازه را رها می کند و به کناره ها می آید و یک پاس گل را برای وینگ بک نفوذی شیرهای لندن، ارسال می کند.
به طور کلی با توجه به اینکه تیم توخل از لحاظ دفاعی از بازیکنان و تعداد بیشتری برخوردار است، وظایف کمتر دفاعی را به مهاجمان می سپارد تا تعداد کم بازیکنان در بخش حمله به چشم نیاید و همچنین از نفوذ وینگ بک ها و هافبک ها نیز سعی بر استفاده دارند تا به خوبی بتوانند یک تیم منسجم و خوب را داشته باشند که تا به اینجا نیز موفق بوده اند.
بهترین روش برای درخشش کریستیانو رونالدو در 37 سالگی چیست؟
پیشتر در این پست درباره روند خط حمله منچستریونایتد صحبت شده بود و برونو فرناندز بیشتر برای تکمیل رونالدو در خط حمله حاضر می شد و دستور رالف رانگنیک نیز همین بود و قصد توپ رساندن به کریستیانو رونالدو نبود. ترکیب برابر تاتنهام که با بیماری برونو فرناندز و غیبت این هافبک پرتغالی همراه شده بود یک آزادی عملی را به کریستیانو رونالدو و پل پوگبا و فرد می سپرد. ترکیب زیر که در حالت 1-3-2-4 است در نگاه اول این موضوع را به مخاطب می رساند که پوگبا می خواهد که توپ های زیادی را برای کریستیانو رونالدو ارسال کند تا او گلزنی کند اما هرگز اینطور نبوده است!
در اصل پل پوگبا و فرد رودریگز مسئول پوشش کریستیانو رونالدو بودند! یعنی آن ها با حرکات در عرض فضاهای فوق العاده ای را برای این فوق ستاره پرتغالی ایجاد می کردند یا مدافعان را مشغول می کردند تا رونالدو به خوبی بتواند فرار کند و تک به تک شود. مثال برای فضاسازی می توان به گل اول رونالدو به تاتنهام اشاره کرد. فرد پس از رساندن توپ به رونالدو قصد نفوذ دارد که باعث می شود تا دایر محتاط عمل کند و روی پای رونالدو نرود تا فضا برای فرد باز نشود و همین تعلل باعث می شود تا رونالدو بدون َآن که کسی به سمت او برود با یک شوت تماشایی دروازه تاتنهام و لوریس را باز کند. از طرفی هم پوگبا دقیقا در کنار رونالدو قرار داشت تا اگر که شرایط برای شوتزنی مهیا نبود، توپ را به بسپارد و رونالدو برای گلزنی به سمت محوطه نفوذ کند تا توپ را برای او ارسال کنند.
مثال برای مشغول کردن مدافعان نیز به گل دوم این ستاره پرتغالی برابر شاگردان آنتونیو کونته برمی گردد.
برای اینکه نقش خط هافبک و وینگرهای تیم را بهتر متوجه شوید، عکس زیر را ملاحظه بفرمایید. این دقیقا لحظه فرار سانچو از تله آفساید است که فرد و پل پوگبا باعث شده اند تا حواس سون هیونگ مین و پیر امیلی هویبرگ به آن ها باشد. از طرفی مت دوهرتی، کریستین رومرو و اریک دایر سعی بر پوشش سانچو و رشفورد دارند و کریستیانو رونالدو که کامل در تصویر با دایره مشخص شده است، توسط بن دیویس پوشش داده شده است که او هم پیش بینی می کرد که ماتیچ اقدام به پاس در عرض خواهد کرد و کمی رو به جلو آمد تا تنها کسی که به کریستیانو رونالدو نیز نزدیک بود از دسترس خارج شود که در ادامه سانچو نیز به خوبی فرار می کند و رونالدو که بازیکنی را کنار خود نمی بیند دروازه را به سادگی باز می کند.
به طور کلی ترکیب در این بازی، به صورت زیر شده است که مک تومینای در حالت تهاجمی بودن تیم، تک هافبک دفاعی است و فرد و پوگبا نیز همانطور که گفته شد، رو به جلو بازی می کنند و وینگر ها هم کامل به بخش تهاجمی می پیوندند:
این روش بهترین کار برای درخشش کریستیانو رونالدو در 37 سالگی است. کسی که دیگر قابلیت بازی در پست وینگر را ندارد ولی کماکان زهردار و خطرناک ظاهر شده است و به اصطلاح تمام نشدنی است! چرا که در یک ترکیب دو بازیکن نمی توانند در حالت آزاد باشند و یا باید برونو فرناندز از ترکیب دور باشد یا وظایف پوگبا به او داده شود و به اصطلاح محدودتر بازی کند تا بتوان حول محور کریستیانو رونالدو جلو رفت.
