مطلب ارسالی کاربران
همه چیز در مورد بیماری اسکیزوفرنی
اسكيزوفرني چيست ؟ نشانه ها و درمان بيماري روحي اسكيزوفرنيك
اسکیزوفرنی نوعی اختلال شدیداست که بر کل شخصیت تاثیر می گذارد ولی همه نشانه های آن را می توان بادرمان کنترل کرد. برخی از مبتلایان به اسکیزوفرنی برای کنترل نشانه های بیماری خود باید همیشه دارو مصرف کنند، برخی دیگر برای دوره محدودتری نیاز به دارو دارند وبالاخره عده یی که بیماری آنها در پی استرس حاد نظیر بیماری جسمی یا زایمان شروع شده ممکن است طی مدت زمان کوتاهی بهبود بالینی کامل پیدا کنند.در حالی که روانپزشکان، ۴ مشخصه برای بیماری اسکیزوفرنی بیان کرده اند، هنوز هم کم وبیش این بیماری با علایمی همچون در خود فرورفتگی، دوگانگی در تفکر و تصمیم گیری، کم شدن یا نبودن عواطف و احساسات، و اختلال در تفکر شناخته می شود. علایم مثبت بیماری این گونه است که بیمار در تفکر، ادراکات و حواس پنجگانه خود دچار اختلال می شود که این اختلال به صورت توهم بروز پیدا می کند. این توهم خود را به صورت توهم شنوایی و بینایی نشان می دهد، مثلا بیمار صداهایی می شنود که به او دستور می دهد کاری را انجام دهد یا افراد یا اشیایی را می بیند که وجود خارجی ندارند. اختلال در تفکر فرد باعث درهم ریختگی ذهن و تداعی ها و علاوه بر آن منجر به بی ربط گویی می شود. هذیان (وجود اختلال در محتوای تفکر) نیز از دیگر علایم مثبت بیماری اسکیزوفرنی است که باورهای غلط را در فرد به وجود می آورد و به صورت احساس بدبینی و گزند و آسیب بروز پیدا می کند.
در این حالت فرد تصور می کند کسانی با او دشمنی دارند و می خواهند به او صدمه بزنند یا تصور می کند اعضای خانواده یا اطرافیانش می خواهند او را مسموم کنند یا بکشند. انواع دیگری از هذیان ها هم وجود دارد که مثلا هذیان بزرگ منشی به گونه یی است که بیمار خود را آدم مهم و بزرگی می داند یا هذیان کنترل، که در این حالت بیمار اسکیزوفرنی تصور می کند فرد یا افرادی او را کنترل می کنند، افکارش دست خودش نیست یا می تواند افکار دیگران را بخواند و در ذهن دیگران تاثیر بگذارد. هذیان دیگری نیز وجود دارد که بیمار فکر می کند از کرات دیگر با او ارتباط دارند.اما از جمله علایم منفی بیماری می توان به اختلال در عواطف اشاره کرد به گونه یی که یا عواطف در فرد کند می شود یا از بین می رود و به نیازهای خود و عزیزانش مانند فرزند و همسرش اهمیتی نمی دهد یا احساسات دگرکشی پیدا می کند. فقدان عملکرد نیز از دیگر علایم منفی بروز اسکیزوفرنی است. در این وضعیت فرد به بهداشت لباس و نوع غذای خود اهمیت نمی دهد و اگر محصل است به یک باره یا تدریجی (در زمان کوتاه) دچار تنبلی و بی توجهی به درس هایش می شود یا در عملکرد شغلی خود دچار مشکل می شود. وجود برخی از این علایم، بیماری اسکیزوفرنی را تایید می کند. توهم یا هذیان، کندشدن عواطف و احساسات و از بین رفتن آنها و گاهی بی ربط شدن کلام، علایمی هستند که برای تشخیص بیماری اسکیزوفرنی کفایت می کنند، اما نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت این است که علایم مثبت و منفی تقدم و تاخر ندارند ولی به مرور زمان علایم مثبت در بیمار از بین می رود و علایم منفی افزایش می یابد یعنی کم کم بیمار مبتلا به اسکیزوفرنی از یک آدم پرخاشگر و هذیان گوی عصبی به یک آدم گوشه گیر و عزلت نشین تبدیل می شود. با وجود علایم ذکرشده، هنوز برای تشخیص قطعی اسکیزوفرنی کمی زود است. تحقیقات نشان می دهد بیماری اسکیزوفرنی تحت تاثیر وضعیت ژنتیک فرد به وجود می آید. اگر پدر و مادری به بیماری اسکیزوفرنی مبتلا باشند، حدود ۴۰ درصد احتمال دارد که فرزندشان به این بیماری مبتلا شود. حال اگر تنها یکی از والدین بیمار اسکیزوفرن باشد، به احتمال ۱۲ درصد فرزند او نیز به این بیماری مبتلا می شود و حتی اگر خواهر یا برادر فرد مبتلا باشند باز هم به نسبت ۱۲ درصد احتمال ابتلای او به اسکیزوفرنی وجود دارد. البته تنها عامل ژنتیک نمی تواند در بروز اسکیزوفرنی تاثیرگذار باشد، بلکه عوامل مهیاسازی نیز وجود دارد که در بروز اسکیزوفرنی نقش دارد و می تواند بیماری را شعله ور یا خاموش کند.
