این نه یک داستان قدیمی که فقط مربوط به 10 سال قبل است. یک داستان تازه در همین دوران. دورانی که رقابت میان مسی و رونالدو داغ بوده و هست و البته من سیتی هم یک قدرت تراز اول به شمار میرود... داستان ریشههای قلبی پسری که تمام دنیا به او به چشم یک ماشین گلزنی نگاه میکنند.... داستانی که اگر دههی 60، 70، 80 یا 90 میتوانست سرنوشت و بازگران دیگری داشته باشد... داستان ارلینگ هالند، پسر یورکشایر... متولد لیدز
|
یک رویداد فرهنگی- فوتبالی توسط انجمن طرفداران اهل اسکاندیناوی لیدزیونایتد که به اختصار (LUSCOS) نامیده میشود در سالهای آغازین قرن بیست و یکم. گری ادواردز، ژورنالیست و نویسندهی فوتبالی اهل لیدز و نویسندهی کتاب "تابستان 1963/ تولد دوران دان ریوی در لیدز"... خاطرهی آن روز را به این شکل به یاد میآورد:
"من آنجا بودم... در حال صحبت با یکی از طرفداران نروژی لیدز. او به پسر بچهای اشاره کرد: "اون رو که لباس ورزشی تنشه میبینی؟ پسر آلفی هالنده... ارلینگ..." من مطمئن هستم که او بود. من در آن زمان چیزی در مورد او نمیدانستم - هیچکدام از ما نمیدانستیم، نه مثل الان - اما آن هوادار به من گفت که او بازیکن خوبی خواهد شد. این همیشه در ذهنم مانده."
در جولای 2000 آلف هالند، پدر ارلینگ هالند لیدزیونایتد را به مقصد مینرود و من سیتی ترک کرد اما خانه و محل زندگی او و همسرش ماریتا همچنان در یورکشایر غربی است. جایی که کمتر از ماه بعد ارلینگ برات هالند در آن به دنیا آمد....
هیچ کس امروز در انجمن طرفداران اسکاندیناوی لیدز مطمئن نیست که آیا ارلینگ واقعاً در یکی از بزمهای شام آنها شرکت داشته یا نه. هیچ یک از آنها نمی توانند آن مناسبت را به طور خاص به خاطر بیاورد، اما داستان ادواردز، اشارهای مستقیم به ریشههای خانوادهی هالند در لیدز دارد. اینکه شخص آلفی هالند (پدر ارلینگ) در گذشته مهمان آن انجمن بوده بوده و بارها در الندرود بازیهای لیدز را تماشا کرده غیر قابل انکار است.
در سال 2010 ادواردز رقص آلفی را در جشن گروه کیپاکس وایتز به یاد میآورد. گروهی از طرفداران لیدز در دهکدهی کیپاکس واقع در غرب یورکشایر در مراسمی که آلف هالند و ایریک باکه و گونار هاله نروژیهای قدیمی لیدزیونایتد میهمان آن بودند. ادواردز میگوید:
"من عکسی از آلفی روی میز دارم که بعد از صرف نوشیدنی در حال رقصیدن است. چند آهنگ درباره روی کین پخش شد و طرفدارن با خندههای مستانه فریاد میزدند «آلفی می خواهد تو را بگیرد!».... آن شب با او در مورد بازی لیدز مقابل پالاس در روز بعد صحبت کردم. او پرسید "آیا میتوانی برایم بلیت بگیری تا بازی را باهم تماشا کنیم؟" با اینکه تقریبا مطمئن بودم نخواهد آمد به او قول دادم. صبح روز بازی، جمعی از ما در میخانهی اسپنسرز (جایی در مرکز لیدز که طرفداران لیدز در آن رفت و آمد می کنند) مشروب می خوردیم. ساعت 11 صبح بود که ناگهان آلفی با یک شال زرد و آبی لیدز وارد شد. میتوانستید صدای زمزمهها را حس کنید... "او شبیه آلفی هالند است". این در واقع خود آلفی بود!!!"
