طرفداری | دنیایی موازی وجود دارد که از دنیایی که در آن زندگی میکنیم، خیلی دور نیست. در این دنیا، گل الخاندرو گارناچو به دلیل حضور داشتن در آفساید مردود نشد. جایی که گابریل ماگالاش مثل کاترین زتا جونز که در فیلم "Entrapment" از اشعههای امنیتی مادون قرمز فرار میکرد، نتوانست بدنش را طوری خم کند تا آفساید را پوشش ندهد. دنیایی که منچستریونایتد یکشنبه شب یک سه امتیاز دیرهنگام را از استادیوم امارات لندن به سرقت میبرد. الان میتوانستیم درباره حاشیههای خوب صحبت کنیم؛ درباره اجرای خوب دزدیدن سه امتیاز، درباره این که اریک تن هاخ بالاخره یک حریف بزرگ را در زمین خودش شکست داده است. اما در دنیای واقعی، گارناچو در آفساید قرار گرفت و آرسنال در وقتهای تلف شده بازی، دو گل زد.
نتایج میتوانند فریبنده باشند؛ درست مثل پیروزی 1-0 منچستریونایتد مقابل وولوز در هفته اول لیگ برتر، جایی که وولورهمپتون تقریبا به کل بازی مسلط بود. بازی یکشنبه نیز بخشی از یک زمینه بود. تنها امتیاز به دست آمده یونایتد مقابل یکی از 9 تیم بالای جدول لیگ برتر انگلیس، فصل گذشته مقابل تاتنهام بهدست آمد؛ تیمی که همین اخیرا مقابل شیاطین سرخ به برتری رسید. مسلما هیچکس نمیتواند ادعا کند که منچستریونایتد یکشنبه شب خوب بازی کرده است.
تن هاخ مثل کاری که بسیاری از مربیان مدرن انجامش میدهند، به انتقاد از داوری پرداخت. این صحبتهای تن هاخ خیلی عجیب بهنظر میرسید چرا که یک ضربه پنالتی آرسنال پس از بازبینی VAR برگردانده شد و البته که پیش از این هم هواداران توپچیها نسبت به قضاوت آنتونی تیلور، داور اهل ویتنشاو از حومه منچستر، خشمگین بودند. البته که برخی از تصمیمها بهطوری ظریف و حساس هستند که همیشه یک سمت ماجرا معترض است و خشمگینانه، ادعای توطئه سرمیدهد.
با اینحال موضوع درست و غلط صحنهها و حوادث انفرادی نسبت به اینکه تن هاخ خودش را درگیر این مسائل جزئی میکند، شاید کمتر اهمیت داشته باشد. گفتن این که تصمیمگیری در صحنه گارناچو با «زاویه اشتباه» انجام شده، نشان میدهد او از چگونگی ارزیابی آفساید از سوی VAR دچار سوبرداشت است. تن هاخ باید بداند این صحبتهایش یکی از دو معنی زیر را میدهد. یا او به عنوان یک تاکتیک انحرافی وارد یک بازی خیلی خطرناک جهت تحریک غرایز و احساسات هواداران منچستریونایتد شده و یا این که دچار یک نوع پارانویا شده که معمولا سرمربیان تحتفشار با آن مواجه میشوند؛ حتی اگر در نظر بگیریم دو گل دریافتی تیم او در وقتهای اضافه بوده است. این موضوع مهمی است زیرا تا الان همیشه میتوانستیم باور کنیم که تن هاخ دارای اقتدار، اعتبار، بصیرت و شخصیت لازم برای بیرون بردن منچستریونایتد از آشفتگیای است که از زمان رفتن سرالکس فرگوسن دچارش هستند.
