تحت پیگردقدیما تابستون که جام جهانی بود امتحانها تموم میشد میرفتیم با فراق بال و بدور از تمام غصه های دنیا جام جهانی نگاه میکردیم شبها. خونمون کنار یک باغ بود شبها صدای جغد حق گو میومد قبل و بعد مسابقه پلی استیشن بازی میکردیم سایلنت هیل و رزیدنت اویل واقعا اون لحظات رو با بهشت طاق نمیزدم وقتی یاد اون روزها میفتم حسرت میخورم