در قسمت دوم از برنامه خاطره بازی از 1978 تا 2022 با مسافران و غایبان جام های جهانی، جواد الله وردی مقابل دوربین طرفداری قرار گرفت.
به گزارش طرفداری، جواد الله وردی جزو پیشکسوتان خوش صحبت و البته با سواد فوتبال ایران است که یک بار دیگر میهمان رسانه طرفداری شد. این بار بهانه حضور جواد الله وردی، ساخت برنامه خاطره بازی با مسافران و غایبان جام های جهانی بود. بخش اول این برنامه تقدیم به نگاه شما شد، حالا شاهد بخش دوم این برنامه خواهید بود
این برنامه را مهدی حدادپور در استودیو رسانه طرفداری ساخته است...
در جام جهانی 1978 اتفاقات مختلفی افتاد، بعضی از آن ها روی فوتبال ایران تاثیر گذاشت. در خصوص حشمت مهاجرانی بگویید، نوع مدیریت و نوع سرپرستی او و حضور حسین صدقیانی و حضور آقای شرفی.
حشمت مهاجرانی به قدری بزرگوار بود، به قدری ایشان مشتی بود که من فکر می کنم با قلب خودش، قلب های بازیکنان را تسخیر کرده بود. حشمت مهاجرانی هر فوتبالیستی را خط می زد، بازیکن ساکش را روی زمین نمی کوبید و قهر نمی کرد. حسین گازرانی و محمد صادقی را برای مسابقات المپیک 1976 مونترال کانادا، هر دو را خط زد و همان شب آن ها را به یکی از هتل های بالاشهر برد و شام را با آن ها خورد و کادویی هم به آن ها داد و در جام جهانی هر دو آن ها را فیکس گذاشت. من هم در مسابقات المپیک کانادا خط خوردم اصلا هم نگران و ناراحت نبودم ولی حقم هم بود به آن مسابقات بروم ولی خب کسی را ناراحت نکردم.
حضور آقای صدقیانی به عنوان یک انسان وارسته و بزرگ و فکر می کنم اولین لژیونر تاریخ فوتبال ما همین صدقیانی باشد که در بلژیک بازی کرده است. صدقیانی یک ایرانی وطن پرست، یک انسان سالم و بزرگ بود.
آقای شرفی مشکلاتی برای کارگروه خودش درست نمی کرد. چرا؟ چون آقای مهاجرانی بود و اگر هم اشکال یا ایرادی بود با بزرگ منشی آقای حشمت مهاجرانی برطرف می شد. بچه ها با این خلق و خو آشنا بودند و ما می توانستیم بهترین راندمان کاری خودمان را نشان دهیم اما با مسائل روز دنیای فوتبال آشنا نبودند و آن یک مسئله کلی است. نه اینکه آن ها آشنا نبودند بلکه فوتبال ما آشنا نبود. ما هم زیردست آن ها بودیم و یقینا ما هم آشنا نبودیم. چرا راه دور برویم، همین الان را نگاه کنیم. ما 5 بار به جام جهانی رفته ایم و این دفعه ششم است که می خواهیم برویم. نه رییس فدراسیون مشخص است و نه اوضاع احوال حال تیم ما خوب است. من از شما می پرسم که در اعداد و ارقام فوتبال هستید. آیا ما یک جزوه 6 صفحه ای از تجربه هایی که پیدا کرده ایم داریم؟ آیا فوتبال ما سازمان دارد؟ ما یک فوتبال حرفه ای کاملا غیر استاندارد داریم. استاندارد یعنی متعارف، استاندارد یعنی تعریف شده. همین الان AFC می خواهد استقلال و پرسپولیس و حتی لیگ برتر ما را کنار بگذارد. این یعنی چه؟ استقلال و پرسپولیس تیم و باشگاه ندارند، ما هیچی نداریم. همین دو ساختمان را محمد دادکان به استقلال و پرسپولیس داده است. ما هیچی نداریم، ما هیچ حرفی برای گفتن نداریم. ما هیچ چیز برای ارائه نداریم. هیچ چیز ما حرفه ای نیست. فقط پول دادن ما حرفه ای است؟ همان پول ها را هم درست و حسابی نم دهیم و معلوم نیست مال کی را به که می دهیم. همین الان استقلال و پرسپولیس با پول های بورس و پول مردم سرپا هستند. این پول ها کجا رفته اند و برای چه خرج شده اند؟ چه کسی محاسبه می کند؟ کدام هیات بازرسی نظارت می کند؟ این پول ها کجا می رود و چه طوری می رود؟ من به عنوان یک قدیمی این حرف ها را نمی فهمم.
