برند GTA به قدری بزرگ است که حتی غیرگیمرها هم آن را خوب میشناسند. ما این بازیها را به خاطر آزادی عمل بالا، شهرهای پویا و بزرگ و از همه مهمتر کارگردانی مراحل جذابشان دوست داریم. اما منظورم این نیست که همه مراحل این سری بازیها بینقصند. نه، اتفاقا در این مقاله میخواهم از ۷ مرحله سخت سری GTA برایتان بگویم که هیچکس دلش نمیخواست آنها را تجربه کند.
7) High Wire – GTA: Vice City Stories
اصولا وقتی قرار باشد که یک هلیکوپتر را در سری بازیهای GTA هدایت کنیم، یاد آن جمله معروف سیجی در دقایق ابتدایی San Andreas میفتیم. هدایت هلیکوپترها در سری بازیهای GTA واقعا یک عذاب تمام عیار بود. اما میدانید از آن بدتر چیست؟ اینکه با یک هلیکوپتر مجبور باشید یک کانتینر را با آهنربا بلند کنید و با پایینترین سرعت ممکن آن را به مقصد برسانیم. این اتفاقی بود که در مرحله High Wire بازی GTA: Vice City Stories اتفاق افتاد. جالب اینکه قضیه فقط به همین جا هم ختم نمیشد و به محض رسیدن کانتینر به مقصد، بازی از شما میخواست که به سراغ یک ماشین در حال تردد بروید، آن را از روی زمین بلند کنید و در حالی که به سمتتان شلیک میشود، ماشین مورد نظر را در مدت زمانی محدود به مکان مشخصی انتقال دهید.
6) Freefall – GTA: San Andreas
برخلاف هلیکوپترها، کنترل و هدایت هواپیماها در سری GTA خیلی پیچیده و دشوار نبود. البته به شرطی که مرحله Freefall بازی GTA: San Andreas از این قضیه فاکتور بگیریم. در این مرحله سیجی مجبور بود با یک هواپیمای ملخی تک موتوره، یک هواپیمای مسافربری را تعقیب کند و خودش را به آن برساند. عملا این یک ماموریت غیرممکن بود که فقط تام کروز میتوانست از پسش بربیاید. تقریبا ۹۹ درصد مواقع در انجام این ماموریت شکست میخوردیم. چراکه یک اشتباه کوچک شما را از هواپیما دور میکرد و مانع از این میشد که قبل از زمان مشخص به آن برسید. جالب اینکه اگر در این ماموریت شکست میخوردید، بازی به شما اجازه نمیداد که از لحظه سوار شدن هواپیما مرحله را دوباره استارت بزنید. نه، باید به نقطه شروع برمیگشتید، سوار موتور میشدید و در نهایت هواپیمایی برای پرواز پیدا میکردید. این پروسه صدها بار تکرار میشد و کاری میکرد که عملا GTA: San Andreas را بعد از تمام کردن این مرحله دیگر مثل قبل دوست نداشتیم.
5) Robbing Uncle Sam – GTA: San Andreas
در مرحله Robbing Uncle Sam وظیفهتان این بود که با یک لیفتراک، تعدادی جعبه را بلند کنید و پشت یک وانت بگذارید. به نظر جالب میآید نه؟ قطعا نه. باور کنید اصلا جالب نبود. چون عملا باید گواهینامه کار با لیفتراک میداشتید تا بتوانید این جعبهها را از روی زمین بلند کنید. در اکثر اوقات یا میلههای لیفتراک درست زیر جعبهها نمیرفت یا وسط راه جعبهها کج میشدند و روی زمین میافتادند. حال حساب کنید که وسط این تجربه طاقت فرسا، چند مهمان سلاح به دست نیز سر و کلهشان پیدا میشد و باید از جان همقطارهای خود نیز محافظت میکردید. قضیه جایی بدتر میشد که اگر همین دوستانتان در جریان مبارزات میمردند، شما باید دوباره از اول مرحله کار را شروع میکردید.
