🖤🇹🇷
I have no feelings, there is no more sunlight
هیچ احساسی ندارم ، دیگر آفتاب نمی تابد
The darkest hour is now here
الان تاریک ترین زمان ممکن است
I must have lost it for good, staying here without a fight
به گمانم او را برای همیشه از دست داده ام ، من بدون جنگ اینجا ایستاده ام
Out in the cold and windy night
در این شب سرد و باد خیز
Still waiting for a sign
هنوز در انتظار نشانه ای هستم
I know there is still a day for me
می دانم که هنوز یک روز برای من باقی مانده است
One short moment is still enough for me
یک لحظه ی کوتاه برای من کفایت می کند
Bring me life with your ray of light
با پرتو نورت زندگی را برای من به ارمغان بیاور
If only I found a small piece of the fallen sun...
ای کاش تکه ای کوچک از خورشید را در هنگام غروب می یافتم
I wait for the day that will come
در انتظار روزی می مانم که بالاخره فرا خواهد رسید
Wait for the sunlight, wait for the one
در انتظار نور آفتاب ، در انتظار یک شخص
You can do what you want with the sea
تو می توانی هر کاری که دلت میخواهد با دریا بکنی
But the rest of the Sun belongs to me
اما ما بقی خورشید مال من است
The winter fell on me and ended my life
زمستان به سراغم آمد و به زندگی ام خاتمه داد
The darkest hour is now here
الان تاریک ترین زمان ممکن است
Yet one more frozen month, my Hell awaits me
با این حال ، یک ماه یخبندان ، جهنم در انتظار من است
Out in the cold and windy night
در این شب باد خیز
Still waiting for a sign
هنوز در انتظار نشانه ای هستم
I know there is still a day for me
می دانم که هنوز یک روز برای من باقی مانده است
One short moment is still enough for me
یک لحظه ی کوتاه برای من کفایت می کند
Bring me life with your ray of light
با پرتو نورت زندگی را برای من به ارمغان بیاور
If only I found a small piece of the fallen sun...
ای کاش تکه ی کوچکی از خورشید را در هنگام غروب میافتم
I wait for the day that will come
در انتظار روزی هستم که فرا خواهد رسید
Wait for the sunlight, wait for the one
در انتظار نور خورشید ، در انتظار یک شخص
You can do what you want with the sea
تو میتوانی هر کاری که دلت می خواهد با دریا بکنی
But the rest of the Sun belongs to me
اما مابقی خورشید مال من است