طرفداری | این روزها به تحلیلهای دقیق و ریزبینانه ضربات ایستگاهی و موقعیتهای مرده عادت کردهایم، زیرا مربیان متخصص ضربات ایستگاهی در کانون توجهات هستند. برخی از حرکات تیمهای لیگ برتر آنچنان هماهنگشده اجرا میشوند که حتی میتوانند گروههای رقص حرفهای را تحت تاثیر قرار دهند. با این حال، از نگاه تیم مدافع، بسیاری از این موقعیتها قابل اجتناب هستند.
در اکثر اوقات، ضربات کرنر زمانی به دست میآید که تیم حریف تسلط بیشتری روی بازی داشته باشد و مدافع مجبور شود توپ را به پشت دروازه بفرستد. با این حال، دادن یک ضربه آزاد در یک سوم دفاعی خودی، بیشتر ناشی از بیانضباطی، خستگی یا تصمیمات لحظهای است.
به نظر میرسد که خطاهای بیمورد یا احمقانه میتوانند امتیازات حیاتی را از تیمها بگیرند. به عنوان مثال، در بازی اخیر بورنموث مقابل چلسی، در لحظات پایانی وقت اضافه، رایان کریستی با تکلی از روی خستگی، ژائو فلیکس را در نزدیکی محوطه جریمه سرنگون کرد. در نهایت این خطا فرصتی برای ریس جیمز فراهم کرد تا از ضربه آزاد استفاده کرده و گل تساوی را به ثمر برساند و بازی را ۲-۲ کند.
اما کدام تیمها بدترین عملکرد را در این زمینه داشتهاند؟ آیا باید مدافعانی که در لحظات حساس تمرکز خود را از دست میدهند، سرزنش کنیم یا بازیکنان تیم مهاجم را به خاطر هوش سرشار در «پیروز شدن» روی ضربات آزاد تحسین کنیم؟
بیایید کمی در مورد خطاها در لیگ برتر صحبت کنیم.
با بررسی نقشههایی از نقاطی که هر تیم در این فصل مرتکب خطا شده، میتوانیم درک مناسبی از استراتژیهای دفاعی آنها داشته باشیم. باید اشاره کنیم که این آمارها تا بازیهای پیش از این هفته را پوشش داده است..
در این فصل، منچسترسیتی روی حملاتی که با انتقال سریع همراه بوده، ضعف بیشتری داشته است، اما تیم پپ گواردیولا همچنان به بازی هجومی و پرس از بالا برای بازپسگیری توپ، ادامه میدهد. این سبک بازی از سوی برایتون، چلسی و نیوکاسل نیز اجرا میشود.
در مقابل، به تعداد خطاهای بالاتر از حد متوسط منچستریونایتد، لسترسیتی، ساوتهمپتون و وولورهمپتون در یک سوم دفاعی خودی توجه کنید. شاید این آمار تا حدودی نشان دهنده ناامیدی این چهار تیم باشد که در برخی از مقاطع این فصل با آن روبرو شدهاند؛ دورههایی که این تیمها با فقدان ساختار دفاعی مناسب دست و پنجه نرم میکردند که در نهایت منجر به تغییر سرمربی، پیش از نیم فصل شده است.
آمار این موضوع را تأیید میکند، زیرا این تیمها به ازای هر ۱۰۰۰ لمس توپ حریف، بیشترین تعداد خطا را در مناطق دفاعی خود مرتکب میشوند. در حالی که برخی از این خطاها برای متوقف کردن حملات خطرناک ضروری است، بسیاری از آنها بیاحتیاطی بازیکن هستند و میتوان از آنها اجتناب کرد.
این که در این فصل، وولورهمپتون و منچستریونایتد روی دفاع از ضربات ایستگاهی مشکلات زیادی داشتهاند، جای تعجبی ندارد. این دو تیم نه تنها با مرتکب شدن خطا در یکسوم دفاعی خود، فشار زیادی متحمل میشوند، بلکه بدترین رکوردها را نیز در مواجهه با ضربات ایستگاهی ثبت کردهاند.
وولوز روی هر ۱۰۰ ضربه ایستگاهی که به حریف میدهد، ۸.۳ گل دریافت میکند که بالاترین میانگین در لیگ برتر است، در حالی که منچستریونایتد با ۷.۳ گل در جایگاه دوم قرار دارد. این آمار نشاندهنده مشکلاتی در سازماندهی دفاعی این تیمهاست که سرمربیان جدید آنها، ویتور پریرا و روبن آموریم، باید برای این نقطه ضعف تدبیری بیاندیشند.
نتیجهگیری ساده است: هرچه خطاهای بیشتری در یکسوم دفاعی مرتکب شوید، گلهای بیشتری از روی ضربات ایستگاهی دریافت خواهید کرد. راهکار برای تیمهایی که روی دفاع از ضربات ایستگاهی ضعیف هستند، واضح است: چنین موقعیتهایی به حریف ندهید.
