پست موقت
میخوام چیزی که کشف کردم و بگم ویکتور والدز که سال آخر تو بارسلونا بازی میکرد همون مجیده
قصه اینه که بروز من رفتم خونه کریس رونالدو کبیر نماینده نور و روشنایی من و کریس یه فیفا زدیم و جورجینا داش به بوش چیپس میداد و میگفت« : چی میخوووری چیپس میخووووری اره مامانم چیپس میییخوری»
من ماکارونی دوستت داشتم اما زن کریس قیمه پخته بود کریس خیلی ناراحت بود توپ جادوییشو برداشت زد وسط میز ناهار قیمه ها رفتن هوا کریس یه قیچی زد غذاخوردن تو سر ژاوی بدبخت پیشخدمت کریس کبیر و دوباره اومدن رو میز و دیدیم شدن ماکارونی
بعد ناهار رفتیم با بچه های کف مادرید مثل کاضم ،مش راموس،مارسلو،پپه اره و اینا خیلی بودیم آقا کروسم بود
الان میگید کدوم کروس ؟کروس آب منگل نه تونیشون بود که بچه مهندسی مثبتم بود
والدز بدجنس هم دوباره اومده بود روز کریس کبیر رو خراب کنه
البته این والدز قلابی بود والدز اصلی تو سال آخر بارسا توسط نیرو های تاریکی به خورشید انداختن و یکی از بهترین ماموران شون رو به شکل والدز در آوردن اینا و کریس کبیر گفته بود
والدز قلابی مجیدم گول زده بود مجیدم بخاطر علاقه به والدز اصلی حرفای اون بچه کوچه ای رو باور کرده بود
اون روز تو استخر والدز اومد کرم بریزه افتاد تو حوضک کریس از دست اون خسته شده بود و میخواست ازش راحت بشه
به همین خاطر کریس با توپ جادوییش یه پورتال یا به زبان مادریمون فارسی دریچه وا کرد تا والدز قلابی رو بندازه تو خورشید همون گورستون خودشون
والدز با کریس یقه به یقه شد والدز داشت کریسو مینداخت به پورتال تو این مدت من قضیه رو به مجید توضیح دادم مجید کریسو زد کنار و نجاتش داد و خودش با والدز دست به یقه شو مجید بهش گفت بیا و آدم شو والدزم گفت بیا پایین کم .ص شعر بگو سرمون درد گرفت و مجیدو انداخت تو پورتال و مجید فدا شد و اون کثافت فرار کرد
الآنم کریس کبیر فهمیده که این مجید همون والدزه قلابی هست و اومده تا شخصیت کریسو بین مردم خراب کنه