من به عنوان یک بازیکن قدیمی میخکوب شده ام که این ها چه کار می کنند؟ برنامه ما چیست؟
آقای ساپینتو مربی تیم استقلال است و می گوید بازیکن های من باید سرشان را جلوی توپ بگذارند. فیفا یک هفته پیش اعلام کرد که در مسابقات بعد از این، یک پزشک مورد تایید از طرف خود فیفا می نشیند و بازیکنانی که سرشان ضربه می خورد را آن پزشک هم باید معاینه کندتا آن بازیکن بازی نکند یا حتی بازی کند. بعد ما چگونه باید سرمان را جلوی توپ بگذاریم؟ این آقای ساپینتو پرتغالی ما است. فوتبال یک بازی فکری است، یک بازی مغزی است. هر فکری در کارگاه ذهن انسان یک انرژی است که خارج از ذهن انسان تبدیل به انرژی های دیگر می شود. چگونه توپ را عبور دهیم تا به آنجا برسیم. آقای گواردیولا زمانی که مربی بارسلونا بود عاشق تیکی تاکا بود. یک دفعه می دیدید 80 درصد مالک توپ هستند و یک بر صفر پیروز می شوند. 20 درصد مالکیت برای تیم مقابل یعنی داخل پارک خوابیده اند. آن ها کجا بودند؟ وقتی آمد و مربی بایرن مونیخ شد گفت من از تیکی تاکا متنفر هستم. این ها با 3 ضرب توپ را وارد گل می کنند. بعد حالا می خواهیم با 50 پاس می خواهیم 5 متر جلو برویم، کجای کار هستیم ما. شما انگلیس را ببینید، انگلیس همه هوادارانش، پیرزن می نشیند جلو که فقط گل ببیند اگر شما ده دقیقه توپ را به هم پا دهید هو می شوید باید گل بزنید فوتبال همه چیزش به گل است گل هم به انگلیسی یعنی هدف، نهایت، غایت این که توپ برود در چهارچوب.
قبل از شروع مسابقات جام جهانی در اردو اتفاقاتی افتاد، پاداش نداده بودند مثل اینکه و بعضی بازیکنان می خواستند برود و بعد ساعت رولکس طلا دادند و علی پروین آنها را خرید و نمی دانم از این حرفها. اتفاقاتی قبلش افتاد که بازیکنان می خواستند بروند بیرون و تا جایی که به ساعت های علی پروین می رسد.
قبل از رفتن ما به جام جهانی اتفاقاتی افتاد که شاید برای ما ها که کوچکتر بودیم واقعیت های قشنگی نبود، قول پاداش هایی به ما داده بودند پیش خیلی ها رفتیم و سکه از اینها که در عروسی روی سر عروس و داماد می ریزند به ما دادند بعد فقط یک ساعت رولکس اویستر دادند که علی پروین فقط فهمید و چون او هم جوانی هایش در کارگاه طلاسازی کار می کرد و فهمید طلاست رولکس اویستر، بعد علی پروین 4 – 5 تایش را خرید بعد ما نفروختیم و از فرانسه که آمدیم دادیم به پدر خدا بیامرزمان و او هم داد با آقا محسن داداش کوچکمان و بعد ازآن محسن همان ساعت را همان موقع 900 هزار تومان فروخت الان نمی دانم چندین ده میلیون می ارزد ولی یادم است در همان اردو 5 پهلوی سکه دادند و این نصی عبداللهی بچه موتور آب خیابان کرمان دروازه دولاب خیلی چیزها را از او یاد گرفتم، لباس پوشیدن را از او یاد گرفتیم و خیلی خوش نیپ و اینها رفتیم اردو به من گفت بیا لیست پس لیست با سکه پهلوی بازی کنیم الان یک پهلوی شده 15 میلیون بعد ما با او لیست پس لیست بازی کردیم بعد بردیم بازار بفروشیم 1.250 من 5 پهلوی را فروخته ام یک پهلوی الان شده 15 میلیون بعد آن رفیقمان بازاری گفت من اینها را 100 کم می کنم جواد آقا اینها سرش پریده چه می کردید گفتم لیست پس لیست بازی می کردیم. 5 پهلوی 75 میلیونی لیست پس لیست بازی می کردیم این بود که اینها یکسری خاطرات است که آن بچه دروازه دولاب ما بچه ناصرخسرو، صادرات ناصرخسرو چه می تواند باشد؟ این است که ما از محله ای آمدیم فوتبالیست شدیم که اصلا اکراه ندارم از گفتن واقعیات، من از محله ای آمدم فوتبالیست شدم که دانشگاه رفتم که صادراتش حالا عملی و دزد و قالپاق وا کن و همه پهلوان های ما افتادند جوب و سگ بغل کردند. ما دلمان می خواست قهرمان ملی شویم ما به عنوان اینکه قهرمان ملی شویم و برویم دانشگاه، درس من خوب بود درس من خیلی خوب بود ولی به همه اینهایی که می خواهند به این راه و مسیر بیایند بگویم که فوتبالیست ملی شدن خیلی تاوان دارد مواظب باشند همه تاوان ها را ندهند.
