طرفداری | دو چیز هست که میخواهم بگویم. اول اینکه وقتی یک بازیکن درباره قطر صحبت کند، چه اتفاقاتی میافتد و دیگری موضوعی مربوط به این جام جهانی است که فکر نمیکنم همه درکش کرده باشند. بله، هزاران نفر جانشان را از دست دادهاند و اگر ما سکوت کنیم، ممکن است تصمیماتی گرفته شود که ممکن است به مرگهای بیشتری بینجامد. ما فوتبال را دوست داریم اما فکر میکنم در آستانه رسیدن به نقطه جدایی هستیم. میدانم درک تلفات انسانی این جام جهانی میتواند سخت باشد. فقط در سال گذشته اخبار وحشتناکی درباره تلفات انسانی در راستای میزبانی قطر از سال 2010 منتشر شد.
در فوریه 2021 بیش از 6500 کارگر مهاجر در قطر جان باختند. چند ماه بعد هم گفته شد 15 هزار غیر قطری بنا به دلایلی که توضیح داده نشد، جان خود را از دست دادند. شاید هم یکی از این مطالب را ریتوییت کرده باشید و یا خشم خود را اشتراک گذاری کردهاید. قطر تعداد کشته شدههایی که سازمانهای حقوق بشری گزارش کردهاند را رد کرده و در ژانویه 2022 هم فیفا همین کار را کرد. فیفا معتقد است فقط سه نفر در جریان ساخت استادیومهای جام جهانی جان باختهاند. خب، میدانم که باید کدام یک از آنها را باور کنم. اگرچه بخواهم صادق باشم، باید بگویم ما واقعا افراد پشت این اعداد را نمیبینیم؛ میبینیم؟
ما پدر یا شوهری از نپال، هند یا بنگلادش که قرار بود در ازای دستمزدی قابل توجه چند سالی در قطر کار کنند را نمیبینیم. وقتی آنها به قطر رسیدند، با خودشان گفتند اوه لعنتی، گول خوردهایم. این کارگرها 16 ساعت در دمای حداقل 40 درجه کار میکردند و در محلهای کثیف، زمان استراحتشان را میگذراندند. کارفرمایان این کارگرها، پاسپورتشان را گرفتند و به آنها پول ندادند. روزی یکی از این کارگرها بنا به دلیلی که هرگز به درستی توضیح داده نشد، خودکشی کرد یا کشته شد. آن خانواده، نانآور خود را از دست داده و زیر قرض رفته است. بدهی مالی جبرانشدنی است اما چگونه میتوان ارزش جان یک انسان را سنجید؟ فرزندان آن خانواده، پدرشان را از دست دادند. مادر آن بچهها، دیگر شوهر ندارد. این داستان یکی از آن هزاران کارگر است؛ یک تراژدی بزرگ و دردناک. با اینحال چطور میتوانیم آن حجم از درد را حس کنیم؟ همین یک ماجرا، باعث شد شخصا دچار فروپاشی شوم.
با خودم حساب کردم چگونه میشود به ازای هر کارگر مهاجر جانباخته در هر بازی جام جهانی یک دقیقه سکوت کرد؟ با توجه به در نظر گرفتن آمار حداقلی و یک دقیقه سکوت در هر دقیقه بازی برای یکی از پدرها، برادرها و پسرهای جانباخته، تمام دقایق 44 بازی اول جام جهانی باید در سکوت برگزار شود. این موضوع قلب انسان را به درد میآورد. یک روزنامهنگار سوئدی را میشناسم که وبسایتی به نام کارتهای قطر دارد. کارتهای این وبسایت مثل کارتهای معمولی فوتبالی است که هر یک از آنها داستان یک کارگر مهاجر جانباخته را شرح میدهد. اگر یکی از آنها را بخوانید، کاملا متوجه میشوید چرا در این باره مطلب نوشتهام.
میخواهم صراحتا بگویم من متخصص این مسائل نیستم. فقط کنجکاوم و میخواهم بگویم ما با فشار آوردن به قطر میتوانستیم به کارگران مهاجر کمک کنیم. دولت قطر، قوانین جدیدی برای بهبود شرایط کاری وضع کرده اما هنگامی که سال گذشته به قطر رفتم تا با چند کارگر ملاقات کنم، آنها به من گفتند این قوانین خلا زیادی دارند و برای هرکسی هم اجرا نمیشوند. یک زن آفریقایی به من گفته بود کارگران بومی زن به دلیل تعرض از خانههای سازمانی فرار میکنند. تصورش وحشتناک است.
