مجیدم دیگهناصرخان حجازی در همه عمر با پرستیژ و دانا و توانا بود، اما نمیتوان کارنامه او را صددرصدی دانست. رئیس(محمد رنجبر) از تندی او در برخورد با بازیکنان نامی استقلال گله داشت. آقای حجازی به عمر فوتبالی بازیکنانی در استقلال خاتمه داد که رفتارهایشان چه در دوره بازیگری و چه پس از آن مثال زدنی است. یکی از این بازیکنان ابراهیم تهامی بود. آن روزها با وجود ابراهیم تهامی و سیروس نعمتینژاد در کنار سایر بازیکنان استقلال کسب هر موفقیتی حتمی بود. اما ناصرخان سیروس را خواست و ابراهیم را نه. و اتفاقا سیروس ابراهیم را خواست و اعطای استقلال و ناصر خان را به لقایش بخشید.
یک یادآوری به دوستانی که به علت همزمانی دایی و تهامی، سخنان تهامی را رد میکنند. سرمربی وقت تیم ملی حاضر بود کور شود اما دایی را نبیند و با همدستی با مدافع آخر تیمش کلک دروازهبانش را کند، که البته روزگار زد و چند ماه بعد دروازهبان ذخیره او را ریشهکن کرد.