آلفی، ادواردز و گروهی از طرفداران با اتوبوس به سمت الندرود رفتند. 4 دسامبر 2010، لیدز تحت مربیگری سایمون گریسون پس از صعود فصل قبل از دسته یک به چمپیونشیپ... پالاس در یک فرم خوب و برای کسب هفتمین بازی بدون باخت متوالی با یک گل در نیمهی اول پیش افتاد... در 10 دقیقهی پایانی اما اتفاقاتی از جنس باشگاه لیدزیونایتد در الندرود رخ میدهد... گل مساوی در دقیقهی 81 و گل برتری در دقیقهی 83 از بازیکنی به نام لوسیانو بچیو... یک مهاجم آرژانتینی که سه بازی قبل با هتتریک برابر بریستول جای خود در ترکیب اصلی باز کرده بود و حالا منجی تیم میشود. یکی از آن مهاجمانی که به فرصتهای زیاد برای ریختن زهر خود نیاز ندارد. چیزی شبیه ارلینگ... ادواردز میگوید:
"آلفی در سکوها کنار من بود و وقتی گل دوم به ثمر رسید، کاملاً دیوانه شد. همه در جایگاه کاپ الندرود دیوانه شده بودیم... من پس از آن بازی هم ارتباطم را با او حفظ کردم. پس از آن که نام ارلینگ بر سر زبانها افتاد، من همیشه با آلف شوخی میکردم که با پسرت دربارهی پیوستن به لیدز صحبت کن. او هم با خنده میگفت:" دارم رو مخش کار میکنم" اما من آنقدر باهوش بودم که بدانم چنین چیزی رخ نخواهد داد..."
تصور انتقال هالند به لیدز دشوار است. خصوصا پس از سه سال درخشان دورتموند و حتی پس از آنکه استوارت دالاس بازیکن لیدز و ملیپوش ایرلندشمالی فاش کرد که پس از بازی ملی با نروژ و هنگام تعویض لباس، ارلینگ در گوش او آنهگ "مارشینگ آن لیدز" را زمزمه کرده... با این حال در سال 2018 و زمانیکه گلزنیهای ارلینگ در مولده شاخکهای تمام استعدادیابهای اروپا را تیز کرده بود، تیم نروژی برای بازی دوستانه به لیدز دعوت شد. رقم پیشنهادی برای هالند 4 میلیون پوند بوند که لیدزیها آن را نپذیرفتند زیرا برنامهی لیدزیونایتد نخست ورود هالند به تیم پایه و سپس یک قرارداد حرفهای با تیم اصلی بود. در همان سال سالزبورگ با پیشنهادی هنگفت ارلینگ را خرید و یک سال بعد به دورتموند فروخت...
هیدن ایوانز، یکی از کسانی که روند مذاکرات آن سال لیدزیونایتد با ارلینگ 19 ساله قرار داشت میگوید:
" من اکنون به او نگاه میکنم و این اعتماد به نفس عظیم را میبینم اما در آن زمان تصور من از او این بود که بسیار ساکت و خجالتی است. اگرچه از نظر فیزیکی همه چیز فرق داشت. یک هیکل بزرگ، قد و قامت بلند و ماهیچههای ورزیده. ما، اورتون و حتی یوونتوس در آن زمان به او چشم داشتیم اما پیشنهاد سالزبورگ همه را از میدان خارج کرد. اما مطمئن بودم که او ما را دوست داشت. به خاطر ریشههایش..."
چهار هت تریک، یک درخشش عجیب در لیگ قهرمانان با سالزبورگ که از غولهای مسابقات نیست، همه و همه نشانههایی از آینده درخشان ارلینگ هالند در سالزبورگ است. بازی تحت مربیگری یک مرد جوان آمریکایی... جسی مارش مربی امروز لیدزیونایتد!.
امشب، ارلینگ به الندرود باز میگردد. به یورکشایر. به جایی که متولد شده. برابر تیمی که پدرش در آن بازی کرده و عاشق آن بوده، برابر مربی که با او به جهان فوتبال شناخته شده... خیالتان راحت، ماشین گلزنی، غول نروژی یا هر لقبی که به او بدهید، قلبی در سینه دارد و ریشههایی در خانههای آجری کوچک یورکشایر به خانه خوش آمدی ارلینگ برات هالند...