ی روز که خواب بودم زیر پتو خواب دیدم فردا دانشگاه امتحان دارم و یادم نبوده یدفعه با استرس پاشدم فکر کررم امتحان امروز بوده ولی یدفعه بتمن پرت شد از پنجره تو
ترسیدم گفتم این چیه
یهو ی آهنگ شاد پخش شد بعد من قر دادم گفتم این چیییه این چییچیه این چیه این چییه و میخندیدم
یهو برق روشن شد دیدم بتمنه تعجب کردم
گفتم چیشده بتمن
گفتش تو مبارزه با تبهکارا شکست خوردم
یهو تبهکارا ریختن تو
بعد بتمن گفتم ولم گن
تبهکاره گفت چیه بستنی خوشمزه میخواستی ی بستنی یخی سبز پرت کرد تو دهن بتمن
یدفعه من اومدم بتمن رو نجات بدم ولی ساندویچ فلافل درست کردن و کردنش تو دماغم
ولی یدفعه این آهنگ پخش شد
حاج ممد اومده تا شهرشو نجات بده
حاج ممد اومد تو
گقتم حاج ممد و چشمام استیکر قلب شد
بعد تبهکار گفت این دیگه کیه
حاج ممد دهنشو باز کرد آتیش دراونو و تبهکارا سوختن
بعد بتمن بزور بستنی رو قورت داد ولی داشت خفه میشد
این دفعه حاج ممد افسانه ای از دهنش نوشابه داد بیرون بتمن با خوردن نوشابه بستنی رو تونست از دهنش پرت کنه بیرون
بعد ما ی نثلث افساته ای شدیم من حاج ممد و بتمن
بعد حاج ممد گفت خوابم میاد
بعد پتوی قرمز گشید رو خودش خوابید
بتمن گفت بالش من سفته خوبه رو دادی حاج ممد
گفتم چون اگه قهرمان ممد ناکام نبود الان زنده نبودیم
بعد بتمن داشت قهر میکرد ولی جلوشو گرفتم
ولی بتمن گفت جلومو نگیر و جلومو نگیر آره اره و شروع کرد قر دادن و اینو میخوند
حاج ممد گفت بخواب بیتیم بذار کپه مو بذارم
بعد بتمن گفت خفاش پرنده ای!
یچیز سمت حاج ممد بزرگ پرت کرد
ولی حاج ممد پتو رو به حالت سپر درآورد و خفاش پرنده ای خورد به بتمن
بتمن از پنجره پرت شد پایین
بعدش گفت اخی خیلی حرف میزد
گفتم حاج ممد کیک خوشمزه میخوری
حاج ممد ولی گفت من حلوا شکری میخوام
گفتم دیرمه امتحان دارم دانشگاه
حاج ممد گفت دانشگاه چیه دیگه من خودم ی لیسانس دارم همونو بیار اسمشو به نام تو بزنم
گفتم حاج ممد لطفا دختری که دوستش دارمم میاد
حاج ممد: آها پس بگو من اصلا دنبال درس نیستم بخاطر موضوع دیگه ای میخوام برم
گفتم آره حاج ممد کمکم کن
بعد حاج ممد ی ورد افسانه ای خوند و یهو تو دانشگاه جلوی دختر مورد علاقم سبز شدم