بایرن مونیخ دیشب (چهارشنبه) موفق شد با کلین شیت برابر مهاجمان آمادهای چون کیلیان ام باپه و لیونل مسی، پاریسن ژرمن را در مجموع 3 به صفر شکست داده و راهی مرحله یک چهارم نهایی لیگ قهرمانان 23-2022 شود.
اختصاصی طرفداری| باواراییها توانستند با نمایشی تحسین برانگیز و بینقص، هر دو مهره زهردار خط حمله پاریس را از کار انداخته و برنده مسابقه شوند. چند نکته جالب توجه در جریان مسابقه به چشم آمد که آنها را براساس یادداشتی از Bavarian Football Works، باهم مرور میکنیم:
یک- آناتومی بایرن مونیخ
یوشوا کیمیش قلب تپنده تیم است. او ریتم بازی را تنظیم میکند و باعث میشود بایرن همانند یک خط تولید همیشه منظم، توپ را در زمین بچرخاند. با این حال، کیمیش اصلا رباتی عمل نمیکند و بازیکنی پویا است و میتواند با تکیه بر خلاقیتش، هر زمان که لازم بود به بازی سرعت دهد یا آن را آرام کند. پاسهای روبه جلویش با درنظر گرفتن جریان بازی و نقاظ ضعف رقیب، جایی که لازم است میروند. یوشوا کاملا موقعیت اطراف خود را میشناسد و میداند برای حمایت از خط دفاعی کجا باشد و در عین حال میتواند برای جلوگیری از ضدحملات حریفان، استارت سریعی برای برگشت بزند.
شاید توضیحات بالا، توصیف کلاسیک یک بازیکن پست 6 باشد، ولی کیمیش همه این کارها را در سطح بالاتری نسبت به سایر بازیکنان این پست انجام میدهد. الان هیچ فوتبالیستی نیست که مثل او چنین پکیجی کامل باشد.
به لئون گورتسکا که برسیم، او ریههای تیم به حساب میرود و خط هافبک را در کنار کیمیش، تکمیل میکند. بدون انرژی او، پاریس کار راحتی برای عبور توپ از پست 6 و مدافعان مرکزی داشت. گورتسکا توانست مسی را از جریان مسابقه خارج کند که در این راه گاه از عضلههای قدرتمند و گاه از قطع توپهای به موقعاش بهره گرفت. سد محکم لئون و یوشوا در حال حاضر، عبور ناپذیر جلوه میکند.
مهاجمین، شاخههای درخت آناتومی بایرن هستند. جمال، آلفونسو، چوپو و کینگزلی همواره در حال رفت و برگشت در زمین هستند و به دنبال هر گونه ضعف رقیب میگردند. آنها سرعت و قدرت را توامان به ریتم اضافه میکنند تا هر آنچه لازم را دارند عملی شود.
خط دفاعی، ستون فقرات تیم است که وزنههای سنگین را برمیدارد و حواسش به همه جای زمین هست. آنها پی محکم سایر مناطق سازه بایرن را تشکیل میدهند تا تیم رو به جلو حرکت کند.
در نهایت به توماس مولر میرسیم. او مغز متفکر و کسی است که ریتم بازی بایرن مونیخ را به جریان میاندازد و آن را بهتر میکند. از پرس گرفته تا پاسهای سریع، مولر است که سطح بایرن را از خوب به عالی تغییر میدهد. توماس است که همواره سر بقیه فریاد میکشد و از آنها میخواهد پرس کنند یا جلو بروند و به همتیمیهایش دیکته میکند که چکار کنند. حرکت او در جریان گل اول مسابقه در گرفتن توپ از وراتی و دادن آن به لئون، نشان از آگاهی محیطی بینقص این هافبک کهنهکار بود. او به شایستگی جایزه بهترین بازیکن زمین را مال خود کرد و عملکرد او بود که باعث تفاوت این مسابقه نسبت به دیدار رفت برای بایرن شد.