با بيمار اسكيزوفرنيك چه كنيم؟
مهمترين وظيفه خانواده به رسميت شناختن بيماري در عضو خانواده است. متأسفانه خيلي از خانواده ها وجود بيماري رواني را در فرزند، همسر، يا والدين خود انكار مي كنند. براي نمونه مي گويند: پسر ما بيمار نيست، كارهايي که مي كند دست خودش است و اگر بخواهد مي تواند جور ديگري رفتار كند. اما خانواده نمي دانند كه بيمار بيش از همه از وضعيت خويش رنج مي برد و بدون كمك حرفه اي روان پزشك قادر به تغيير رفتار خود نيست و توقع بي جاي بستگان بر مشكل او مي افزايد.
دومين وظيفه خانواده، حفظ آرامش در محيط خانه و پرهيز از خرده گيري ها و سرزنش هاي ناموجه نسبت به بيمار است. براي نمونه، سرزنش يك دختر جوان مبتلا به اسكيزوفرنيک كه چرا نمره هايت مانند گذشته درخشان نيست، موجب افزايش ديد منفي او نسبت به خود و احساس بي ارزشي در وي مي شود و رنج او را بيشتر مي كند. انتقاد از يك بيمار اسكيزوفرنيك كه چرا در كنكور دانشگاه قبول نمي شوي يا چرا به دنبال يك كار پردرآمد نمي روي؟ بر پريشاني او مي افزايد و موجب تشديد نشانه ها و عود بيماري و طولاني شدن دوره درمان مي گردد.
سومين وظيفه افراد خانواده، همكاري در درمان بيمار است ، چه درمان هاي دارويي و چه درمان هاي رواني اجتماعي براي نمونه بايد مراقب مصرف دارو توسط بيمار باشند و از اظهار نظرهاي نامربوط راجع به دارو و درمان كه شبيه دوستي خاله خرسه است بپرهيزند. براي نمونه : اگر دارو نخوري بهتر است! يا تو كه حالت خوب شده، چرا باز هم دارو مصرف مي کني؟ يا : مصرف دارو خطرناك است، همسايه ما كه داروي اعصاب مي خورد چند وقت پيش يك ماشين به او زد و مُرد. اعضاي خانواده بايد بدانند تجويز، كاهش يا قطع داروي اعصاب فقط در صلاحيت روان پزشك است. چه بسيار خانواده ها كه با توصيه هاي نابجا موجب طولاني شدن بيماري يا تشديد آن يا بروز عوارض برگشت ناپذير بيماري مانند خودكشي فرد بيمار شده اند.
چهارمين وظيفه خانواده آن است كه با نوع بيماري و نشانه هاي بيماري مريض شان آشنا باشند و وضعيت او را هميشه زير نظر بگيرند و در صورت برگشت نشانه ها بي درنگ با پزشك تماس حاصل كنند.