4) Learning Fly – GTA: San Andreas
الان که دارم به متن نگاه میاندازم، فکر کنم تیتر مطلب را میگذاشتم «سختترین مراحل GTA: San Andreas» بهتر بود. بله، در چهارمین ایستگاه این لیست باز هم رفتیم سراغ GTA: San Andreas و یک ماموریت هوایی دیگر. در بازی شما عملا باید خلبانی یاد میگرفتید. برای همین، راکستار مرحلهای تحت عنوان Learning Fly طراحی کرده بود تا مخاطب تمام حقههای پرواز را یاد بگیرد. اما مسئله اینجا بود که هیچکس حضور در این کلاس را دوست نداشت. چون عملا بازی میخواست با همان مکانیکهای افتضاح کنترل هواپیماهای بازی، مثل یک خلبان نمایشی حرفهای عمل کنید. در غیر این صورت، نمره قبولی نمیگرفتید و روز از نو، روزی از نو.
3) Payday for Ray – GTA III
اگر بخواهیم لیستی از ۵ وسیله محبوبی که جوانان بیست و خردهای سال پیش خیلی از آنها استفاده میکردند درست کنیم، قطعا تلفنهای عمومی با اختلاف اول میشدند. البته همانطور که میبینید، دیگر خبری از تلفنهای عمومی در هیچ کشوری نیست. دلیلش هم واضح است؛ GTA III عرضه شد و کاری کرد که دیگر هیچکس دلش نخواهد از تلفن عمومی استفاده کند. در GTA III ماموریتی داشتیم به نام Payday for Ray که باید در آن به چهار تلفن عمومی در چهار منطقه مختلف شهر سر میزدیم. خب شاید بپرسید مشکل این قضیه کجاست؟ مشکلش این بود که باید کل این مسیر را در زمان محدودی طی میکردید که اصلا کافی نبود. حال دوست دارم حدس بزنید که بعد از تمام شدن وقتتان چه بلایی سرتان میآمد.
2) Wrong Side of the Tracks – GTA: San Andreas
بدترین مراحل تاریخ ویدیو گیم آنهایی هستند که سرنوشتشان به دست هوش مصنوعی سپرده شده. نمونهاش همین Wrong Side of the Tracks که باید در آن بیگ اسموک گندهبک را ترک موتور خود مینشاندید و قطار متعلق به یک گروه گنگستری را دنبال میکردید. خب طبیعتا هیچکس با موتور سواری در San Andreas مشکل نداشت. مشکل این بود که این بیگ اسموک احمق، نمیتوانست حتی یک شلیک دقیق به سمت بادیگاردهای قطار داشته باشد. همین مسئله باعث میشد که بارها و بارها در این مرحله شکست بخورید. اما فقط کافی بود که یک بار شما اشتباه میکردید تا همین بیگ اسموک با پر رویی تمام فریاد میزد «All we had to do was follow the damn train». آن وقت بود که دلم میخواست خودم یک گلوله در سرش خالی کنم تا آن دهان گشادش برای همیشه بسته شود.
1) Demolition Man – GTA: Vice City
فکر کنم حدس میزدید که کار به اینجا برسد. بله، Demolition Man همان مرحلهای است که باید در آن، وظیفه هدایت یک هلیکوپتر کنترلی را به دست میگرفتیم و چند بمب دست ساز را در لوکیشنهای به خصوصی از یک ساختمان جاسازی میکردیم. جدای از اینکه کنترل این هواپیمای اسباببازی عین زندگی در جهنم بود، بازی زمان محدودی هم برای تمام کردن این مرحله در اختیارمان میگذاشت که عملا کافی نبود. تازه کارگران ساختمان هم وقتی این اسباببازی به درد نخور را میدیدند، به سمتش حملهور میشدند و با چوب و چماق به جانش میافتادند. نتیجه تمام اینها یک مرحله عذابآور بود که هیچ یک از طرفداران GTA قادر به فراموش کردنش نیستند