مهاجران از داشتن سندیکاهای کارگری که بتوانند با یکدیگر ارتباط داشته باشند و یا مشاوره حقوقی بگیرند، ناامید هستند. برخی از کارگران از مقامات قطری خواستهاند حقوقی که از آنها سلب شده را بگیرند، حتی اگر مجبور باشند سیستم غیرانسانیِ همیشه به نفع کارفرما را بپذیرند. این موضوعی است که دربارهاش خیلی نوشته نشده است. فکر نمیکنم ما حجم قدرت و انسجام این کارگران مهاجر را بتوانیم درک کنیم. بدون متحد بودن، احتمالا کارگران بیشتری در این راه میمردند. الان اعتقاد دارم کارگران مهاجر در قطر در معرض خطر بزرگتری هستند چون میترسم وقتی قطر از کانون توجهات خارج شود، با آنها بدرفتاری شود چون خیلی از آنها برای کار کردن میمانند. آیا وضعیتشان مثل ده سال پیش خواهد شد؟ از طرفی برای ورزش هم میترسم؛ ما به کجا میرویم؟
به تازگی گزارشی درباره رسوایی سواستفاده جنسی در فوتبال زنان آمریکا را شنیدیم. این یک شکست سیستماتیک در طول دههها بوده است. تقویم دیوانهوار مسابقات فوتبال، بازیکنان را فرسوده میکند. سرمربیانی مثل یورگن کلوپ بارها در این باره صحبت کردهاند اما هیچکس به آن گوش نمیدهد. سوپرلیگ هم هست. ساختارهای مالکیتی بد هستند. قبلا فکر میکردم میزبانی در یک تورنمنت، پاداشی برای رفتار خوب است اما الان میبینیم چین میزبان المپیک میشود و عربستان سعودی از مسابقات فرمول یک میزبانی میکند. در فوتبال هم قهرمانان زمان کودکی شما، سفیر تورنمنت قطر میشوند. میخواهم به خودم تلقین کنم این یک دوره تاریک است اما میترسم این تازه شروع ماجرا باشد.
گزارشی منتشر شده عربستان سعودی میخواهد همراه با یونان و مصر میزبان جام جهانی 2030 شود. اگر عربستان سعودی موفق شود قطعا حیرتآور خواهد بود اما الان آنها یک هیئت مستقل حقوق بشری دارند. آنها رعایت حقوق بشر را با فرایند میزبانی ادغام کردهاند. به عربستان میگویند اگر میخواهید شانسی برای میزبانی در فلان رویداد داشته باشید باید این کار و آن کار را انجام دهید و دو سال وقت دارید. اگر اینکارها را نکنید، میزبانی را فراموش کنید. اگر میخواهید بعد از میزبانی جام جهانی تغییرات را شروع کنید، دیگر خیلی دیر است. اگر عربستان سعودی بتواند میزبان جام جهانی شوند یعنی فیفا، قطر را به عنوان یک تجربه موفق در نظر گرفته است. آنها با خودشان میگویند: «میدانید؟ حالا انتقاداتی هم خواهد بود ولی ارزشش را دارد».
از نهادی چون فیفا انتظار میرود الگو باشد اما در عوض آنها هفته پیش نامهای برای فدراسیونهای حاضر در جام جهانی فرستادند و گفتند روی فوتبال تمرکز کنید! این یعنی فیفا در مقابل انتقادات گوش شنوایی ندارد. همه ما میدانیم قطر میخواهد آزادی بیان را محدود کند و به نظر میرسد فیفا هم میخواهد روند مشابهی در پیش گیرد. من فکر میکنم تغییرات از پایین به بالا انجام میشود. اگر ما بیدار نشویم، ممکن است تصمیماتی گرفته شود که انسانها به معنی واقعی کلمه کشته شوند.
