طرفداری | اولین نبرد مائوریسیو پوچتینو و میکل آرتتا، دو همتیمی سابق در پاری سن ژرمن در قامت سرمربی، مهیج بود. آرسنال توانست بازی 2-0 باخته مقابل چلسی در استمفوردبریج را با تساوی 2-2 عوض کند.
گل پنالتی کول پالمر پس از خطای هند ویلیام سالیبا و گل میخایلو مودریک که بیشتر به نظر میرسید سانتر است، تیم میزبان را پیش انداخت اما پس از پاس روبرت سانچز به دکلان رایس و ضربه لیاندرو تروسار از فاصله نزدیک، آرسنال توانست بازی را به تساوی بکشاند. مطلبی که میخوانید، تحلیل آرت دوروشه، لیام تیومی و جان مولر از وبسایت اتلتیک درباره دربی لندن است.
چلسی، بدون مهاجم واقعی در خط حمله
اولین نکته در رابطه با فصل چلسی (همچون فصول گذشته)، مربوط به خط حمله است. چه کسی قرار است مهاجم نوک چلسی باشد؟ نیکولا جکسون؟ آرماندو برویا؟ یا یک هوادار از روی سکوها که اتفاقی انتخاب میشود؟ پوچتینو در دیدار برابر آرسنال هیچیک از این انتخابها را نداشت. او روی کاغذ از کول پالمر 21 ساله در سیستم 1-3-2-4 بهعنوان مهاجم نوک بهره برد اما در یک ساعت ابتدایی بازی، او معمولا نقش یک هافبک تهاجمی متمایل به راست و رحیم استرلینگ را ایفا کرد.
در دیگر سمت خط هافبک، کانر گلگر عقبتر بازی میکرد اما هنگام که پالمر یا استرلینگ صاحب توپ میشدند، او میتوانست بهسوی محوطه جریمه حرکت کند. شکل سیستم فالسناین دوگانه یادآور چیزی جز نسخه گذشته منچسترسیتی، جایی که پالمر از آکادمی به تیم اصلی رسید، نبود. این چرخش با نقطه قوت هر دو بازیکن سازگاری داشت. پالمر میتوانست نقش یک طراح را ایفا کند و با خارج کردن گابریل ماگالاش از خط دفاعی، برای استرلینگ فضا بسازد. این در حالی بود که گلگر میتوانست بهسوی محوطه جریمه یورش ببرد. در ابتدای بازی، هر دو بازیکن عقب میآمدند تا با ایجاد تراکم در مرکز زمین، چلسی بتواند در مراحل اولیه مسابقه کنترل میدان را به دست گیرد.
اشتباهات دروازهبانان
از بخت بد آرتتا، بحثهای بیرونی پیرامون انتخاب داوید رایا و آرون رمزدیل ادامه خواهد یافت. رمزدیل بهعلت زایمان همسرش در این بازی غایب بود و نمایش نیمه دوم رایا نتوانست سروصداهای به پا شده پس از ورودش به جمع توپچیها را بخواباند.
جایگیری رایا روی گل مودریک زیر ذرهبین قرار گرفت اما سنگربان اسپانیایی آرسنال به دلیل تغییر مسیر غیرمنتظره توپ شاید مقصر اصلی این گل خورده نباشد، بهخصوص اینکه در صحنههای خروج برای دفع سانترها یک دروازهبان فعال برشمرده میشود. اگرچه لحظاتی بعد پاس شلِ او به کول پالمر باعث نگرانی شد تا آرسنال همچنان در لحظات اضطرابآمیز عقب بودن از حریف بماند. رایا در نیمه اول بازی با منچسترسیتی هم روی دفع توپ منحرف شده خولیان آلوارز متزلزل بود. او در ادامه بازی وضعیتش را بهتر کرد اما اینها تنها لحظات نگرانکننده رایا از زمان پیوستنش به آرسنال نبوده است.
