مطلب ارسالی کاربران
بازگشت در سنتجیمزز پارک/ نام اثر؛ تاثیر دیبروینه!
منچسترسیتی با هنرنمایی هافبک بلژیکی به آینده
بوم نقاشی در سیطره نشانههایی است که آن را شبیه به یک تصویر واقعی منعکس میکند. همه چیز واقعی و عادی است و به عنوان یک نقاشی این اثر را از دست اندرکاران آن میپذیریم. در این مرحله نقاشی چیرهدست و صاحب سبک، خلاق و پویا، با اعتماد به نفس و جسور و متفاوت از راه میرسد، قلممو را از سایرین میگیرد، سبک خودش را در اثر هنری پیاده میکند و آن نقاشی واقعی و عادی را به تصویری بدیع و سورئال، تاثیرگذار و منحصر به فرد، خاص و چشمنواز و بهیاد ماندنی تبدیل میکند. با ورود نقاش صاحب سبک و توانا، یک نقاشی عادی به یک شاهکار تبدیل میشود. نام این اثر در در دنیای همه هنرمندان میتواند به اقتضای زمان و سبک و فضای کاری آنها، عنوان خاصی باشد اما نام چنین اثری در دنیای سیتیزنها این است؛ تاثیر کوین دیبروینه در تیم منچسترسیتی! او سنتجیمزز پارک را فقط رنگآمیزی کرد اما به شیوه خودش و به رنگ آبی! هافبک بلژیکی تیم پپ خانه کلاغها را به رنگ آبی آسمانی سیتیزنها آراست.
دوری و دلتنگی
حتی اگر هوادار منچسترسیتی هم نباشید، به عنوان یک عاشق فوتبال حتما دلتان تنگ شده بود برای یکی از روزهای معمولی کوین دیبروینه! یکی از روزهای همیشگی که کار برای تیمش در میانه میدان گره میخورد، او وارد عمل میشود، بدون دردسر و سختی زیادی گرهها را با اشارهای باز میکند و برنده را در زمین مسابقه تغییر میدهد. همه فکر میکردند مشکل سیتی از نبودن رودری یا نبودن انگیزه در تیمی است که سهگانه را هم فتح کرده و قلهای برای رسیدن ندارد. ورود دیبروینه به زمین بازی در مقابل نیوکاسل در حضور رودری و در ترکیب همان تیمی که به بیانگیزگی نسبتش میداند، نشان داد مشکل فقط یک مقوله خاص بود؛ درد دوری و دلتنگی کوین دیبروینه! دلتنگی درد عجیبی است. با مرور زمان تبدیل به عادت زندگی یک فرد میشود و رفته رفته با حضور و تاثیر این درد در زندگی، آن را فراموش میکنیم و یادمان میرود چقدر برای کسی که نیست دلتنگ شدهایم. با بازگشت دلیل دلتنگی و با لذت بردن از مصاحبت و همنشینی در کنار او تازه پی میبریم چقدر این دلتنگی عمیق بوده و چقدر جای خالی او را در زندگی و لحظاتمان داشتهایم. ستاره بلژیکی یا به عبارت دقیقتر فوقستاره بلژیکی تیم پپ با ورود به میدان به همه هواداران سیتی و به پپ گواردیولا و شاگردانش یادآوری کرد چقدر از دوری او دلتنگ بودهاند. او به میدان آمد؛ در حالی که رودری هم درون زمین بود و تیمش به نداشتن انگیزه متهم میشد. وارد شد و نشان داد همه دردها از نبودنش سرچشمه میگیرد و او قلب تپنده سیتیزنها در این سالهای درخشش و نامآوری بوده. آسمان آبی سیتیزنهای شهر منچستر در حال غبار گرفتن بود و به سمت خاکستری شدن میل میکرد. دیبروینه از راه رسید، غبارها را کنار زد و باز هم آسمان دلتنگی را برای منچسترسیتی آبی آبی کرد؛ آبی آسمانی سیتیزنها!
