متن:
قصه هزار و یک شب تو دلم کاشتی تو چی آوردی که جاش قلبمو برداشتی
مثل پاییز اومدی در به درم کردی اومدی چشمه بشی تشنه ترم کردی
دعا کن دلم آروم بگیره دعام کن اگه منو یادت نمیره
من آسون نرسیدم به تو حیفه دنیا تو رو ازم آسون بگیره
قصه هزار و یک شب واسه من خوندی سمت چشمای خودت قبلمو چرخوندی
یادته صدتا ترانه با چشات ساختی اومدم قصه بشم قافیه رو باختی
فانوس چشاتو به تن شعله ی من کن پیراهن آغوشمو تن کن
از کوچه ی معشوق اگه ای باد گذشتی از حال دلم یارو خبر کن