اختصاصی طرفداری | یورو 2024 از همان بازی نخست میخ خودش را محکم کوبید تا به هواداران در سراسر دنیا وعده اتفاقات مهمی را در جریان برگزاری خود دهد.
در طول برگزاری این رقابتها سعی خواهم کرد تا در رسانه طرفداری به طور مرتب به بررسی فنی و تاکتیکی این رقابتها بپردازم و نکات مهم فنی موجود را همچون همیشه در قالب یادداشتهای فنی مختلف در ستون «ایستگاه تاکتیک» به شما ارائه کنم. در نخستین بخش از این یادداشتها به بررسی نکات فنی و تاکتیکی مهم در دور اول گروهی رقابتها میپردازم.
آلمانِ بدون کروس و آلمانِ با کروس، تفاوتهای زیادی دارد. همانطور که رئال مادریدِ بدون کروس میتواند دچار مشکلات مختلفی شود، این مسئله برای تیم ملی آلمان نیز صادق است. استاد، همزمان با بازگشتش در همان بازی نخست نشان داد که چرا یکی از بهترین هافبکهای میانی تاریخ و در عین حال یکی از کاملترین هافبکهای میانی تاریخ فوتبال است. حضور او کاملا در بازی آلمان متجلی بود و این نوید را به هواداران این تیم داد تا پس از مدتها ناکامی، آنها بتوانند در یک تورنمنت مهم پیشروی کنند.
کار را با یک نقشه فنی آغاز میکنم که ما از آن در دورههای مربیگری و آنالیز تحت عنوان «PASSMAP» یا «Passing Network» نام میبریم. بارها در مورد این نقشه فنی بسیار مهم و ارزشمند صحبت کردهام. به طور خلاصه «PASSMAP» نقشهای است که مشخص میکند تیم همراه با توپ چه وضعیتی در طول 90 دقیقه داشته و هر بازیکن به طور میانگین چه عملکردی داشته است. میانگین موقعیت مکانی بازیکنان حین به گردش درآوردن توپ، حجم پاسهای ارسالی و دریافتی و همچنین میزان لمس توپ و بسیاری از گزارشات فنی دیگر، همگی در این نقشه قابليت رصد و تحلیل را دارد. حالا به تصویر زیر دقت کنید که مربوط به «PASSMAP» آلمان در دیدار مقابل اسکاتلند میشود (نیمه اول) (نقشه فنی از گروه فنی Betweentheposts استخراج شده).
وضعیت بسیار معنادار است. میبینیم که چگونه تونی کروس در مرکز میدان و جلو خط دفاعی تبدیل به مرکز ثقل آلمان همراه با توپ شده و تا چه اندازه در گردش توپ در نقاط مختلف زمین تاثیر داشته است. همچون گذرگاهی قابل اعتماد که تمام بازیکنان آلمان میتوانستند در شرایط مختلف همراه با توپ خودشان را به آن منطقه امن برسانند. یولیان ناگلزمان بازی تیمش را همراه با توپ به طور کامل حول محور تونی کروس قرار داده و همه راهها به او ختم میشود. ریتم بازی کاملا در اختیار کروس است و اوست که می تواند در شرایط مختلف آهنگ تیم را با اختیار تام تغییر دهد.
در سمت چپ نقشه فنی چند داده فنی پیشرفته را میبینیم که بهترین بازیکنان آلمان در آن دادهها مشخص شدهاند. میبینیم که کروس مطابق انتظار در بخش مهمی از این دادهها بهترین بوده. به عنوان مثال همانطور که انتظار داریم کروس در داده فنی بسیار مهم «Progressive Pass» بهترین بازیکن آلمان بوده. این داده فنی پیشرفته ارزش زیادی دارد که معرفی کامل آن مفصل است و در جزئیات نیز تعاریفش در کمپانیهای مرجع مختلف کمی متفاوت است. با این حال، به طور کلی، به پاسهایی اطلاق میشود که حداقل 5 یارد طول داشته باشد (4.57 متر) و حداقل 25 درصد از مسافت باقیمانده تا دروازه حریف را طی کند. بهترین بودن کروس در این داده به خوبی ارزش این بازیکن را در به جلو سوق دادن آلمان مشخص میکند. جایی که استاد میتواند با پاسهای هنرمندانهاش تیم را به یک سوم تهاجمی حریف، پشت باکس و درون آن برساند.
