mahdi 1899سلام
از بعد 18 سالگی حس مسئولیت پذیری در وجود انسان خود به خود رشد میکنه. یعنی انسان فکر میکنه اگر من کاری نکنم انگار زندگیم بیهوده ست در حالیکه تا قبل 18 سالگی یا اینطور نبوده یا خیلی خیلی کم اینطور بوده
چاره اش کاری هست که تمام انسان های موفق در تمام تاریخ در کل جهان انجام دادن؛ حرکت!
ساکن بودن باعث یکنواختی زندگی میشه. نداشتن هدف، بیکاری، تنهایی، غرق شدن در فکر و خیال و متاسفانه پیر شدن در فضای مجازی و... باعث تنبلی و نابودی ذهن میشن
چاره اش همونطور که گفتم حرکته. انسانی که ساکن هست امروزش با دیروزش فرقی نداره چون همونجایی که نشسته، دیروز هم همونجا بوده فردا هم همونجاست اما انسان در حال حرکت مدام داره جاش رو تغییر میده!
یک سری اهداف برا خودت تعیین کن. یک پیدا کردن شغل یا اگر شغل داری پیشرفت عقلانی و منطقی در شغلت (حواست باشه ریسک های خطرناک نکنی) دو پیشرفت شخصیتی؛ هر انسانی باید شخصیتش پیشرفت کنه و آیا ما کاملیم؟! قطعا نه! پس همیشه میتونیم پیشرفت کنیم و باید پیشرفت کنیم. سه مسائلی فراتر از این اهداف؛ این بخض به اعتقادات یا موضوعات شخصیت بستگی داره
"نوروز" یعنی روزی که برا ما حتی شبیه روزای دیگه نیست! چه روزی شبیه روزای دیگه نیست؟! روزی که توش پیشرفت کردی! اگر سر جات بشینی همون روز های سابق هست و اگر پسرفت کنی، پیشرفت های قبلیت رو سوزوندی و باز دوباره برگشتی به دوران قبل و باز هم روزا تکراری هستن ولی مدل شون به واسطه پسرفتت متفاوته!
حرکت کن