دو- احتمال بالای بسته شدن چمدانهای ژائو کانسلو
یوسیپ استانیشیچ دارد خود را ثابت میکند. او دیشب نمایشی بینقص از خود بروز داد. استانیشیچ داستانی شنیدنی در بایرن مونیخ دارد. او یکی از بازیکنان آکادمی است که بدون استعدادی خارق العاده به تیم اول رسیده است؛ در ادامه برای رسیدن به جایگاهش جنگیده، آن را از دست داده و بعد با زمان بازی صفر یا اندک، 2 سال برای رسیدن دوباره به آن، تلاش کرده است. یوسیپ در تمرینات، سخت کوش بوده تا زمان مناسب برسد. در نهایت، وقتی شانس لازم در اختیارش قرار میگیرد و او باید در بزرگترین مسابقه ممکن، در برابر چشمان دهها هزار تماشاگر بازی کند، عملکردی 10 از 10 بروز میدهد تا تشویق ایستاده آلیانتس آرنا را نصیب خود کند.
بازیکنی همانند خرافنبرخ شاید لازم است از استانیشیچ یاد بگیرد که سخت برای رسیدن به جایی که هست، تلاش کرده و در این راه، رقبای بسیار بزرگی را کنار زده است. الان او اینجا است و به موفقیتش رسیده است تا مردم تحسینش کنند و ژائو کانسلو مجبور به بستن زودهنگام چمدانها و بازگشت به منچسترسیتی باشد.
سه- نقطه ضعف (قابل ترمیم) برملا شده جمال موسیالا
دیشب، راموس و موکیله توانستند جمال موسیالا را به خوبی کنترل کنند. او در مقایسه با بوندسلیگا، در لیگ قهرمانان نتوانسته آمار قابل توجه گلها و پاس گلهایش را تکرار کند. همه ما آن قدر سرگرم هنرنمایی این ستاره 20 ساله شدهایم که توجهی به ضعف بازیاش نکردهایم.
موسیالا برای سن خودش، بینظیر است، ولی تصمیم گیری لحظه به لحظهاش در داخل محوطه میتواند بهتر از این شود. او برای لحظاتی مردد نشان میدهد که در نتیجه مدافعان رقیب از جمله راموس میتوانند به سادگی توپش را بزنند. او همین الان بهتر از بسیاری رقبای خط دفاعی در بوندسلیگا است، ولی باید برای مواجهه با بازیکنان الیت لیگ قهرمانان، یک درجه بهتر شود. او دیشب بازی خوبی از خود بروز داد، ولی بیشک برای رسیدن به سطح بالایی که از او طی دهه آتی انتظار میرود، باید ارتقا پیدا کند. جمال باید در دیدارهای بیشتری همانند دیشب حاضر شود تا بتواند موقع نیاز، سرعتش را بالاتر ببرد. در چنین شرایطی، بایرن مونیخ هم قدرتمندتر عمل خواهد کرد.
چهار- ماتیاس دلیخت و سزاواری برای مبلغ هنگفت پرداختی
مکس الگری با این بازیکن چه میکرد؟ چطور یوونتوس نتوانست او را بهتر کند؟ او خیلی خیلی خوب است. کلمات در توصیف سرعت عملی که ماتیاس دلیخت از خود بروز میدهد، قاصر است! تقلب میکند؟ شاید! عملکرد مدافع جوان هلندی در دیدار دیشب به شرح زیر است:
- صد درصد پیروزی در دوئلهای هوایی
- شش بار بازپسگیری توپ
- شش پاس به یک سوم تهاجمی
- پنج دفع توپ
- دو قطع توپ
- دو بار دفع توپ از روی خط دروازه
- صفر خطا
پنج- به حق بودن یولیان ناگلزمان
در دیدار رفت با پاریسن ژرمن، بسیاری لب به انتقاد از ناگلزمان گشوده و انتظار داشتند در غیبت ام باپه، تکلیف مسابقه را در همان بازی مشخص کند. با این حال، مسابقه برگشت کاملا با آنچه در دیدار رفت دیدیم، متفاوت بود. آیا پی اس جی برنامهای برای استفاده از ام باپه و مسی داشت؟ میتوان مطمئن بود که جواب این سوال مثبت است، ولی بایرن هر 2 نفر را به طور کامل از کار انداخت.
