دُن فلورنتینو پرزکاش منم یه کم نقاشی بلد بودم. اینقدر هیچی بلد نیستم که به هر کسی که کوچکترین نقاشی میکشه حسودیم میشه. حتی بچه های کوچیک که کلاس نقاشی میرن بهش،ن حسودیم میشه.
سر زنگ نقاشی و انشا همیشه عذادار بودم. چون نه انشا بلد بودم نه نقاشی. اون موقع به عنوان یه بچه از این دو تا موضوع عذاب کشیدم