شایعاتی هست که قبل از بازی اول حالا به شوخی یا جدی مطرح بوده که بازیکنان برویم به هلندی ها بگوییم به ما کمک گل بزنند.
خدا بیامرزد رایکوف را، او وقتی که به مملکت ما امد به خیلی از تیم ها مثلا لوکومتیو بغارستان می آمد و 5 تا به تیم های بزرگ ما می زد. ما با واژه های نوین فوتبال اشنا نبودیم، رایکوف به ما یاد داد، او دفاع پوششی را به ما یاد داد سیستم 4-3-3 را او به ما یاد داد، 4-4-2 را آلن راجرز به ما یاد داد. همه چیزهایی که یاد گرفتیم، دانشگاه که ساختیم خارجی ها ساختند راه آهن را خارجی ها ساختند، فرودگاه را خارجی ها ساختند. یک موقع ژاپنی و کره ای در تهران بیل و کلنگ دستشان بود و بیل و کلنگ می زدند که مخابرات را درست کنند. آمدند به ما یاد دادند ما همه چیز را خودمان بلد نبودیم یکی باید یادمان دهد و باید یاد بگیریم و ارتباطات داشته باشیم ما که نمی توانیم همه چیز را خودمان داشته باشیم انسان یک موجود اشتراکی است اگر چیزی را بلد نیستیم برویم یاد بگیریم برویم کمک کنیم به خودمان. ما فوتبال مان هنوز که هنوز است از فوتبال روز دنیا عقب است، من از مربی یکی از پرطرفدارترین تیم های لیگ برتر مان می پرسم فرق تاندو و رباط و لیگامنت چیست، نمی داند. حالا آقا مهدی خودش اینجاست و ماشالله عقل عالم است، جلوی قاضی و ملق بازی ایشان هرچه هست با یکسری مسائل آناتومیک در ارتباط است. مگر می شود یک مربی فرق رباط را با تاندون نداند؟ پس پای بازیکن آسیب می بیند الان مینیسک پاره می کنند رباط صلیبی پاره می کنند مربی باید بداند آن چیست اصلا باید بداند این غذا مثلا حساب کنید مربی ای که نمی داند بدنسازی چیست اجازه می دهد یک بدنساز می آید هرکاری که دلش می خواهد با بازیکنانش می کند، مثل این می ماند فردا امتحان ریاضی دارید بعد معلم درس ادبیات به بچه ها بدهد بابا فکر ریاضی باش. ما خیلی عقب هستیم از مسائل، شما حساب کن من از برانکو پرسیدم نظرشما در مورد تمرینات آمادگی ذهنی چیست؟ برای بچه ها چه وصیت و نصیحتی داری؟ گفت با توجه به مشکلاتی که بچه هایم دارند برایم صحبت می کنم خب من چیزی یاد گرفتم الان می روند یک روانپزشک می آورند. روانپزشک مال دیوانه هاست، روانشناس ورزشی باید بیاورند که تخصص داشته باشد آن هم تخصصش فوتبال. بعد صحبت کند و برای همه یک مدل صحبت می کند، یکی با خانمش مشکل دارد یکی پدرش مریض است یکی بچه اش مریض است هر کدام مشکلی دارند و با توجه به مشکلاتی که دارند برانکو راست می گوید به عقل من و ما مشکلات خیلی زیادی داریم. زمان رایکوف یادم است تیم های فوتبال می امدند دو دور، دور زمین می دویدند و شوت می زدند و بعد بازی می کردند، این تمرین است؟ آمد تمرینات ایستگاهی را گذاشت، 8 ایستگاه گذاشت و یک جا تنه کمر عضله فلان، شما حساب کن وقتی از گلزن ترین بازیکن تیم ملی مملکت می پرسیم قوی ترین عضو بدن یک فوتبالیست کجاست می گوید عضله همسترینگ، به نظر شما هم همسترینگ است یا مغزش؟ مغزش است. مغز سلطان بدن است که دستور می دهد این برود بالا و پایین بیاید تازه فوتبال فرا مغزی را بیاییم توجه کنیم، کجای کار هستیم ما، دنبال چه چیزی می گردیم ما اصلا دنبال پیشرفت فوتبال نیستیم ما اگر دنبال پیشرفت فوتبال باشیم می رویم روی بچه ها کار می کنیم حداقل بچه هایی را تعلیم می دهیم که فردا فوتبال ما حرفی برای زدن داشته باشد.
