این ماجرا کاملا هقیقت داره و خیلی جالبه کریستین رونالدو زمانی که به پیشنهاد از طرف عربستان روبرو میشه پس از مشورت با خدای متعال بار و بندیل خودش رو جمع میکنه تا به مهد اسلام بره و برای اروپاییان استرمارگر خط و نشان بکشه
هواپیما تجحیز برای رونالدو آماده بود اما بخواطر ساده زیستی و اینکه خطر این بود که لابی صهیونیستی هواپیما رو در هوا بزنه
کبیریستین با شتری راهی عربستان میشه
و در راه رونالدو بزرگ خری رو میبینه که افتاده زمین و میگه آی پاااام آی پااااام
مهربون نالدو از شتر پیاده شد و به خر گفت خوبی ؟
انقدر آطفی شده بود که اشکاش ریخت
بعد خر فقط میگفت عرررررر عرررررررررر
بعد ی آلمه عقرب که مامور لابی صهیونیستی بودن میریزن بیرون شتر دانای رونالدو میفحمه که این ی نقشه بوده یعنی این خر مامور صهیوینست بوده تا خودشو به مریضی بزنه که ما اینجا متوغف شیم و عرررر عررررر رمزش بوده که یعنی رونالدو اومد عقربای صهیونیست بریزن بیرون!
و رونالدو کبیر میگه حالا چیکار کنیم
شتر: پنالتی بزن!
رونالدو کبیر: چرا؟
شتر دانا: نپرس فقط بزن
بعد رونالدو بزرگ شروع میکنه پنالتی زدن همه ی عقربا از بین میرن
و اون خر وهشت میکنه از اینکه الان هتما رونالدو میکشتش
اما با اینکه اون خر رونالدو رو تو دام انداخته بود کبیریستین با مهربونی نجاتش داد و براش لبو درست کرد تا هالش خوب بشه
خر میگفت لابی صهوینیستی پای منو شکوند و گفتن اگه تو کشتن رونالدو با ما همکاری نکنی خاهرتو میکشیم میترسم خاهرمو بکشن
شتر رونالدو بزرگ شک میکنه که نکنه این ی کلک باشه
اما عظیم نالدو که خیلی آدم دلسوزی هست میگه اگه جون خاهرش در خطر باشه چی؟
برای همین راه میفتن برای نجات خاهر خره
ولی یدفعه مهکم یچیزی میخوره تو سر رونالدو!
و شتر رونالدو هم میوفته تو سیاحچاله ای که اون خر هقه باز درست کرده بود
خر ی خنده احریمنی میکنه و لابی صهیونیستی برای پاداش بهش یونجه میده
اما یونجه ها سمی بود و خر هم میمیره!
(لابی صهیونیستی هتی به مهره های خودشم وقتی سوخته شدن رهم نداره)
بعد مسی میاد اونجا و قرار بود مسی هر چی دستور داد همون بشه
رونالدو کبیر میگه دستامو باز کن تا نشونت بدم
ولی مسی ی چشمک میزنه و به مامورا میگه برید بیرون
مسی دست و پای کبیریستین رو باز میکنه و رونالدو اعصبانی میشه همله میکنه اما مسی میگه من مسی نیستم رضا پرستشم خودمو جای مسی زدم تا نجاتت بدم نبی بزرگ جهان دستور از ارتش نور بوده!
بعد رونالدو کبیر میگه شترم چیشد
رضا پرستش: توسط سیاحچاله ای که خر کند اسیر شد و مرد
رونالدو گریه کرد و گفت تغصیر من بود اون بهم حشدار داد این ی کلکه کاش بجاش من میمردم
رضا پرستش: نه ماموریت بزرگی داری نبی نالدو و آنهم نجات جهان هست...
رونالدو گبیر میگه باید چیکار کنیم
و رضا پرستش میگه اینجا ی پنجره مخفی هست باید فرار کنیم ی شتر منتضرمونه سوار میشیم میرسیم تا عربستان قراردادتو با النصر میبندی
و میان پایین و سوار شتر میشن و اون ساختمون رو منفجر میکنن تا مامورای صهیونیست بمیرن
خلاصه رونالدو میرسه عربستان و ام آی سیکس و موسا و سیا حمه تعجب میکنن چطور با اون طرحی که درست کردن و مطمئن بودن رونالدو به عربستان نمیرسه رسید!
و هتی مسی رو توبیخ کردن که کار تو بوده خیانت کردی و رونالدو رو فراری دادی ولی مسی گفت اقا من کاره ای نبودم بی عرضگی شما بود که رضا پرستش جای من هاضر شد و رونالدو رو نجات داد
حمین شد که تصمیم گرفتن رضا پرستش رو بکشن اما چون مورد همایت کنفدراسیون نور بود موفق نشدن
و الان کارشون تمومه!
اینا باید تا قبل اینکه کبیر نالدو پاشو به عربستان بزاره میکشتنش اما حالا دیگه تمومه و فقت کافیه کریس بزرگ الام نبوت کنه تا صهیونیست از بین بره و جهان مثل ی علماس بدرخشه...