و سرانجام توصيه عملي براي خانواده هايي كه بيمار اسكيزوفرنيك دارند اين است كه با شناسايي يكديگر در محله خود گروه هاي خودياري تشكيل دهند تا با استفاده از تجربيات و امكانات يكديگر بتوانند در توانبخشي بيماران خود نقش مثبت و سازنده ايفا كنند. انجمن حمايت از بيماران اسكيزوفرنيك مي تواند در اين مورد به بيماران و خانواده هاي آنان راهنمايي و مشاوره ارائه دهد .
نکاتی که به بیماران روانی نباید گفت:
سلامت جسمی و روانی افراد اهمیت فراوانی دارد، اما در این میان توجه به بیماران روانی از اهمیت ویژهای برخوردار است، در این راستا برخورد اطرافیان، خانواده و کادر درمانی در بهبودی بیماران روانی تاثیر بسزایی دارد.
1-خودتان را مشغول کنید و ذهنتان را منحرف کنید.
وقتی فرد بیماری روانی قابل توجهی دارد، با کار کردن حواس فرد پرت خواهد شد، اما باید توجه داشته باشیم که نادیده گرفتن موضوع باعث از بین رفتن بیماری نمیشود و آن را از بین نمیبرد.
2- آیا شما میخواهید که بهتر شوید.
این آزاردهندهترین چیزی است که به یک بیمار میتوان گفت، زیرا این مفهوم را میرساند که فرد هیچ علاقهای به سلامتی خود ندارد و تلاشی هم در جهت بهبودی خود نمیکند.
3- عقایدتان را تغییر دهید
هرچند تغییر در عقاید میتواند مفید باشد، اما نمیتواند در درمان بیماریهایی مثل اختلال بیش فعالی، اختلال استرس پس از آسیب، اختلال دو قطبی یا اسکیزوفرنی مفید باشد. تغییر عقیده یک نفر کار آسانی نیست.
برای یک فرد که عملکرد بالایی دارد، تغییر نگرش کار بسیار دشواری است، چه برسد به کسی که بیماری روانی طاقتفرسایی دارد.
4- توقف بر تمرکز بر چیزهای بد و فقط به شروع به زندگی فکر کنید.
یکی از رایجترین اشتباهات این است که به فرد بگویید از تمرکز کردن بر خود، بر چیزهای بد، بر گذشته خودداری کند و فقط به شروع زندگی فکر کند.چرا نباید چنین چیزی بگوییم ؟ این میتواند موجب بدتر شدن احساس بد نسبت به خود بشود، کشف این واقعیت که آنها نمیتوانند کاری را انجام دهند، علامت دیگری برای شکست آنها است.
5- تو همه چیز داری، پس باید خوب شوی.
گاهی افراد همه چیزهای مورد نیاز برای بهبودی را در دسترس ندارند، گاهی فقط یک کمک کوچک میتواند کمک زیادی به بهبودی فرد كند .
6-خودت باید ناراحتیت را تمام کنی ، این موضوع برای همه پیش نمیآید.
افراد درجهای از احساسات را تجربه میکنند، برای مثال گاهی افراد احساس غمگینی میکنند. احساس اضطراب داشتن به معنای داشتن حمله وحشتزدگی نیست.
7- فقط برای آن دعا کنید
نماز برای بسیاری از افراد قدرت زیادی دارد. خود را در مرکزیت قرار دادن و احساس حمایت داشتن از مرکز قدرت بالاتر بسیار میتواند مفید باشد. این توصیه بهتنهایی میتواند مشکل را به حداقل برساند. اینگونه عقاید باعث میشود که افراد تمایل خود را برای درمان دارویی از دست بدهند یا به طور کلی تمایلی برای هر گونه درمانی نداشته باشند.
چشمپوشی از بسیاری از درمانهای پزشکی و روانی اثبات شده و حتی باعث میشود که افراد احساس میکنند التیام نیافتهاند، زیرا افراد به درمانها اعتقادی ندارند.
8- چرا نمیتوانی کار کنی؟
بدون شک تماشای اینکه افرادی که توانا هستند اما قادر به کار کردن نیستند بسیار سخت است.، اما گفتن این جمله که تو تنبل هستی، به کسی که در حال تلاش است و از بیماری روانی رنج میبرد بسیار مضر است.
کاری از حزب منچستر کبیر
برای دیدن بقیه مطالب ما روی برچسب حزب منچستر کبیر کلیک کنید.