متن
بیتو طوفانزدهی دشت جنونم
صید افتاده به خونم
تو چهسان میگذری غافل از اندوه درونم
بیمن از کوچه گذر کردی و رفتی
بیمن از شهر سفر کردی و رفتی
قطرهای اشک درخشید به چشمان سیاهم
تا خم کوچه به دنبال تو لغزید نگاهم
تو ندیدی
نِگَهت هیچ نیفتاد به راهی که گذشتی
چون در خانه بِبَستم،دگر از پای نشستم
گوئیا زلزله آمد،گوئیا خانه فرو ریخت سر من
بیتو من در همهی شهر غریبم
بیتو کَس نَشنود از این دل بشکسته صدایی
بَرنَخیزد دگر از مُرغَک پَربسته نوایی
تو همه بود و نبودی،تو همه شعر و سرودی
چه گریزی ز بَرِ من؟که ز کویَت نگریزم
گر بمیرم ز غم دل،با تو هرگز نَسِتیزم
من و یک لحظه جدایی؟نتوانم نتوانم
بی تو من زنده نمانم
هنوز یاد تو از یادم نمیره
چرا عشق از دل آدم نمیره
بنای خلقت آدم از عشقه
نمیره هرچی از یادم از عشقه
منو درد جدایی وای بر من
از این عشق خدایی وای بر من
منو درد جدایی وای بر من
از این عشق خدایی وای بر من
کمک کن باز بشکن دونه دونه
بریز آی اشک نرم و عاشقونه
محبت کن در این آشفتهحالی
نَمونه مکتبم از عشق خالی
نصیبم کن که عاشقپیشه باشم
تو این آشفتگی همیشه باشم
نصیبم کن که عاشق پیشه باشم
تو این آشفتگی همیشه باشم
منو درد جدایی وای بر من
از این عشق خدایی وای بر من
منو درد جدایی وای بر من
از این عشق خدایی وای بر من
کمک کن باز بشکن دونهدونه
بریز آی اشک نرم و عاشقونه
بزن باد بهاری تازهتر شم
بزن از کار دنیا بیخبر شم
بزن تا سیم آخر آی جدایی
هلاکم کن از این عشق خدایی
بزن تا سیم آخر آی جدایی
هلاکم کن از این عشق خدایی
منو درد جدایی وای بر من
از این عشق خدایی وای بر من
منو درد جدایی وای بر من
از این عشق خدایی وای بر من