یکسری سوال و جواب کوتاه است. آیا واقعا قصد داشتید به هلندی ها بگویید به ما کم گل بزنند؟
مگر آنها حرف ما را گوش می کردند، مگر آنها هم مثل ما هستند؟ مگر آنها هم ایرانی اند؟ مگر بچه های بالای شهر و پایین شهر دارند؟ آنها بازی خودشان را می کنند و تابع تصمیم خودشان هستند و همه کارهایشان را ول می کنند بعد به ما کمتر گل می زنند؟ آنها اصلا ما را جزو اعداد حساب نمی کردند. آنها بازی معمولی خودشان را کردند، بازی اصلی شان را جلوی آرژانتین کردند که باید فینال را می بردند که باختند.
بازی ایران و پرو شما در میدان بودید و فیلمش را ببینیم، بازی خوبی هم انجام دادید و 4-1 باختید. بهترین بازی ما در جام جهانی 1978 بازی جلوی کدام تیمها بود.
یک گوش راست بود افتاده بود به ما و با توپ 10.2 می رفت. یعنی از دونده ایران که 10.6 می رفت زودتر می رفت با توپ. من آنرا چطور بگیرمش بعد هم فهمیده بودند ما نخودی هستیم، او که پیش من نبود، من فقط می دیدیم یک چیزی می آید و می رود ما اصلا سیستم مان به آنها نمی خورد. بهترین گلزن مسابقات کوبیلاس بود، او را نمی دیدیم فقط گل میزد اصلا چجور بازی می کردند با چه سیستم نامرئی، خدای تکنیک هم هستند آمریکای جنوبی همان کوبیلاس آقای گل هم شد ما اصلا برنامه ای نداشتیم جلوی اینها بازی کنیم آنالیز نکرده بودیم آنها را. باز الان حداقل انالیزور می گذارند کنار خودشان تیم های باشگاهی مان هم الحمدالله انالیزور پیدا کرده اند خوب است، شروع کنیم آنالیز کنیم تیم مقابل را الان در کشورهای پیشرفته فوتبال از خرخره به بالاست. کارهای سرعتی استقامتی انعطافی چابکی چالاکی اینها همه باید انجام دهی و دستگاه کامپیوتر در کانال می ایستی و پرینت می کند و می دهد به مربی و کمک مربی که این بازیکن این مشکلات را دارد و این مشکلات را ندارد. فقط می ماند مسئله ذهنی، مسئله ذهنی را چه می کنند؟
در سه بازی ای که در جام جهانی آرژانتین بودید کدامیک از بازیکنان ما در سطح خودش یا فرا تر از خودش بود چون به نسبت کیفیت بازیکنان نسبت به المپیک مونترال پایینتر آمده بود.
ایرج دانایی فرد بازی با اسکاتلند کاری کرد کارستان که یک گل هم زد. همه وظایفی که به او محول نشده بود را هم کار کرد مثل حساب کنید مسی، کدام مربی به مسی جرات می کند بگوید این را دریبل می کنی، دومی و سومی و بعد باید پاس دهی. او هفتمی را هم دریبل می کند، همه را دریبل می کند اینها از مربی جلوتر هستند ما باید بازیکنانی بسازیم که از مربی جلوتر باشند. الکس فرگوسن شاید دیگر تکرار نشود حالا حالاها، 5 فاکتور گذاشته برای موفقیت یک مربی اولینش روابط حسنه با مدیریت بالادست است چوب لای چرخ آدم نکنند. دومین انتخاب بهترین بازیکنان است وقتی شما بهترین بازیکنان را دارید، اینها دیگر خودشان مربی هستند و جلو هستند، سومین، بهترین نوع روش تمرینات است تمریناتی بدهیم مثل الان، طارمی باید یک طور تمرین کند قائدی طور دیگر. نمی شود اینها را مثل هم تمرین بدهی این تمرینات خودش را کند و مشکلاتش را خودش را حل کند. قائدی، سیدجلال حسینی، نیم ساعت سه ربع تمرین همگانی بعد تمرین اختصاصی و بعد 10 دقیقه یک ربع، بازی می کنند. اصلا داریم اینها را؟
به جز ایرج دانایی فرد کدام بازیکنان در سه بازی ما خوب بودند.