در چلسی هم اشتباه منجر به گل روبرت سانچز، محصول شیوه بازیای است که پوچتینو از او میخواهد اما سرعت بازی نیز در رخداد این اشتباه موثر بود. البته که از پوچتینو نباید انتظار داشت دروازهبان تیمش را سرزنش کند. پس از این که سنگربان اسپانیایی در بازی لیگ کاپ مقابل برایتون، دو بار در عرض نه دقیقه توپ را با پاسهای به مهاجمان حریف سپرد، سرمربی آرژانتینی به تمجید از «شخصیت» سانچز پرداخت و از او درخواست کرد همچنان به ارسال پاسهای ریسکی ادامه دهد.
آیا حرکت سالیبا خطای هند بود؟
در خصوص تصمیم اعلام ضربه پنالتی به سود چلسی، بحث قابل توجهی وجود دارد. ویلیام سالیبا به هوا پرید و سعی کرد با سرش توپ ارسال شده را دفع کند اما میخایلو مودریک با ضربه سر، توپ را به دست او کوبید؛ دستی که از بدن مدافع فرانسوی خیلی فاصله داشت. کریس کاوانا، داور مسابقه ابتدا این برخورد را خطای پنالتی تشخیص نداد اما بررسی داوران VAR، کاوانا برای چلسی پنالتی گرفت.
یکی از عناصر قانون خطای هند این است که دست برخورد کرده به توپ، بدن را بهشکلی غیرطبیعی بزرگ کرده باشد. بهعبارت سادهتر، وقتی موقعیت بازیکن در یک حرکتِ غیرعادی باشد، بدنش بزرگتر میشود. برای مثال، اگر بازیکن برای جلوگیری از زمین خوردن دستش را ستون کند و سپس توپ به آن برخورد کند، خطای هند گرفته نمیشود.
دست سالیبا واضحا ضمن فاصله داشتن از بدنش، در هوا دراز شده بود اما موضوع مورد بحث اینجاست که این نوع حرکت در نبردهای هوایی و تلاش برای دور کردن توپ، کاملا طبیعی و غیرارادی است. گری نویل، کارشناس اسکای اسپورت با اجرای این حرکت نشان داد که همه مدافعان جهت تلاش برای زدن ضربه سر، دستشان همچون سالیبا در هوا آزاد میشود. اگرچه نص قانون میگوید لمس توپ سالیبا خطای هند است اما همچون اکثر تصمیمها در راستای قانون کنونی هند، مدتها در این خصوص صحبت خواهد شد.
رنسانس کوکوریا
یکی از رازهای فراوان پیرامون ناکامی چلسی در فصل گذشته، این بود که چرا یک فولبک با توانایی بازی در دفاع و حمله چون مارک کوکوریا که زیر نظر گراهام پاتر در برایتون درخشیده بود، نتوانست در استمفوردبریج نمایشهای خوبی داشته باشد. در بازی با آرسنال، کوکوریا برای نخستین بار تحت هدایت پوچتینو در پست فولبک چپ بازی کرد و بهنظر میرسید با اعتمادبهنفس، کنترل و راحتی در بازی، یک بازیکن کاملا متفاوت شده است. آیا ما شاهد یک رنسانس هستیم؟
نهتنها کوکوریا مانع گلزنی بوکایو ساکا، خطرناکترین مهره تهاجمی آرسنال شد، بلکه حتی به او اجازه نداد که یک پاس سالم یا یک دریبل موفق در محوطه جریمه چلسی به ثبت برساند. نبردهای هوایی موفق و مشارکتهای موفقیتآمیز در کارهای دفاعی و یک در برابر یک کوکوریا در این بازی مثل خاطرهای دوردست بهنظر میرسید.
وقتی آرسنال با بالا بردن بن وایت جهت ایجاد تراکم و برتری عددی در فضای پشت سر میخایلو مودریک تلاش کرد، کوکوریا آگاهانه جایش را به منطقه بین فولبک و وینگر تغییر داد تا هرگاه بتواند صاحبت توپ شود، موقعیت شروع ضدحمله را داشته باشد. در دقیقه 48 بازی، کوکوریا توانست با گیر انداختن وایت، او را به سمت عقب براند و توپگیری او شروعکننده گلزنی مودریک از جناح چپ زمین بود. این یک روال تمیز و عادی دفاع کردن بود که کوکوریا فصل گذشته در آن مشکل داشت اما حداقل در بازی با آرسنال، خوب کار کرد.
کار در بیارهای آرسنال
بدون شک رایس و تروسار نمایانگر اهمیت فعالیتهای نقل و انتقالات آرسنال هستند. یکی از آنها هدف اصلی و دیگری هدف جانشین بود اما هردو به صورت مستمر نشان دادهاند که میتوانند ضمن تغییر دادن روند بازی، اصطلاحا کار را برای آرسنال در بیاورند.
در مجموع دکلان رایس در بازی با چلسی، بدترین نمایشش از زمان پیوستنش به آرسنال را داشت اما بازهم توانست میزان اعتبار و تعیینکننده بودنش در این بازی را نشان دهد. اگر دکلان رایس پس از پاس اشتباه روبرت سانچز به جای شوت زدن تصمیم به کنترل توپ میگرفت، احتمالا آرسنال بدون امتیاز از استمفوردبریج خارج میشد.
در مورد تروسار نیز او یکی از موثرترین سلاحهای آرتتا در آرسنال به شمار میرود. فصل گذشته او پس از انتقالش از برایتون به آرسنال، در 20 بازی لیگ برتری توانست 10 پاس گل ثبت کند. این فصل این مهاجم بلژیکی 4 گل و 1 پاس گل در 8 مسابقه در طول فصل به ثبت رسانده است. سانتر سااکا استثنایی بود اما تمامکنندگی تروسار با پای غیرتخصصی و جایگیری او نشان از کیفیت بالای فنیاش دارد.
چلسی و یک امتیاز راضیکننده
با توجه به روند بازی، هواداران چلسی دلشان میخواست پیروز بازی باشند اما متوقف کردن آرسنال در استمفوردبریج را میتوانیم بهترین نتیجه مائوریسیو پوچتینو در پروژه آهسته و پیوسته چلسی تا اینجای کار بدانیم. آرسنال از نظر فوتبالی، خیلی از چلسی جلوتر است، تیمی که شش بازی از هفت تقابل مستقیم گذشته را پیروز شده بود. روندی که فاصله 40 امتیازی میان دو تیم در جدول فصل گذشته لیگ برتر را قابل توجیه میکند.
با همه اینها، تیم پوچتینو از نظر تاکتیکی مقابل حریف لندنی شکستناپذیرش برتری داشت و ضمن انجام حملات موثر، تیم حریف را از دروازهاش دور نگه داشته بود. پس از پاس تعیینکننده سانچز بود که روند بازی عوض شد. در واقع چلسی پیش از تعطیلات بازیهای ملی اکتبر نیز امیدوارکننده ظاهر شده بود. مهاجمان بالاخره پایشان به گلزنی باز شد، خط هافبک گرانقیمت توانست ریتمش را به دست آورد و درهم شکستن خط دفاعی آبیها به آسانی گذشته نبود.
با اینحال قربانیان نتایج روبهرشد چلسی، تیمهای برایتون (لیگ کاپ)، فولام و برنلی بودند. پوچتینو به عملکردی نیاز داشت که توجه تمام لیگ برتر را جلب کند و به چالش کشیدن آرسنال میتوانست این کار را انجام دهد. پایان دادن به روند شکستناپذیری آرسنال در این فصل، میتوانست یک بیانیه محکمتر از ظهور یک چلسی خوب را صادر کند.