گیل-گالاد ، متولد آرتانارو ، الف اولدورین و پسر اورودرت بود. او آخرین پادشاه عالی اولدور در سرزمین میانه بود و القاب بسیاری از جمله پادشاه عالی الفهای غرب ، پادشاه الدار، پادشاه لیندون ، ارباب الفهای بالا و ارباب اریادور را به خود اختصاص داد.
گیل گالاد بالاترین اقتدار را در میان الفهایی که بر او حکومت میکرد داشت و مورد احترام هم اولدور و هم سیندار بود، بنابراین بهعنوان "پادشاه عالی" الفها در سرزمین میانه شناخته میشد . او آخرین اتحاد الفها و انسانها را در کنار پادشاه الندیل تشکیل داد و الفها را در این زمان به جنگ با سائورون هدایت کرد. مرگ او پایان پادشاهی اولدورین در سرزمین میانه بود، اگرچه برخی از اولدورها همچنان در املادریس و پناهگاه های خاکستری در سراسر عصر سوم زندگی می کردند.
گیل-گالاد در سال 1481 در الدامار به عنوان پسر اوردرث و نوه آنگرود و الدالوته به دنیا آمد ، بنابراین او را به خانه فینارفین گره زد . او در دوران تبعید اولدور و نبردهایی مانند داگور براگولاخ و نیرناث آرنودیاد هنوز نسبتا جوان بود . پدرش در تول سیریون میناس تیریت را اداره می کرد ، اما اندکی قبل از سقوط آن توسط نیروهای سائورون ، اورودرت همسر و پسرش را به بهشت های فالاس فرستاد.تحت مراقبت سیردان کشتی گردان . گیل گالاد در آنجا زندگی میکرد تا اینکه مورگوث پس از نبرد اشکهای بیشماری، بهشتها را نابود کرد و گیلگالاد و سیردان به همراه بقیه فالاتریمها به جزیره بالار گریختند .
پس از مرگ تورگون در طول سقوط گوندولین ، گیل گالاد سلطنت اولدور را دریافت کرد . هنگامی که پسران فانور سومین کشتار خویشاوندان را انجام دادند ، گیل-گالاد خبر غارت بهشت های سیریون را دریافت کرد، اما او و میزبانش خیلی دیر رسیدند تا جلوی فانوریان را بگیرند که پس از پایان نبرد فرار کردند. با این حال بازماندگان سیریون به گیل گالاد پیوستند و با او به بالار رفتند و در آنجا از اسارت الروند و الروس به او گفتند . پس از جنگ خشم ، پسران فئانور باقی مانده از تاریخ ناپدید شدند. مائدروسخودکشی کرد در حالی که ماگلور بدون هیچ ردی ناپدید شد و الروند و الروس را تنها گذاشت. بنابراین در مقطعی گیل گالاد از الروند به عنوان منادی خود در صفوف خود استقبال کرد، پس از اینکه الروند انتخاب کرد که یکی از جنسهای الف باشد.
در سال اول عصر دوم، گیل گالاد در سرزمین میانه باقی ماند و قلمرویی را در لیندون تأسیس کرد که از نظر جغرافیایی قوی و امن در برابر دشمنان بود. در اوج خود، قلمرو او به سمت شرق تا کوههای مهآلود و بخشهای غربی گرینوود بزرگ گسترش یافت ، اگرچه اکثر الدارها در لیندون و در پناهگاه الروند در ریوندل باقی ماندند .
گیل گالاد با مردان غربی ، به ویژه با تار آلداریون (دریانورد)، مؤمنان و الندیل اتحاد داشت . گیل-گالاد به عنوان پادشاه عالی اولدور در سراسر عصر دوم سلطنت کرد . در طی این مدت ، تار آلداریون، پادشاه نومنور ، به گیل-گالاد بذر درختان ملیرن یا مالورن را داد . اما دانه ها در زمین او رشد نکردند، بنابراین او آنها را قبل از ترک لیندون به گالادریل داد. او این دانه ها را برای مدت طولانی حمل کرد و سرانجام آنها را در Lindórinand کاشت. هنگامی که آنها در آنجا رشد کردند.