همچنین میبینیم که کروس در داده «xGChain» نیز بهترین بوده. داده فنی پیشرفته ارزشمندی که مشخص میکند در هر ضربهای که به سمت دروازه حریف زده شده (با توجه به مقدار خطرناک بودن موقعیت) چه بازیکنانی در مالکیتی که منجر به زدن ضربه شده مشارکت داشتهاند و ارزش مشارکت آنان نیز طبیعتا با مقدار xG (توضیح مفصل فنی) حاصل از آن ضربه مطابقت خواهد داشت. بهترین بودن کروس در این داده نیز نشان میدهد که هافبک رئال مادرید چگونه در موقعیتهای ایجاد شده آلمان روی دروازه حریف نقش مستقیم داشته و تقریبا خودش را در تمامی مالکیتهایی که منجر به زدن ضربه به سمت دروازه حریف شده، نشان داده است.
لوچیانو اسپالتی همین حالا نیز در کنار مربیان جوانی همچون روبرتو دزربی، فرانچسکو فاریولی، تیاگو موتا و یا انزو مارسکا، از مدرنترین مربیان فوتبال ایتالیا محسوب میشود. او در ناپولی خیره کنندهاش به خوبی این مسئله را نشان داد و حالا در تلاش است تا در تیم ملی ایتالیا نیز این مسئله را اثبات کند. ایتالیایِ اسپالتی در بازی نخست مقابل آلبانی نشان داد که میخواهد همچون تیمهای مدرن بازی کند. این مساله فلسفه اسپالتی است و این انتظار نیز از او می رفت.
پیش از این در یادداشتهای مختلف درباره آرایش 5-3-2 یا 5-2-3 همراه با توپ صحبت کردهام (اینجا و اینجا). آرایشی که مدرنترین سرمربیان دنیا در تلاش هستند تا با بازگشت به آن، همراه با توپ برتریهای مختلفی را نصیب تیمهایشان کنند. پپ گواردیولا پیشرو در این زمینه است و سال به سال ایدههای جدیدی را در رسیدن به کمال در این حوزه دنبال میکند. اسپالتی نیز در بازی نخست ایتالیا مقابل البانی، شکل و شمایلی از این آرایش را همراه با توپ به نمایش گذاشت و موفق هم شد در کار با توپ، حفظ و به گردش درآوردن آن در نقاط مختلف زمین، علی الخصوص یک سوم تهاجمی، موفق ظاهر شود.
به تصویر زیر دقت کنید که مربوط به «PASSMAP» ایتالیا مقابل آلبانی است (نقشه فنی از گروه فنی Markstats استخراج گردیده). ملاحظه می کنید که چگونه اسپالتی آرایش 5-2-3 را سعی کرده همراه با توپ در تیمش نهادینه کند. باستونی، کالافیوری و دی لورنزو در خط دفاعی، جورجینیو و بارلا یک خط جلوتر و در نهایت 5 بازیکن در خط جلو که هر یک نواحی کناری زمین، دو «Half space» (توضیح مفصل فنی) و کانال مرکزی را به خود اختصاص دادهاند. این اصلی است که همین حالا مدرنترین و بزرگترین مربیان و باشگاههای دنیا همراه با توپ به دلایل مختلف که بارها از آن صحبت کرده ام، در تلاش هستند تا آن را اجرا کنند. ایتالیایِ اسپالتی شاید از لحاظ نیروی انسانی مانند گذشته نباشد، اما این بار سرمربی به روزی را در اختیار دارد که قصد دارد پس از مدتها، در کار با توپ، یک ایتالیایِ مدرن خلق کند.