با قرار گرفتن یوشوا کیمیش در مقابل دلیخت و اوپا، ام باپه دیگر نمیتوانست از خط هافبک تیمش توپی دریافت کند. علاوه بر این، او هیچ گاه نتوانست در موقعیت تک به تک با زومر قرار گیرد.
لیونل مسی هم که در سمت چپ قرار گرفته بود، با دیوار مستحکم لئون، آلفونسو و ماتیاس مواجه شد. خط دفاعی چند لایه تشکیل شده بود تا در صورت عبور توپ از گورتسکا، دیویس آنجا باشد و اگر او هم شکست بخورد، دلیخت مقابلش بود. این تصمیم باعث ناپدیدی نابغه آرژانتینی از بازی شد و مهمتر اینکه فوق ستاره فرانسوی را در خط حمله تک و تنها گذاشت. آنها به زحمت توانستند ارتباطی باهم برقرار کنند.
وراتی به صورت منطقهای و به وسیله نزدیکترین نفر، پوشش داده شد؛ معمولا این وظیفه به یکی از مهاجمین سپرده میشد تا بلافاصله با صاحب توپ شدن هافبک ایتالیایی، سراغش بروند و زمانش با توپ را محدود کنند. این باعث شد وراتی نتواند هیچ گونه ریتمی به بازی بدهد و برنامههای خلاقانهاش را اجرا کند. جریان بازی PSG هیچ گاه به تعادل نرسید.
خط حمله در نیمه اول آن قدر موفق نبود و این همان جایی است که یولیان نبوغ خود را به نمایش گذاشت. او یک تغییر ایجاد کرد که چندان برای بیننده عام فوتبال واضح نیست، ولی باعث شد مولر و چوپوموتیگ تاثیر بیشتری در بازی سازی داشته باشند. این اتفاق بلافاصله سبب ایجاد موقعیتهای بیشتر شد که اولین آنها منجر به یک گل آفساید شده و دومی، بایرن مونیخ را پیش انداخت.
تعویضها هم بسیار خوب انجام شد؛ چوپو جای خود را به سانه سرعتی داد که میتوانست (و واقعا این کار را کرد) پاریس را در ضدحملات تهدید کند؛ پی اس جی با توجه به نتیجه بیشتر جلو میکشید و این موقعیت را برای سانه فراهم میکرد، ولی او حداقل یک گل به ناگلزمان بدهکار ماند، چون در بهترین زمان ممکن به زمین فرستاده شده بود و حداقل 2 موقعیت مسلم را از دست داد.
در نهایت یولیان تصمیم گرفت دقایق پایانی را دفاعی بازی کند و با به زمین فرستادن گنابری و مانه باتجربه، سعی در کنترل نتیجه داشت. گنابری توانست در ضدحمله، تکلیف مسابقه را مشخص کند تا طرفداران بایرن مونیخ همانند مسابقه رفت، دیگر نگران تغییرات لحظه آخری نباشند. پاریسن ژرمن در تمام نیمه دوم، هیچ گاه نتوانست همانند موقعیتی که ویتینیا در نیمه اول از دست داد، به گلزنی نزدیک شود.
شاید با بهترین عملکرد ناگلزمان در دوران حضورش در بایرن مواجه بودیم. او توانست تیم را به خوبی آماده و روانه مسابقه کند. گیم پلن (برنامه بازی) او عالی بود، تاکتیکهای اتخاذشده مناسب بازیکنان بود و تغییرات اعمال شده بلافاصله تاثیر خود را نشان داد. طرفداران همان چیزی که از اف سی بایرن مونیخ انتظار داشتند، دیدند و امیدوارند چنین نمایش بینقصی در یک چهارم نهایی هم تکرار شود.