پس از مدتها تصمیم گرفتیم تا سرگذشت بودیکا شیرزنی از دیار بریتانیا را شرح دهیم قهرمانی کمتر شناخته شده و مظهر ایستادگی و مقاومت
بودیکا ملکه افسانه ای ایسنی ، یک قبیله سلتی بود که در بریتانیا ساکن بودند. سلطنت او با اشغال بریتانیا توسط رومیان مطابقت داشت و در حالی که رهبری او کوتاه بود، آنقدر به یاد ماندنی بود که مورخان هنوز هم پس از 2000 سال در مورد آن صحبت می کنند.
بودیکا به عنوان "اولین قهرمان بریتانیایی" توصیف شده است و نمونه اولیه دختر قدرت در عمل نمودن است.
اوایل زندگی
اطلاعات زیادی در مورد سالهای اولیه بودیکا در دست نیست که جای تعجب نیست زیرا ما بر نوشتههای دو کاتب رومی تکیه میکنیم. سلطنت تاسیتوس و کاسیوس دی و بودیکا زمانی رخ داد که نویسنده سابق نوزاد بود و حدود 100 سال قبل از تولد دومی! با این حال، هر دو مرد موافقند که او تبار سلطنتی داشت و به بسیار باهوشی شهرت داشت. گفته میشود که او با قد بلند، قوی با موهای قرمز بلند، نگاهی نافذ و صدای خشن، ظاهری بسیار زیبا داشت.
او با پراسوتاگوس، پادشاه قبیله ایسنی که در نورفولک زندگی می کرد ازدواج کرد. ایسنی ها در ابتدا زمانی که کلودیوس بریتانیا را در سال 43 پس از میلاد فتح کرد، توانستند استقلال خود را حفظ کنند و چهار سال بعد هنگامی که یک فرماندار رومی برنامه هایی برای خلع سلاح قبیله ترتیب داد، تهدید به شورش کردند. پراسوتاگوس می خواست صلح را حفظ کند، بنابراین قبل از مرگ، امپراتور روم را همراه با بودیکا و دو دخترش وارث پادشاهی خود کرد.
متأسفانه، پادشاه مرتکب خطای فاحشی شد زیرا طبق قوانین روم، ارث تنها از طریق خط مرد مجاز بود، بنابراین وقتی پراسوتاگوس بدون وارث مذکر مرد، رومیان پادشاهی ایسنی را ضمیمه کردند. انگار این قبیله فتح شده بود با اینکه در میدان جنگ شکست نخورده بودند.
شورش
قبایل اصلی آیسنی زمین هایشان را گرفتند و بودیکا ادعا کرد که به همراه دو دخترش مورد تجاوز قرار گرفته و شلاق خورده است. این جایی است که افسانه بودیکا واقعاً شروع می شود زیرا در سال 60 پس از میلاد، او ارتشی تشکیل داد و با Trinovantes، یکی دیگر از قبیله های ناراضی، به نیروهای او پیوست. این برای شخصیت بودیکا بسیار می گوید که او به عنوان رهبر نیروهای ترکیبی انتخاب شد. منابع نشان میدهند که این قبایل از اجداد خود الهام گرفتهاند که رومیها را ۱۰۰ سال قبل از بریتانیا راندند و شاهزاده چروسچی، آرمینیوس، که نیم قرن قبل رومیها را در آلمان شکست داد.
پیروزی
بودیکا زمان را تلف نکرد و نیروهایش کامولودونوم (کولچستر امروزی) را که پایتخت قبلی ترینوانتیان قبل از تصرف رومیان بود، نابود کردند. هنگامی که رومیان داخل شهر درخواست کمک کردند، تنها 200 سرباز فرستاده شدند و نیروهای بودیکا هیچ رحمی نشان ندادند و ساکنان را از بین بردند. مورخان مدرن اظهار داشتند که خشم این حمله شبیه به یک مینی پمپئی یا هرکولانیوم بود، شهرهایی که توسط فوران های آتشفشانی ویران شده بودند! یک فرماندار رومی سعی کرد به شهر کمک کند اما نیروهای او نیز نابود شدند. باستان شناسان ادعا می کنند که این شهر به طور روشمند توسط شورشیان ویران شده است.