تیمهایی مانند لیورپول، برنتفورد، برایتون و منچسترسیتی تمایل دارند در یکسوم دفاعی خود محتاط باشند. آنها به جای اینکه بیش از حد به جلو بروند یا ریسک کنند، اجازه میدهند تا بازی سیر طبیعی خود را طی کند. اگرچه شاید این رویکرد، یک استراتژی منفی یا منفعلانه به نظر برسد اما در واقع تصمیمی کاملا منطقی و مبتنی بر آمار است. تیمها از این دادهها استفاده میکنند تا از ریسکهای غیرضروری اجتناب کنند و تمرکز خود را روی کمتر کردن فرصتهای خطرناک حریفان قرار میدهند.
جالب اینجاست که تیمهایی که به دادهها وابستهاند، مانند لیورپول، برنتفورد، برایتون و منچسترسیتی، خطای کمتری در نزدیکی محوطه جریمه خودی انجام میدهند. شاید این آمار تصادفی باشد، اما به نظر میرسد که رویکردی تمرین شده و حسابشده است.
به طور متوسط در هر بازی، تیمهای لیگ برتر ۵۷ سکانس تهاجمی از نیمه حریف خلق میکنند، اما کمتر از دو درصد از این حملات به گل تبدیل میشود. از طرف دیگر، خطا کردن در یک منطقه خطرناک میتواند شانس حریف برای زدن یک شوت از روی ضربه آزاد را به طور قابل توجهی افزایش میدهد.
منچسترسیتی، با وجود مشکلات دفاعی این فصل، بیشتر در مناطق بالاتر زمین آسیبپذیر بوده است. نمونهای از دفاع منظم آنها در بازی خانگی ماه گذشته مقابل اورتون دیده شد. ناتان آکه، مدافع مرکزی سیتی، به دقت دوندگی دومینیک کالورت لوین را در سمت راست زمین دنبال کرد. او با آرامش، بدون خطا، فشار ملایمی روی او وارد کرد که باعث دور شدن کالورت لوین از دروازه شد.
این حرکت در نهایت با قطع پاس کالورت لوین توسط آکه و جلوگیری از ادامه حمله، متوقف شد و به سیتیزنها فرصت داد تا بار دیگر خطوط خود را سازماندهی کنند.
یان پل فن هکه، مدافع برایتون، سبک دفاعی هوشمندانه و همراه با آرامشی دارد و همیشه بدون اینکه بیش از حد با مهاجم حریف درگیر شود، نزدیک به او حرکت میکند. برای مثال، در دیدار خانگی مقابل برنتفورد در ماه گذشته، زمانی که پاسی بلند برای کوین شاده فرستاده شد، فن هکه، ملیپوش هلندی، او را تا کنارههای زمین دنبال کرد. او نیز مانند هموطنش ناتان آکه، آرامش خود را حفظ کرد و او را به سمت خط کناری هدایت کرد و در نهایت با مهارت تمام توپ را به بیرون زد و یک پرتاب اوت گرفت.
بارها دیدهایم که چنین موقعیتهایی با خطاهای بیهوده مدافع در گوشه زمین به پایان میزند.
در لیورپول نیز، ویرجیل فن دایک، نمونه بارز یک دفاع آرام و با اعتماد به نفس است. واضح است که خونسردی او تاثیر زیادی روی همتیمیهایش داشته است. در یکی از بازیهای اخیر لیورپول مقابل منچستریونایتد، ابراهیم کوناته، دیگر مدافع مرکزی لیورپول، مسئول دفع حمله حریف بود. هنگامی که توپ در سم چپ زمین و کنار محوطه جریمه به راسموس هویلون رسید، کوناته با دقت و آرامش حرکت او را دنبال کرد و بدون اینکه خطایی انجام دهد، او را از دروازه دور نگه داشت.
پس از آن توپ را به رایان خرافنبرخ پاس داد که او نیز از انجام خطای غیرضروری اجتناب کرد و دستهایش را بالا برد تا به داور نشان دهد که هیچ تماسی با بازیکن حریف نداشته است. در نهایت، حمله حریف که شروع خوبی داشت، با دفاع آرام و حسابشده لیورپول خنثی شد، بدون اینکه هیچ یک از بازیکنان لیورپول اقدام اشتباهی انجام دهند.
لیورپول در فصول اخیر استراتژی دفاعی جالبی دنبال کرده است. یک بررسی در سال ۲۰۲۲ نشان داد که فن دایک و همتیمیهایش از روی عمد، از بلوک کردن شوتهای کمخطر از مسافت دور خودداری میکنند تا دروازهبانشان توپ را بهتر ببیند و شانس بیشتری برای مهار آن داشته باشد.
آیا این تصادفی است که تیمهایی مثل لیورپول، برنتفورد، برایتون و منچسترسیتی که به استفاده از تحلیل دادهها در برنامهریزیهایشان معروف هستند، جزو تیمهایی هستند که کمترین خطا را در یکسوم دفاعی خود انجام میدهند؟ شاید، اما به نظر میرسد این موضوع چیزی بیش از یک اتفاق است و این تیمها روی آن کار کردهاند.
حدود یک دهه پیش، وبسایت استتزبامب (StatsBomb) که اکنون به نام هادل استتزبامب شناخته میشود، دادههایی را بررسی کرد که نشان میداد چگونه تصمیمات مدافعان، مانند رفتار تهاجمی یا محافظهکارانه، ارزش موقعیتهای مختلف را تحت تأثیر قرار میدهند.