فکر میکنم بازیکنان باید بیدار شوند و درباره مشکلات چون حقوق بشر در قطر حرف بزنند. سال گذشته در مقالهای مشابهی که نوشته بودم، چند همتیمی جویای ماجرا شدند. آنها واقعا دغدغهمند شدند. بازخوردی که از همتیمیهایم گرفتم کاملا مثبت بود. در آن زمان در فرانسه بودم و برای مسابقه مقدماتی جام جهانی آماده میشدم اما نمیترسیدم. آن مقاله در سراسر جهان منتشر شد و غولهای رسانههای جهانی دربارهاش مانور دادند. هنوز هستند رسانههایی که میخواهند دربارهاش با من حرف بزنند. با اینحال صداهای زیادی در این خصوص به گوش نمیرسد. هیچ ستاره بزرگی درباره این مشکلات حرف نمیزند. فیفا؟ حتی سرفه هم نکردند. جوانترها میخواهند روی بازیشان تمرکز کنند. این را میفهمم. وقتی که 12 سال پیش میزبانی جام جهانی را به قطر دادند، من هم مثل آنها بودم و به مسائل سیاسی و اجتماعی پیرامونم توجهی نداشتم. با اینحال فکر میکنم میتوانیم از باتجربهها انتظار بیشتری داشته باشیم.
البته که بازخورد منفی هم گرفتهام و اولین بار هم نیست اما خیلی طول نمیکشد. با رسانههای اجتماعی، گروهی کوچک از افراد میتوانند صدای بلندی داشته باشند. باید بپذیرم که انتقادات وجود دارند اما برای این انتقادات پاسخهایی منطقی و طبیعی دارم. میگویند که: «خفه شو و به فوتبال بچسب». این چیزی است که فیفا و قطر از ما میخواهند انجامش دهیم. یا میگویند باید به فرهنگهای مختلف احترام گذاشته شود اما وقتی با زنها مثل شهروند درجه دو برخورد شود، موضوع فرهنگ نیست بلکه حقوق بشر جهانی را باید در نظر گرفته شود. میگویند چرا درباره فلان مسئله دیگر حرف نمیزنی؟ خب اگر یک روز به جای 24 ساعت، 48 ساعت بود این کار را میکردم. آیا اگر فنلاند به جام جهانی میرفت، تو بازهم به قطر نمیرفتی؟ اینجاست که کار پیچیده میشود. بله، من به قطر میرفتم. انتظار هم ندارم جام جهانی را تحریم کنند.
شاید بگویند من دورو هستم. شاید هم هستم. وقتی ریکو ریسکی در 2019 حاضر نشد به کمپ تمرینی فنلاند در قطر ملحق شود، شگفتزده شدم. راستش را بخواهید حسی منفی هم داشتم چون نمیتوانستم اتفاقی که افتاده را باور کنم. چطور ممکن است به کشورتان نه بگویید؟ با خودم فکر میکردم او دارد چهکار میکند؟ چرا اینکار را کرد؟ همان مسئله جرقه کسب اطلاعاتم درباره قطر بود چون میدانستم ریکو مردی بسیار خوب با اصولی درست است اما اعتراف میکنم نمیتوانستم کاری را انجام دهم که او کرد. میدانید چرا؟ هنوز هم نمیتوانم. نمایندگی از کشورم میتوانست افتخاری باورنکردنی برایم باشد.
فنلاند همیشه بخش مهمی از هویت من بوده است. از 15 سالگی برای ردههای سنی فنلاند بازی کردهام و در هر رده سنی کاپیتان بودهام. حضور در جام جهانی بزرگترین افتخاری بود که میتوانستم تجربه کنم. من در اکثر عمر فوتبالیام به هیچ تورنمنت ملی مهمی نرسیدم. بین سالهای 2015 تا 2017 هیچ رقابت رسمی بینالمللی را نبرده بودیم و با ما مثل زنگ تفریح برخورد میشد. سال گذشته به یورو رسیدیم. کل کشور ما را تشویق میکرد و به همان موفقیتی رسیدیم که سالها دربارهاش صحبت میشد. رویای ما به حقیقت پیوست و آن خاطره یعنی میتوانم با خیال راحت بمیرم. کاپیتانی فنلاند در جام جهانی میتوانست گیلاس روی کیک باشم.
من فنلاندی هستم؛ رسیدن به جام جهانی میتوانست ارزشمندترین افتخار ما باشد. تحریم کردنش نمیتوانست تصمیم سادهای باشد. برای تاثیرگذاری نیازی به تحریم جام جهانی نیست. بهترین تاثیرگذاری رفتن به جام جهانی و صحبت کردن جلوی چشم تمام آدمهایی است که این مسابقات را میبینند. نامه فیفا نشان میدهد انتقاد از قطر تاثیر دارد. فیفا آشفته شده و آنها این وضعیت را دوست ندارند. مردم از من میپرسند چرا همه سکوت میکنند. من به عنوان یک بازیکن پیشین فوتبال، فرضیههایی دارم.