آندرانیک اسکندریان را خوب دیدم ولی تیم های جلوی ما تیم های معمولی نبودند. به ما اجازه نمی دادند ستاره باشیم نمی گذاشتند هرکاری دلمان می خواهد کنیم، بالاخره شما در فوتبال نگاه که می کنید تیم های بزرگ و موفق می آیند تاکتیکی انتخاب می کنند که بازی را غیرقابل پیش بینی کنند. یعنی جوری بازی می کنند که مهره های شما اگر حواسشان جمع نباشد اذیت و آزار می بینند. گیج می شوند در این گیجی توپ را وارد دروازه می کنند.
علی پروین در جام جهانی افت کرده بود؟
درباره یک ابر اسطوره صحبت میکنیم. علی پروین یک بازیکن بود که اگر به آن فضا بدهی از آن استفاده می کند. قبلا اگر بازی های باشگاهی را تماشا کنید؛ جلال چراغ پور بازیکن ذوب آهن بازی می کرد، مربی این تیم به او میگفت اگر علی پروین از زمین فوتبال به دنبال دختر خاله اش افتاد توهم باید همین کار را انجام دهی. یک نفر اصلا هیچ؛ ۱۰ به ۱۰ بازی میکنیم. علی پروین بازیکن بسیار بزرگی است؛ اما مقابل تیم های جنگنده و فیزیکی او نمی داند چکار باید انجام دهد.
تیم فوتبال ما برای 6مین دوره در جام جهانی شرکت می کند. پیشبینی شما از عملکرد تیم ملی در جام جهانی چیست؟
زمان کارلوس کی روش در برنامه عادل فردوسی پور هم این را بیان کردم. فوتبال یک بازی گروهی است و یک تیم باید یک دل و جسم باشند تا حرفی برای گفتن داشته باشند. اگر تیم ما یک گروه باشند مقابل آن سه تیم ما باید خیلی باهوش و زیرک باشیم. خوزه مورینیو با آن ابهت دو اتوبوس مقابل تیم ها پارک می کند! ما اگر میخواهیم گل نخوریم باید ۱۶ تا اتوبوس پارک کنیم. مسئله مهم برای ما نباختن است. شما در فوتبال اگر نبازید حرفی برای گفتن دارید؛ اما اگر سه گل دریافت کنید حرفی برای گفتن ندارید. تیم های انگلیس، آمریکا و ولز تیم های معمولی نیستند. بعنوان یک ایرانی آرزو میکنم شرایط به گونه ای رقم بخورد که بازیکنانی که وارد زمین می شوند بهترین عملکرد دوران حرفه ای خود را به نمایش بگذارند. اما در واقعیت در این شرایط شما به این مسئله خوشبین هستید؟ اگر شما خوشبین هستید منم هستم!
فارق از احساستان؛ سه پیشبینی برای ما انجام دهید. ایران - انگلیس، ایران ولز - ایران و آمریکا نتایج را چگونه پیشبینی میکنید؟
با وجود این شرایط هر سه بازی را موفق نمیبینم! اما بعنوان اینکه فوتبال یک ورزش غیرقابل پیشبینی است. شاید هر سه تیم مقابل ما قفل شوند و گنگ و گیج شوند تا بتوانیم نتیجه بگیریم که این اصلا امکان ندارد. کشور های آسیایی خیلی تلاش کردند تا یک بار موفق به صعود از گروهی شوند. کره جنوبی با این همه امکانات یک بار تا یک چهارم صعود کرده است. یک بار هم ژاپن صعود کرده است.
حرف پایانی شمارا میشنویم:
بعنوان یک فوتبال دوست. با آن چند قاره رفتم… اگر فوتبالی نبودم شابدل عظیم هم نمیتوانستم بروم! به فوتبال بدهکاری زیاد دارم؛ من برای جامعه فوتبال خودمان آرزو میکنم که بفکر نوجوانان و نونهالان باشیم که آینده ساز کشورمان هستند. دلم می خواهد که آنها خیلی بهتر از تمام فوتبالیست هایی باشند که آمدند و رفتند.