یک لحظه کافیست
به قول شاعر نباید پرسید لحظه چه چیزی را عوض میکند! برای آنها که کارشان را به درستی بلدند و میدانند دقیقا باید چه کنند، لحظهها هم غنیمت است و برای موفق شدن کافی خواهد بود. در زندگی گاهی یک نگاه، یک درنگ، یک واکنش و یک فعل و انفعال در یک لحظه برای یک عمر تاثیر، کافی به نظر میرسد. برای کوین دیبروینه هم همین فرصت کم کافی بود تا کارش را به دقیقترین و کاملترین شکل ممکن انجام دهد. وقتی نمایشگر ورزشگاه اتحاد پس از مدتها برای اولین بار تصویرش را روی نیمکت نشان داد و معلوم شد پپ از او خواسته خودش را برای ورود به میدان گرم کند، سکوهای ورزشگاه خانگی سیتی سر از پا نمیشناختند و یکپارچه شور و هیجان بودند. باید به آنها حق بدهیم چون کوین دیبروینه پس از عبور از مصدومیت طولانی، فقط 2 بار به عنوان یار تعویضی به میدان آمد. بازی اول را با پاس گل به اتمام رساند و بازی دوم را در مهلکه و گردنه سخت سنتجیمزز پارک، وقتی نیوکاسل با چنگ و دندان به حفظ 3 امتیاز شیرین خانگی میاندیشید و برای آن تقلا میکرد و زمانی که همتیمیهایش باور کرده بودند که قرار است دوباره تسلیم شوند، همه معادلات را تغییر داد. میانه میدان را در سیطره مالکیت همیشگی تیمش قرار داد، نبردهای تاکتیکی را به نفع تیم پپ جلو برد، هم گل زد و هم پاس گل داد و در نهایت یک بازگشت باشکوه را در خانه حریف سرسخت برای منچسترسیتی به سرانجام رساند. فرصت او شاید کمی بیشتر از یک لحظه بود اما دیبروینه قدر همین فرصت کم را مثل لحظههای خاص میداند و او کار نهاییاش را در مدت زمانی به کوتاهی لحظه انجام داد. با حضور دیروینه سیتیزنها میتوانند روی لحظههای بازی هم حساب کنند. بیجهت نبود پس از فتح سهگانه پپ گواردیولا اشکهای شوقش را در آغوش هافبک بلژیکی تیمش ریخت و دل تنگش برای قهرمانی در اروپا را میان بازوهای کوین دیبروینه باز کرد و با رهبر تیمش درون میدان و شاید با جانشین خودش در زمین از موفقیت حرف زد.
آینده؛ ترس جدایی
او پاسخ همه چیز از دلیل افت نتایج سیتی، دلیل به نتیجه نرسیدن تلاش همتیمیها و دلیل هر اتفاق ناخوشایندی را با حضورش داد و ثابت کرد سیتی هنوز هم میتواند به فتح قلههای بزرگ بیندیشد. با این حال هنوز یک سوال بیجواب باقی مانده و آن هم به جدایی فوقستاره بلژیکی از جمع سیتیزنها مربوط میشود. رفتن یا نرفتن؛ مساله این است! شایعات با بسامد خیرهکنندهای از علاقه شدید لیگ عربستان به جذب دیبروینه میگویند. سکوهای ورزشگاه اتحاد انتظار دارند طلای بلژیکی ترکیب تیمشان مثل دقایق ورود به زمین و مثل قاطعیتی که حضور او به سبک بازی سیتی میدهد، یک بار قاطعانه بایستد و بگوید میخواهد فوتبالش را در منچسترسیتی تمام کند. با این حال به هر دلیلی، کوین دیبروینه هنوز چنین موضعی را اعلام نکرده و این موضوع به دامنه شایعات طول و عرض بیشتری میبخشد. لیگ حرفهای عربستان برای ستارهای که در دنیایش، تغییر سرنوشت با تلاش در لحظهها رقم میخورد فرش قرمز پهن میکند و دستمزدهایی سرسامآور در کنار تاج و تخت و جایگاه ویژه در این لیگ منتظر طلاییترین عضو نسل طلایی بلژیک است. با این حال عربستانیها هم با موضعی قاطعی از سوی دیبروینه برای سفر به خاورمیانه مواجه نشدهاند و هیچ چیز معلوم نیست. ترس جدایی در منچستر و شوق وصال در عربستان دنیای این روزهای مخاطبان کوین دیبروینه است و باید منتظر بود و دید فوقستاره تیم پپ گواردیولا با این گره دوران حرفهای خودش چگونه برخورد میکند. با این همه او بماند یا برود، همان نقاشی است که با گرفتن قلممو از دست سایرین، یک تصویر عادی را به یک شاهکار هنری تبدیل کرد. کوین دیبروینه برای سیتیزنها همه چیز است. او دلیل قهرمانیهای متوالی این تیم در لیگ و فتح سهگانه در فصل قبل است. او دلیل پیشتازی منچسترسیتی نسبت به رقبا و خاطرات خوب این تیم در سالهای اخیر نام دارد. کوین دیبروینه همه لحظههای خوب باشگاهی است که برای بزرگ شدن به بزرگان و اسطورهها احتیاج داشت و این فوقستاره اسطوره بیبدیل باشگاه انگلیسی محسوب میشود.