چرا سرمربی که قابلیت بازی از اغلب بازیکنان را ندارد به عنوان سرمربی موقت در این شرایط حساس انتخاب شده است؟
همانطور که پیش تر هم در این پست گفته شد، رالف رانگنیک وظیفه ای فراتر از سرمربی موقت منچستریونایتد دارد! او تنها به یک دلیل به نتایج تیم نگاه می کند. رسیدن به ترکیب مدنظر! چرا که منچستریونایتد مربی هایی که تا به الان به این تیم آورده است که به هیچ وجه تاکتیک ها و بازیکن هایی آن ها با مربی قبلی همخوانی ندارد. آن ها در سال 2013، دیوید مویس نسبتا دفاعی که توپ را به حریف می سپارد و علاقمند به ارسال از کناره ها است را به اولدترافورد آوردند و بازیکنانی را برایش به باشگاه آوردند اما او را به دلیل کسب نتایج ضعیف اخراج کردند و سپس سال 2014 به دنبال تئوریسین هلندی یعنی لوئیس فن خال رفتند و مربی مالکانه و محتاط را به منچستریونایتد آوردند و 10 بازیکن را برای او خریدند و او هم برکنار شد. سپس سال 2016 ژوزه مورینیو که یک مربی کاملا دفاعی است را به تئاتر رویاها آوردند و او را هم در روزهای پایانی سال 2018 از هدایت شیاطین سرخ کنار رفت و اوله گونار سولسشر که سرمربی موقت شیاطین سرخ بود پس از کسب نتایج خوب به عنوان سرمربی دائمی انتخاب شد و با این مربی که با سبک شناور بازی می کرد را هم در اواخر سال 2021 قطع همکاری کردند. همانطور که می بینید خریدهای سرمربی قبلی با استخدام سرمربی بعدی همخوانی ندارد و به همین منظور، مدیران منچستریونایتد تصمیم گرفتند از پایه تیم را پیشرفت دهند و این بار یک مربی که فلسفه او با بازیکنان حال حاضر شیاطین سرخ تطابق دارد را به این تیم خواهند آورد. رالف رانگنیک که تئوریسین بزرگ آلمانی ست هم در این بازه تنها این وظیفه را دارد و مدیران منچستریونایتد به هیچ وجه به نتایج این فصل تیم نگاهی نمی اندازند و تنها منتظر هستند که رالف رانگنیک، سرمربی مدنظر خود را اعلام کند. اگر دقت کرده باشید تاکتیک های هجومی و دفاعی رالف رانگنیک و حرکات و جابجایی بازیکنان در هر بازی متفاوت است. چرا که او روش های مختلف را در این تیم آزمایش می کند تا به بهترین نتیجه ممکن برای استخدام سرمربی فصل بعد سرخ های منچستر برسند و سپس رالف رانگنیک نیز راس اصلی بخش ورزشی باشگاه منچستریونایتد خواهد شد. کاری که او در آن سابقه فوق العاده ای دارد و در این کار هم خبره ظاهر شده است.
نتیجه گیری
در کل کریستیانو رونالدو در 37 سالگی، روزهای خوبی را پشت سر نمی گذارد و حضورش در منچستریونایتد در فصل آینده نیز به شرایطی همانند کسب سهمیه لیگ قهرمانان اروپا و مربی بعدی بستگی دارد اما او هنوز هم خطرناک است و باید ببینیم که او در صورت حضور در منچستریونایتد در فصل آینده، آیا می تواند با تفکرات سرمربی بعدی قرمزهای اولدترافورد سازگار شود یا خیر
رالف رانگنیک نیز مسئولیت بزرگی را هم در این روزها و هم در فصل آینده دارد و آینده باشگاه با او گره خورده است و پروژه ورزشی باشگاه از لحاظ مدیریتی حول محور او می چرخد و باید ببینیم از لحاظ فنی نیز چه کسی به رالف رانگنیک کمک خواهد کرد.
همچنین از لحاظ ساختار مدیریتی، این باشگاه شکل نوینی را به خود می بیند و این می تواند هواداران منچستریونایتد را امیدوارتر کند تا بتوانند همانند روزهای خوش گذشته، تیم خود را بر قله انگلیس و اروپا ببینند.