تا حدی میتوان گفت تن هاخ همچنان قربانی تصمیماتی است که مدتها پیش از ورود او به اولدترافورد گرفته شده است. ترکیب بازی روز یکشنبه منچستریونایتد و آرسنال، تفاوت چشمانداز دو باشگاه را بهطور واضحی نشان داد. آرسنال تیمی جوان و دارای نقص است اما حداقل روبهجلو نگاه میکند و در رویای بهتر شدن از روز گذشتهاش است. منچستریونایتد همچنان تلاش میکند تا از مشکلات گذشتهاش رهایی یابد. چطور ممکن است آنتونی مارسیال همچنان از ابتدا بهعنوان مهاجم نوک بازی کند؟ چگونه ممکن است یک مصدومیت، آن هم برای بازیکنی که شروع خوبی در این فصل نداشته، باعث شود از یک زوج هافبک 31 ساله که در حال تنبلتر شدن هستند، استفاده شود؟
قرارداد بستن با جانی اوانز 35 ساله بهعنوان یک پوشش موقت و کوتاهمدت، منطقی است اما پیش از این گزاره اول باید از خودتان بپرسید اصلا چرا منچستریونایتد باید در خط دفاعی به گزینه موقتِ کوتاهمدت نیاز داشته باشد؟ چطور ممکن است آکادمی منچستریونایتد از زمانِ ظهور خود جانی اوانز، یک مدافع وسط سطح بالا تولید نکرده باشد؟ چطور ممکن است یک تیم، بازی را با زوج دفاعی مگوایر و اوانز تمام کند؟ مگر این بازی خداحافظی وس مورگان است؟
گلیزرها که حالا بهنظر میرسد تصمیم گرفتهاند منچستریونایتد را نفروشند، دارای بیشترین سهم سرزنش و انتقادات میشوند. از استادیوم تا آکادمی، همیشه ردّی از فقدان سرمایهگذاری و نبود ساختار دیده میشود. در حالی که پولها برای خرید بازیکنان جدید صرف میشود. یونایتد در سه سال اخیر، 410 میلیون پوند برای خرید بازیکن هزینه کرده که این پول حتی درست خرج نشده است. آنتونی که بهنظر میرسد صرفا با اصرار تن هاخ خریده شده، در تابستان گذشته 80 میلیون پوند برایش هزینه شد اما همچنان هیچ فروغ و درخششی نداشته است. جیدون سانچوی 70 میلیون پوندی حتی نامش در لیست بازی با آرسنال هم نبود. تن هاخ گفت غیبت او بهخاطر عملکردش در تمرینات بوده و بازیکن هم در شبکههای اجتماعی پاسخ تن هاخ را داد و گفت او قربانیِ وضعیت موجود است. بهنظر میرسد باشگاه از تن هاخ بیش از بازیکن حمایت میکند. حقیقت هرچه که باشد، سانچو اصلا آن تاثیرگذاری که امید میرفت را نداشته است.
اگرچه شاید بزرگترین مشکلی که فورا باید حل شود، هافبکی است که پس از هجوم حریفان، گسسته میشود. منچستریونایتد در بازی با آرسنال به مدت 28 دقیقه این شکاف را از طریق ردوبدل کردن پاس در یکسوم دفاعی خودش پوشش داد اما به محض اینکه الگوی بازی با جلو افتادن آنها تغییر کرد، تلاش ناامیدانه لیساندرو مارتینز نتوانست جای خالی اریکسن جهت قطع کردن پاس کاتبک ارسالی برای مارتین اودگارد را قطع کند و هافبک نروژی، با شوتش دروازه اونانا را گشود.
حتی اگر منچستریونایتد در بازی مقابل آرسنال پیروز میشد، نمیتوانست مشکلات موجود در چگونگی سرمایهگذاری، کادرفنی و ساختار تاکتیکی را پنهان کند. از این رو انگشت اتهام فقط به سوی یک نفر میتوانست نشانهگیری شود؛ آنتونی تیلور، اهل ویتنشاوِ کلانشهر منچستر. در یک مقطع، یک نفر در منچستریونایتد باید مسئولیت اوضاع خراب باشگاه را برعهده بگیرد، اما فعلا وارد این دنیا نشدهایم.
به قلم جاناتان ویلسون از گاردین
از جاناتان ویلسون بیشتر بخوانید: