طرفداری | با در نظر گرفتن این نکته که در اواسط پر گلترین فصل تاریخ لیگ برتر قرار داریم - متوسط 3.09 گل به ازای هر بازی - رقم خوردن اولین نتیجه 4-2 فصل در بازی برایتون و تاتنهام غافلگیرکننده بود. با این حال نتیجه نهایی این دیدار به تنهایی منعکسکننده تسلط مرغان دریایی بر بازی اسپرز نبود. گلهای تیم آنژ پوستکوعلو در 10 دقیقه پایانی به ثمر رسیدند و در سوی مقابل نیز شاگردان روبرتو دزربی در کنار 4 بار گلزنی، تیر دروازه را نیز توسط جیمز میلنر هدف قرار دادند. یک عملکرد فوقالعاده و مطمئن از سوی مرد ایتالیایی که مثل همیشه برنامه هوشمندانهای داشت و موفق شد آن را اجرا کند.
سیستم روبرتو دزربی در برآورد کلی 2-4-4 لوزی شکل بود. دنی ولبک در کنار ژائو پدرو خط حمله را تشکیل داده بود و فاکوندو بونانوته به عنوان بازیکن شماره 10 حضور داشت. جیمز میلنر و پاسکال گروس هم در دو طرف بیلی گیلمور قرار گرفته بودند.
آرایش تصویر بالا باعث شد برایتون زمانی که تاتنهام به دنبال بازیسازی از خط دفاع بود، راحتتر وارد پرس شود. ژائو پدرو و دنی ولبک هر دو مهاجمان سختکوشی محسوب میشوند و مشکلی با دویدن و پرس کردن ندارند. مهاجمان دزربی به سمت امرسون رویال و بن دیویس - فولبکهایی که به خاطر مصدومان اسپرز در پست مدافع وسط به میدان رفته بودند - حرکت میکردند و باعث میشدند آنها به سمت جناحین بروند. در چنین مواقعی معمولا یکی از هافبک مرکزیهای پوستکوعلو در قلب خط دفاع قرار میگیرد. وقتی تاتنهام در این سیستم قرار گرفت، بونانوته به راحتی میتوانست سار را دنبال کرده و برایتون موقعیت پرس سه مقابل سه را اجرا کند.
اسپرز تلاش کرد با قرار دادن پیر امیل هویبیرگ در خط دفاع این مشکل را حل کند اما در پاسخ، پاسکال گروس کمی جلوتر آمد و کار هافبک دانمارکی را خنثی کرد.
به همین دلیل در پایان چنین موقعیتهایی به وجود آمد: چهار مقابل چهار با دو مهاجمی که در تعقیب دو مدافع وسط هستند، در کنار تقابل هافبکهای مرکزی دو تیم.
گولیلمو ویکاریو - دروازهبان تاتنهام - معمولا پخش توپ خوبی دارد اما مقابل برایتون مجبور شده بود به ارسال پاسهای بلند رو بیاورد. حرکتی که کمتر از او دیده بودیم و در این بازی نیز اغلب مالکیت را به حریف واگذار میکرد. برای مثال تصویر زیر پاس ویکاریو برای سون هیونگ مین بود که به مقصد نرسید تا برایتون دوباره در موقعیت بازیسازی قرار بگیرد.
وقتی پاسکال گروس برای خنثی کردن حرکت هویبیرگ به سمت جلو حرکت میکرد، دیان کولوسفسکی که به عنوان بازیکن شماره 10 در پست 1-3-2-4 به میدان رفته بود برای ارسال پاس تهاجمی در موقعیت هافبک برایتون قرار میگرفت. چنین ایدهای میتوانست مرغان دریایی را با دردسر مواجه کند اما آنها راهحل خودشان را داشتند. فن هکه به عنوان مدافع وسط جلو آمد و محکم در کنار کولوسفسکی قرار گرفت. تصویر زیر چند ثانیه پس از بازی به ثبت رسیده است.
چند دقیقه بعد دوباره فن هکه به کولوسفسکی فشار میآورد:
و پس از 16 دقیقه دوباره همان اتفاق تکرار میشود. کولسفسکی مجبور میشود برای ارسال پاس عجله کند. هویبیرگ هم قادر به کنترل توپ نیست.
توپ به راحتی برای بیلی گیلمور ارسال میشود و حالا برایتون در موقعیت حمله است:
در طول نیمه اول بازیسازی تاتنهام به صورت صحیح انجام نمیشد. برایتون به راحتی مالکیت را تصاحب و موقعیت گلزنی ایجاد میکرد. دزربی نیز مثل پوستکوعلو یکی از هافبکهای خود را برای بازیسازی در خط دفاع قرار داد، اما با شیوهای متفاوت نسبت به مرد استرالیایی. گروس به عنوان هافبک سمت راست برای دریافت پاس به پست مدافع راست میرفت و هینشلوود - فولبک اصلی - برای کار تهاجمی به زمین اسپرز نفوذ میکرد. برایتون در کل سمت راست تاتنهام را هدف قرار داده بود اما با انتقال توپ به سمت دیگر پرس حریف را خنثی میکرد.
برایتون در زمان مالکیت توپ از فرمت لوزی به چیزی شبیه به 6-1-3 تغییر سیستم داد. ایگور که در پست دفاع چپ به میدان رفته بود تبدیل به یکی از سه مدافع وسط تیم شد. گروس و میلنر به سمت دروازه تاتنهام نفوذ کردند و هینشلوود هم به عنوان مهاجم ششم در خط حمله قرار گرفت. در تصویر زیر موقعیت او به طور دقیق مشخص نشده است اما در سمت راستِ پایین قرار داشت.
در دقایق ابتدایی بازی، نمونهای از خط حمله پنج نفره برایتون وجود دارد. دنی ولبک در سمت چپ توپ را در اختیار دارد و بیلی گیلمور در نزدیکی محوطه قرار گرفته است. هینشلوود در انتهای تصویر در حمله دخالت نکرده اما میتواند در صورت لزوم از فضای پیش روی خود استفاده کند.
شش دقیقه بعد طی موقعیت مشابه برایتون به گل میرسد. ژائو پدرو در سمت چپ توپ را در اختیار دارد و اکنون هینشلوود تبدیل به مهاجم ششم شده است. تاتنهام شش مدافع دارد و در حالی که گروس خواستار ارسال پاس برای مرکز محوطه است، عوامل خطر و گلزن بازی در سمت پایین قرار دارند. این گل در واقع بسیار ساده است. یک مهاجم وسط با حرکت عرضی مدافع راست را در موقعیت گلزنی قرار میدهد.
شوت هینشلوود عادی نبود. مدافع راست جوان مرغان دریایی به جای این که دو سمت دروازه ویکاریو را هدف قرار بدهد، ضربهای محکم به بالای دروازه روانه میکند. به نظر میرسید او از گل شدن توپ متعجب شده است.
از این گل دریچههای دفاعی اسپرز باز شدند. گلهای بعدی خیلی از نظر تاکتیکی جالب نبودند، دو پنالتی توسط ژائو پدرو به گل تبدیل شد و پرویس استوپینان که از مصدومیت برگشته بود، با ضربه عالی از راه دور گلزنی کرد. گل دیگری هم به ثمر رسید که آفساید بود. ولبک توپ را برای بونانوته که به محوطه نفوذ کرده بود ارسال کرد تا او با ضربه تقریبا والی گلزنی کند. این موقعیت آفساید بود اما نمونه دیگری از تجمع مرغان دریایی مقابل دروازه ویکاریو محسوب میشود.
دو گل که برایتون در 10 دقیقه پایانی دریافت کرد، صرف نظر از کاهش اختلاف، بار دیگر مشکل کلینشیت این تیم را نمایان ساخت. با این حال چنین موضوعی بخشی از ایدههای روبرتو دزربی محسوب میشود:
ریسک بالا، پرس بالا و حضور 6 مهاجم در محوطه جریمه حریف؛ با چنین ایدهای برایتون هر تیمی را میتواند شکست بدهد.
آنالیز مایکل کاکس برای اتلتیک