در حالی که برخی مدافعان ممکن است برای نشان دادن تعهد خود، احساس کنند که باید حتماً اقدامی انجام دهند یا تکل بزنند، گاهی بهترین تصمیم این است که هیچ کاری نکنند. این انتخاب نیاز به تصمیمگیری سریع مدافعان برای ارزیابی خطرات و مزایای هر گزینه دارد.
آیا خطا گرفتن از مدافعان یک مهارت است؟ اگر به معنای تمارض باشد، نه، اما هیچ چیز مثل دیدن یک مهاجم مرکزی سختکوش برای هواداران انگلیسی لذتبخش نیست، که با تلاش خود یک ضربه آزاد میگیرد و تیمش را در زمین جلوتر میبرد.
معمولاً بازیکنانی که بیشتر از بقیه خطا میگیرند، همانهایی هستند که بار خلاقیت تیم روی دوش آنهاست. در لیگ برتر این فصل، پنج بازیکنی که بیشترین خطا را در یکسوم هجومی زمین گرفتهاند، عبارتند از: کول پالمر از چلسی و ماتئوس کونیا از وولوز، هر کدام با ۱۲ خطا، آنتوان سمنیو از بورنموث و بوکایو ساکا از آرسنال با ۱۳ خطا، و ایلیمان اندیایه از اورتون با ۱۵ خطا.
هرچند بازیکنان هدفشان این نیست که خطا بگیرند، اما مهاجمان سریع و تکنیکی میدانند که اگر در مناطق خطرناک زمین خطا بگیرند، کمک بزرگی به تیمشان کردهاند.
جک گریلیش، بازیکن فعلی منچسترسیتی، به دلیل تواناییاش در گرفتن خطا از حریفان شناخته میشود و با گرفتن 167 خطا در فصل 20-2019 با لباس استون ویلا، رکورد بیشترین خطای گرفته شده در یک فصل لیگ برتر را در اختیار دارد.
گریلیش در مصاحبهای در سال ۲۰۲۳ در کانال یوتیوب سیتی گفت:
اگر در نیمه زمین حریف روی شما خطا شود، میتواند به نفع تیم باشد، اما در نیمه خودی بهتر است خود را روی زمین نیاندازید.
با محدود شدن دقایق بازی گریلیش در این فصل، ساوینیو، بازیکن ۲۰ ساله برزیلی سیتیزنها، جای او را پر کرده است. او پس از شروعی دشوار در فوتبال انگلیس، در پست وینگر چپ نمایشهای قابل قبولی داشته است. حرکتهای سریع و هدفمند او از جناح راست، دفاع حریف را به هم ریخته و موفق شده دو پنالتی نیز از مدافعان حریف بگیرد.
اوانیلسون از بورنموث با پنج پنالتی بیشترین تعداد پنالتی را در این فصل لیگ برتر گرفته که این آمار نشاندهنده خلاقیت و تأثیر او در خط حمله گیلاسها است. با این حال آیا میتوانیم این تحلیل را با بررسی جنبههای بیشتری از مشارکت یک بازیکن در خلق موقعیتها گسترش دهیم؟
برای مثال، اگر پنالتی گرفتن از مدافعان حریف، به آمار xA یک بازیکن اضافه شود، میتوان با محاسبه گلهای قابل انتظار (xG) یک شوت پس از هر ضربه ایستگاهی که با خطا روی مهاجم به دست آمده، نگاه کامل و جامعتری به مشارکتهای او در آمار هجومی تیم داشت.
با این حساب، اوانیلسون با احتساب پنالتیهایی که از حریف گرفته، همچنان در صدر جدول قرار دارد. بوکایو ساکا نیز به دلیل تعداد بالای خطاهایی که در نیمه زمین حریف از مدافعان میگیرد، در این رتبهبندی بالا میآید و 1.9 به xA او اضافه میشود. گفتنی است که ساکا با احتساب این آمار در رده پنجم لیگ برتر قرار میگیرد.
آرسنال به شدت به ضربات ایستگاهی وابسته است، بنابراین غیبت بوکایو ساکا به دلیل مصدومیت، تاثیری بیش از خلق موقعیتهای او دارد. خطاهایی که او از مدافعان میگیرد نیز خطرهای زیادی روی دروازه حریف ایجاد میکنند.
در لیگ برتر، به طور متوسط در هر بازی ۲۲.۵ خطا رخ میدهد و معمولاً این خطاها را به عنوان بخشی ضروری از جریان بازی نادیده میگیریم. اگرچه خطاها در نگاه مخاطب جذاب به نظر نمیرسند، اما میتوانند با خلق موقعیت در مناطق خطرناک زمین، جریان بازی را به سود یک تیم تغییر دهند.
بهترین راه برای جلوگیری از تهدیدهای ضربات ایستگاهی چیست؟ با حفظ تعادل تیمی و اجتناب از خطا، دسترسی حریف به این موقعیتها را قطع کنید.
یادداشت مارک کری از وبسایت اتلتیک