مطلب ارسالی کاربران
خشونت مدیران
امروزه، وقتی تیمی در زمین فوتبال میبازد، نیاز به یک واکنش فوری دارد. در هجمه و هیاهوی رسانهای امروز جهان، اگر سکوت کنید، قافیه را در خارج از زمین نیز میبازید. این قضیه را در کشورهای اروپایی با فرهنگ نسبتاً پیشرفته نیز میبینیم. به طور مثال، این روزها در اسپانیا شاهد جدال رسانهای بین تیمهای مدعی قهرمانی و فدراسیون این کشور هستیم.
در ایران اما، با توجه به احساساتی بودن مردم، این قضیه رنگ و بوی خشنتری دارد. پس از دربی ۱۰۵، تیم بازنده که در آوردن مربی ناموفق بوده و برای هواداران خود و رسانهها جوابی قانعکننده ندارد، بهترین گزینه را فرار رو به جلو میداند و داوری و صحنههای مشکوک را مد نظر قرار میدهد و آن را برجسته میکند و روی آن مانور میدهد و تا چند روز از همین روش برای آرام کردن جو احساسی پیش آمده استفاده می کند.
آرامآرام که احساسات فروکش میکند و کارشناسان نظری میدهند که خلاف نظر آنها است، به جای آنکه منطق جایگزین احساسات شود، آنها همچنان بر همان پاشنه در را میچرخانند و برای راضی کردن رسانه و هواداران، حتی با علم به اینکه نظرشان نادرست است، قضیه را رسمی و شکایت خود را ثبت میکنند تا خشم طرفدارانشان را کنترل کنند.
طرفداران و هواداران که در این بازی بهترین بودهاند و جزو معدود بازیهایی بود که فرهنگ بالای خود را نشان دادند و با درک این موضوع که بازیکنان تلاششان را کردند ولی نتیجه نگرفتند، با کمترین مشکل از طرف آنها بازی به پایان رسید و هواداران تیم بازنده با قبول شکست هیچ واکنش خارج از عرفی نشان ندادند اما رسانه باشگاه بازنده با هیاهویی کمنظیر حقایق را وارونه جلوه میدهد و تیم خود را طوری نشان میدهد که حقش خورده شده و مظلوم واقع شده است و آنقدر این موضوع را تکرار میکند تا همه باور میکنند که شاید براستی اتفاقی افتاده است، حتی برای آنهایی که میدانند حقیقت چیز دیگری است.
هوادارانی که در ورزشگاه با منطق بالای خود ، منطق فوتبال را میدانند و شکست را قبول کردند، حالا و با جو رسانهای فکر میکنند که حق تیمشان خورده شده و احساس خشم و سرخوردگی میکنند و در فضای مجازی شروع به فحاشی و هتاکی میکنند. و چون تا دربی بعدی این خشم سرکوب نشده در وجودشان باقی میماند، در دیدار بعدی سعی در گرفتن انتقام میکنند و فکر میکنند باید حق خورده شده یا نشده دیدار قبلی را در بازی بعد به بدترین شکل بگیرند. و اینگونه میشود که باشگاهها هواداران را تا آستانه درگیری و زد و خورد و کور کردن همدیگر و شکستن جمجمه هول میدهند.
باشگاهها که پسوند فرهنگی را پیش میکشند، باید کار فرهنگی کنند نه اینکه تلاشهای ناکرده و کمکاریهایشان را با خشم هوادار جایگزین کنند.
بدون تعصب، همه باشگاهها در این فرمول قرار میگیرند؛ شما میتوانید نام باشگاهها را عوض کنید، هیچ تفاوتی نمیکند.