زمان شورش بی عیب و نقص بود، زیرا فرماندار، گایوس سوتونیوس پائولینوس، دستانش را در جزیره انگلسی پر کرده بود، جایی که ارتش او مشغول تخریب یک سکونتگاه درویید در مونا بود. در نتیجه، نبردهای اولیه یک طرفه بود زیرا تعداد ارتش بودیکا از دشمن رومی بسیار بیشتر بود. در حالی که مورخ کاسیوس دیو ارتش او را 230000 سرباز تخمین زد، این تقریباً اغراق آمیز است.
هدف بعدی لوندینیم (لندن) بود و در حالی که سوتونیوس با یک پادگان کوچک بازگشته بود، تصمیم گرفت از شهر دفاع نکند و آن را به سرنوشت خود رها کرد. هنگامی که ارتش بودیکا وارد شد، قتل عام رخ داد و همه کسانی که در شهر بودند کشته شدند. در حالی که منابع رومی ادعا می کنند که 70000 نفر در این حمله جان باختند، باز هم احتمال می رود که این تعداد برای غیرانسانی کردن نیروهای سلتی اغراق شده باشد.
شکست دادن
شورش بودیکا خیلی بیشتر طول نکشید، اما سوئتونیوس ارتشی متشکل از 10000+ سرباز آموزش دیده را جمع آوری کرد و برای نبرد در خیابان واتلینگ، یک مسیر باستانی که کانتربری و سنت آلبانز را به هم مرتبط می کرد، آماده شد. سال 61 پس از میلاد بود و ارتش بودیکا از سنت آلبانز برای ملاقات با فرماندار رومی آمد. این یک اشتباه بزرگ بود زیرا به رومیان مزیت بزرگی داد. در حالی که تعداد آنها بسیار بیشتر بود، رومی ها تجهیزات و تجربه بسیار خوبی در جنگ داشتند. در مقابل، تعداد کمی از ارتش بودیکا زره داشتند و بیشتر آنها به ابزار کشاورزی مسلح بودند.
گفته می شود که بودیکا روی ارابه ای نشست و قبل از جنگ سخنرانی هیجان انگیزی کرد. تاسیتوس نوشت که ملکه ایسنی به رومیان گفت که انتقام آزادی از دست رفته و سوء استفاده از او، دخترانش و پادشاهی اش را می گیرد. او در پایان گفت که هدف او عادلانه است و ترجیح می دهد بمیرد تا برده زندگی کند.
در حالی که این امر مطمئناً ارتش او را برانگیخت، او دانش تاکتیکی را نداشت تا بتواند بهترین استفاده را از تعداد سپاهش در یک میدان باز داشته باشد و رومیها با پرتاب نیزه شروع کردند که هزاران شورشی را کشت. سپس رومی ها به صورت گروهی حمله کردند و شورشیان فراری توسط واگن های خود مسدود شدند و توسط رومیان بی رحم سلاخی شدند. با توجه به تعداد میدان، این نبرد به طرز شگفتآوری سریع بود، اگرچه تاسیتوس احتمالاً دوباره اغراق میکرد که گفت 80000 شورشی کشته شدند در حالی که تنها 4000 رومی کشته شدند.
مرگ و میراث
منابع رومی در مورد اتفاقی که پس از نبرد برای بودیکا رخ داد، اختلاف نظر دارند. در حالی که دیو ادعا می کند که او بر اثر یک بیماری مرده است، روایت تاسیتوس در مورد چگونگی خودکشی او با نوشیدن سم برای جلوگیری از دستگیری محتمل تر به نظر می رسد.
شورش بودیکا ممکن است در نهایت شکست خورده باشد، اما او اکنون به عنوان یک قهرمان امروزی شناخته می شود. مورخان به این نکته اشاره کرده اند که چگونه ملکه ایسنی نماد تاریخ بریتانیا است در حالی که نماد آزادی بریتانیا و همچنین قدرت زنان است. ماهیت ماندگار افسانه او را می توان از طریق فیلم های مختلف بازگویی داستان مشاهده کرد و در سال 1902، مجسمه بودیکا در نزدیکی پل وست مینستر در لندن رونمایی شد. این تصویر شگفت انگیز از یک زن جنگجوی مغرور است که در یک ارابه جنگی ایستاده و نیزه ای در دست دارد. این چهره ای از بی باکی، امید و آزادی است و به درستی زنی قابل توجه را خلاصه می کند که آماده بود در برابر قدرت روم بایستد و برای هدفی که معتقد بود عادلانه بود بمیرد.
تشکر می کنم از دوستانی که مطلب را خواندند بی شک ملکه بودیکا یکی از دلیرترین بانوان جنگجو در تاریخ بشریت است.