جود بلینگام، یکی از معدود نقاط روشن انگلیس در جریان پیروزی خفیف مقابل صربستان بود. اکثر بازیکنان انگلیس از سطح خودشان در تیمهای باشگاهی خود پایینتر بودند و احتمالا تنها مثال نقض این مساله جود بلینگام بود که توانست کیفیتی نزدیک به باشگاهش در زمین مسابقه ارائه کند. در یادداشت مربوط به بررسی فنی بلینگام، سال گذشته اشاره کردم (اینجا) که مهمترین ویژگی فنی هافبک انگلیسی که او را از سایر هافبکهای دنیا متمایز میکند توانایی او برای بازی در نقش «All-round midfielder» است (توضیح مفصل فنی).
برای درک بهتر این مساله به نقشه فنی زیر دقت کنید (نقشه فنی از گروه فنی Twenty3 استخراج گردیده). نقشهای که محل شروع تمامی کنشهای تهاجمی بلینگام را همراه با توپ در دیدار مقابل صربستان مشخص میکند. به شکل هیجان انگیزی میبینید که هافبک رئال مادرید تقریبا در تمامی نقاط زمین حضور داشته و در تمامی نقاط توانسته آغازگر یک کنش تهاجمی همراه با توپ باشد. این همان ویژگی است که بلینگام از آن بهره میبرد و او را از سایرین متمایز میکند. یک هافبک تمام عیار و همه کاره که با این خصوصیت میتواند نام خودش را در دنیای فوتبال جاودانه کند.
درباره رالف رانگنیک و تواناییهای فنیاش در زمان پیوستنش به منچستریونایتد به طور مفصل صحبت کردهام (اینجا). حالا شاهد هستیم که این مربی مولف، فنی و تئوریسین، توانسته این تواناییها را در عرصه ملی نیز نشان دهد. اتریشی که آقای پروفسور ساخته، در دیدار مقابل فرانسه بار دیگر نشان داد که یک مربی مولف، چگونه میتواند امضای خودش را درون زمین مسابقه بزند حتی اگر تیمش بازی را واگذار کرده باشد.
مطابق آنچه از تفکرات رانگنیک انتظار داشتیم، اتریش او عملکرد فوق العاده تهاجمی و شدیدی را بدون توپ از خود نشان داد. بازیکنان این تیم منطبق بر ایدههای رانگنیک به شدت از عقب زمین فرانسه را تحت فشار قرار دادند و سعی داشتند تا در یک سوم تدافعی حریف یا یک سوم میانی توپ را تصاحب کنند. شاگردان رانگنیک 5 بار موفق شدند با تحت فشار قرار دادن بازیکنان فرانسه در طول 90 دقیقه توپ را در بالای زمین از آنها پس بگیرند که این عدد با توجه به تفاوت قدرت و نیروی انسانی دو تیم بسیار جالب توجه است (این عدد برای فرانسه در طول 90 دقیقه تنها 2 بار است).
مطابق انتظار با بررسی داده فنی پیشرفته PPDA (توضیح مفصل فنی) که میتواند نشان دهنده شدید بودن رویکرد تیم در بازپس گیری توپ از بالای زمین باشد نیز میبینیم که اتریش نسبت به فرانسه بسیار بهتر عمل کرده است ( 8/8 در برابر 12/9). این همان رویکردی است که از تفکرات رانگنیک انتظار داریم و اتریش او موفق شد به خوبی با اتکا به این رویکرد و کار فنی مستمر، بهترین تیم اروپا و جهان طی چند سال گذشته را اینگونه در زمین خودش تحت فشار قرار دهد. اتریشِ رانگنیک گرچه نتیجه را واگذار کرد اما بار دیگر نشان داد که تفکرات یک سرمربی مولف و دارای ایده فنی چگونه میتواند یک تیم را تغییر دهد. همانطور که بارها اشاره کردهام، شاید اگر در یونایتد نیز به او اعتماد میشد، رانگنیک میتوانست فرهنگ فنی فاجعه این باشگاه را که از سرمربی پیشین به ارث رسیده بود، تغییر دهد.
* دادههای فنی پیشرفته از گروه فنی Markstats استخراج شده است.