فکر میکنم اکثر آنها نمیخواهند برایشان دردسر درست شود. وقتی لیز کلاونس، رییس فدراسیون فوتبال نروژ در کنگره فیفا در دوحه گفت خیلیها در این باره فکرهایی دارند اما جرات گفتنش را ندارند، شجاعت به خرج داد. این چیزی است که نیاز داریم. به چیزی نیاز داریم که به مردم تلنگر بزند. البته سخت هم هست و میفهمم. فرض کنید یک سوپراستار که تمام عمر در رویای بازی باشگاهش بوده باید خلاف میل مالکان باشگاهش عمل کند؟ درخواست چنین چیزی از یک فوتبالیست خیلی زیادهخواهانه است. اگرچه بازیکنان زیادی میتوانند حرف بزنند. چند هفته پیش بود که تیم ملی استرالیا ویدیویی درخشان درباره نقض حقوق بشر در قطر منتشر کرد. همینها تفاوت را رقم میزنند. ساکت ماندن در قبال دیدن این ناعدالتیها دیگر جالب نیست.
این جام جهانی یک فرصت تاریخی است. برای یک ماه، بازیکنان و مربیان روبهروی دوربینها قرار میگیرند و دنیا آنها را تماشا میکند. مشتاقم ببینم بازیکنان چه میگویند. مسائل زیادی وجود دارد؛ از کارگران مهاجر و پولشویی ورزشی گرفته تا حقوق زنان و آزادی بیان رسانهای. باید خلاق باشیم و پیامی بفرستیم که دنیا تحت تاثیر قرار گیرد. چه کسی باید اقدام کند؟
توصیهام به بازیکنان این است؛ وقتی جهت مسیر ورزشتان را میبینید، صرفا یک تماشاچی منفعل نباشید. میلیونها نفر به شما گوش میکنند. اگر حرفی بزنید، مردمی هستند که میتوانند به شما کمک کنند. اگر این فرصت را از دست دهید، احتمالا پشیمان خواهید شد. صداهای بیرونی هم بسیار مهم هستند. خبرنگاران، سیاستمداران و فعالان حقوق بشر. به همهشان نیاز داریم. خبرنگاران قطعا باید به قطر بروند و درباره این موضوعات مانور بدهند. این شغل آنهاست و میدانم برآیند کارشان چه خواهد بود. بدون این صداها، واقعا فکر میکنید قطر چیزی را عوض میکند؟ تجمع هواداری هم مهم است. دیدیم که جنبشهای مردمی باعث سرنگونی پروژه سوپرلیگ شد. میتوانید اعتراض کنید، روی اسپانسرها تاثیر بگذارید. این بازی، متعلق به فیفا نیست بلکه مال بازیکنان و هواداران است. شاید فیفا در نهایت بفهمد که این جام جهانی هرگز نباید در قطر برگزار میشد (توضیح مترجم: همانگونه که بلاتر به اشتباه فیفا در میزبانی قطر اعتراف کرد).
همیشه منتقد بودن کار سختی است. باید اعتراف کنم استادیومهای جام جهانی فوقالعاده هستند. همه میخواهند لذت ببرند؛ نوشیدنی و هاتداگ بخرند، روی مبل لم بدهند و تلویزیون را روشن کنند تا بازی را ببینند. طبیعت انسان همین است. با اینحال روش پیشروی فوتبال پایدار نیست. اگر از هیئتهای حاکم خواستار بهبود نشویم، آنها فوتبال را نابود میکنند و این زمینه برای همه تلخ میشود، تا جایی که دیگر نتوانند از فوتبال لذتی ببرند. پس برای همان نود دقیقه برای کشورتان بازی کنید، گزارش بازیتان را بنویسید، نوشیدنی و هاتداگ بخورید اما قبل و بعد از بازی بیایید بنویسیم، توییت کنیم و حرف بزنیم. اگر فقط روی فوتبال تمرکز کنیم، فیفا و دولت قطر خوشحال میشوند. بیایید صدایمان را بلندتر از همیشه کنیم چون جهان شایسته دانستن کامل داستان است.
به قلم تیم اسپارف، کاپیتان پیشین تیم ملی فنلاند / 8 نوامبر 2022