مشتی سدشکنبارسا و رئال هرکدوم فلسفه متفاوتی رو دنبال می کنن و زمان نشون داده که راه هردوشونم درسته. چه بسا اگه بارسلونا در دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی مدیری توانمند مثل برنابئو و یا شخصیت بزرگی مثل کرویف داشت، الان فاصله رئال و بارسلون چه در سی الو چه در لالیگا میلیمتری بود. اما خب شما نمی تونید شرایط رو عوض کنید. بارسا از اولم یه باشگاه مغضوب اسپانیا و نماینده جدایی طلب های کاتالان بود و مادرید نماینده دولت مرکزی و عبور و مرور وزرا و سناتور ها و مدیران باسابقه. مادریدی ها اما در طول تاریخ همیشه زیرک تر و هوشمند تر بودند و کاتالان ها متعصب تر و احساساتی تر، اینه که سر قضیه دی استفانو بارسا سر قضایای جدایی طلبی و نفرت، قافیه زیرکی رو به مادریدی ها باخت و تاریخش عوض شد. اما خب نمیشه به هیچکدوم از طرفداران دوتیم خرده گرفت. هیچ مادریدی ای حق نداره یه بارسایی رو به حماقت و باشگاهش رو به طویله خطاب کنه و سی ال های تیمش رو تو سر اون بکوبه. هیچ بارسایی ای هم حق نداره بی کفایتی مدیران و تعصب احمقانه کاتالان ها رو لاپوشونی کنه و ناکامی های تیمش رو گردن رئال مادرید و قدرت خریدش و مافیای پشت پرده خیالیش بندازه.
لطفا وقتی طرفداری از تیمی رو انتخاب می کنید، همه چیز اون رو اعم از ناکامی ها و اتهامات وارد برش رو هم بپذیرید و تعصب و کورکورانه رو کنار بگذارید. چون نه شما یه کاتالان رنج کشیده اید که بیاید واس بمباران کاتالونیا و ماجرای دی استفانو یقه جر بدید و نه عضو مجموعه مادرید که بیاید با چسبوندن خودتون به رئال و کوبیدن افتخاراتتون رو سر دیگران و پادشاه پادشاه کردن فاز سزار های امپراطوری روم روبردارید.
فوتبال صرفا یه لذت ناب و البته جذاب اما بی اهمیته و تعصب درش احمقانه. هر تیمی ویژگی های خاصی داره که در دیگر تیم ها نظیرش نیست و شما بنا به روحیات و طرز تفکر ذاتیتون یکی از این ویژگی ها رو دوست میدارید و میرید طرفدار یکیشون میشید. اما این بنا نمیشه که همه مبنای انتخاب تیمشون صرفا زیبا بازی کردن، سی ال های زیاد، سبک ماشینی و بی ادا و یا روحیه و ورزشگاه پرهیاهو باشه. هر گلی یه بویی داره و هرباغبان یه سلیقه ای
پس بیاید در عین کری خوندن محترمانه این رو فراموش نکنیم که فوتبال به خاطر داشتن این همه تیم رنگ و بارنگ با این همه طرفدار رنگ و بارنگ و حتی مخالفه همه که زیباست. پس شل کنید و در عین رقصیدن از تماشای رقص متفاوت دیگران هم لذت ببرید