در نقطه ای، غریبه ای به نام آناتار به گیل گالاد و الروند نزدیک شد که خود را ارباب هدایا می خواند. سخنان و هدایای او به نظر منصفانه بود، اما گیل گالاد دریافت که این آناتار آنطور که به نظر می رسید نیست. بنابراین او از معامله با او خودداری کرد و به همه الف ها پیام فرستاد که باید از این غریبه دوری کنند.
با این حال اناتار در ارگیون مورد استقبال قرار گرفت ، جایی که او به الف ها یاد داد که چگونه حلقه های قدرت را بسازند . اما بی اعتمادی گیل گالاد درست بود، زیرا آناتار سائورون در لباس مبدل بود و حلقه ها ابزاری برای نقشه های شیطانی او برای تسلط بر سرزمین میانه بودند. بعدها، سلبریمبور به گیل گالاد حلقههای الف ویلیا (حلقه هوا) و ناریا (حلقه آتش)، دو حلقه از سه حلقه را واگذار کرد، که قبل از مرگش به منادی خود الروند و ستوانش کیردان سپرد. در جنگ آخرین اتحاد .
سائورون در جنگ الف ها و سائورون با قدرت زیادی به اریادور حمله کرد و ارگیون را ویران کرد و بهشت های خاکستری را محاصره کرد . اما گیل-گالاد توسط نومنوریان ، که سپس توسط تار-میناستیر اداره میشد، کمک میکرد ، که ناوگان بزرگی را فرستاد که نیروهای ارباب تاریکی را شکست داد. سائورون که به سختی با یک محافظ فرار کرد، به موردور بازگشت ، جایی که دراز کشیده بود و قدرت خود را جمع می کرد و نقشه انتقام از دونداین را می کشید.. بیش از هزار سال بعد، سائورون دوباره با نومنوریان مواجه شد و به عنوان یک زندانی به سرزمین خود بازگردانده شد و گیل-گالاد را آزاد گذاشت تا در صلح بر سرزمین میانه حکومت کند. در غیاب سائورون، قدرت گیل-گالاد به حدی افزایش یافت که سائورون هنگام بازگشت از خرابه های نومنور ناامید شد . با این حال، بازماندگان نومنور، معروف به مؤمنان ، به سرزمین میانه رسیدند و قلمروها را در تبعید تأسیس کردند ، با گیل-گالاد که با پادشاه عالی الندیل دوست شد و سه برج روی تپه های برج را برای او ساخت . یک قرن بعد، زمانی که سائورون به گوندور حمله کردالندیل و گیل گالاد با هم مشورت کردند که چگونه با او رفتار کنند. در نهایت آنها تصمیم گرفتند که همه میزبانان خود را جمع کنند و قبل از اینکه سائورون بتواند قدرت خود را بازیابد، حمله کنند و آخرین اتحاد الف ها و انسان ها را تشکیل دهند .
دو پادشاه قبل از ملاقات در آمون سول چندین سال را صرف آموزش و جمع آوری نیروهای خود کردند . با عبور از کوههای مهآلود ، اوروفر از گرینوود ، آمدیر از لورین و دورین چهارم از خزاددوم به آنها پیوستند . اسلحه معروف گیل گالاد نیزه ای به نام آگلوس بود - که به معنای یخ بود. هیچ کس نتوانست آن را تحمل کند ارتش آخرین اتحاد با پیوستن به ارتش گوندور به رهبری آناریون ، با نیروهای سائورون در نبرد داگورلاد روبرو شد، نبردی طولانی و خونین که در نهایت منجر به پیروزی اتحاد شد. الف ها وسپس مردان به موردور رفتند و باراددور را به مدت هفت سال محاصره کردند .
در نهایت سائورون ظهور کرد و گیل-گالاد و الندیل سپس با ارباب تاریکی دوئل کردند . گیل گالاد و الندیل در طول مبارزه خود، زخم های مرگبار کافی بر تاریکی لرد وارد کردند تا بدن او را از بین ببرند، اگرچه در عوض زخم های وحشتناکی دریافت کردند. این فداکاری به ایزیلدور اجازه داد تا حلقه را از دست ارباب تاریکی جدا کند. اما گیل گالاد از «گرمای دست سائورون» دچار سوختگی شدید شد و از این رو به تالار ماندوس رفت . او نه زن دارد و نه فرزندی، بنابراین سلطنت اولدور در سرزمین میانه به پایان رسید و سیردان از آن زمان به بعد ارباب بهشت های خاکستری و لیندون بود.