طرفداری | در دنیای فوتبال آسیا، تاج پادشاهی در دستان هیچکس نیست. زمین نبرد گسترده است و هر قدرت برای سلطه تلاش میکند. در این میان، فوتبال ایران درست مثل خاندان تارگرینهاست: میراثی پرافتخار، استعدادهایی بینظیر، اما بیثباتیای که آینده را نامشخص کرده است. ایران در دو راهی ایستاده؛ آیا به راه پول و قدرت سریع عربستان قدم میگذارد یا مسیر ساختار منظم و آیندهنگری ژاپن را انتخاب میکند؟
عربستان: خاندان لنیستر؛ ثروت و قدرت اما ناپایدار
عربستان سعودی، مثل خاندان لنیسترها به پشتوانه ثروت هنگفت، سلطهطلبیاش را افزایش داده است. آنها درهای فوتبال خود را به روی بهترین ستارههای جهان باز کردهاند؛ کریستیانو رونالدو، نیمار و دیگر نامهای بزرگ را با پیشنهادهای نجومی جذب کردهاند اما آیا این امپراتوری بر پایهای محکم بنا شده؟ یا مثل سرسی لنیستر، تنها با بازیهای سیاسی و هزینههای هنگفت در حال خریدن زمان است؟
فوتبال عربستان همیشه در آسیا حضور داشت اما لیگ داخلیاش هرگز به قدرت واقعی تبدیل نشده بود. این وضعیت وقتی تغییر کرد که پادشاهی عربستان مثل بازی تاج و تخت، مهرههای قدرت را به حرکت درآورد؛ با استفاده از ثروت عظیم نفتی برای خرید راه رسیدن به اوج.
صندوق سرمایهگذاری عمومی عربستان کنترل باشگاههای بزرگی چون النصر، الهلال، الاتحاد و الاهلی را به دست گرفت و یکشبه آنها را به قدرتهای مالی تبدیل کرد. جذب ستارگان بزرگ نه فقط بررای ارتقای کیفیت لیگ، بلکه برای تبدیل شدن به یک ابرقدرت در فوتبال جهان بود.
اما جاه طلبی عربستان فقط به خرید ستارهها محدود نشد. آنها به سرعت روی زیرساختها سرمایهگذاری کردند. استادیومهای مدرن، قراردادهای تجاری گسترده و حتی برنامههایی برای میزبانی جام جهانی.
عربستان مانند تایوین لنیستر در جستجوی نتایج سریع و تاثیرگذاری سیاسی است. حضور بازیکنان مطرح جهانی باعث افزایش اعتبار لیگ شد اما تاریخ نشان داده فوتبال تنها با پول زنده نمیماند. آیا وقتی چاههای طلا خشک شوند، این امپراتوری هم سقوط خواهد کرد؟
تیم ملی عربستان
ژاپن: خاندان استارک؛ انضباط، آیندهنگری، و پایداری
در سوی دیگر، ژاپن قرار دارد؛ کشوری که مثل خاندان استارکها، با صبر و برنامهریزی، قدرت واقعی را در سکوت ساخته است. آنها در دهه ۹۰ تصمیم گرفتند تنها راه موفقیت، سرمایهگذاری بر فوتبال پایه است. جی لیگ فقط یک لیگ نبود؛ بلکه یک فلسفه بود. متمرکز بر پرورش استعدادها، هوش تاکتیکی و فرهنگ باشگاهی منسجم.
ساموراییهای آبی به دنبال مسیر میانبر نبودند بلکه روی ساختار و زیرساخت سرمایهگذاری کردند. آکادمیهای جوانان تاسیس شد، بازیکنان به اروپا فرستاده شدند و حتی تیمهای دسته دوم نیز باید استانداردهای حرفهای توسعه را رعایت میکردند.
امروز، نتیجه آن تصمیم را در بازیکنانی مثل کاورو میتوما و تاکفوسا کوبو میبینیم. ستارگانی که از آکادمیها بیرون آمدهاند، نه از قراردادهای نجومی. باشگاههای ژاپنی در لیگ قهرمانان آسیا سلطه پیدا کردند و تیم ملیشان به پای ثابت جام جهانی تبدیل شده است. شاهکاری که در جامجهانی 2022 قطر تکمیل شد و نشان داد تیم ملی این کشور برابر قدرتهای اروپایی و آمریکای جنوبی هم حرفی برای گفتن دارد. ژاپن نشان داده مسیر سختتر اما اصولیتر، به موفقیت طولانیمدت میانجامد. همانطور که خاندان استارک، باوجود تمام شکستها، در نهایت برندهی بازی تاج و تخت شد. فوتبال ژاپن هم ثابت کرده صبر و انضباط، کلید موفقیت است.
تیم ملی ژاپن
ایران: خاندان تارگرین؛ میراث بزرگ اما سرگردان
و اما ایران. فوتبال این کشور مثل خاندان تارگرینها، گذشتهای پرافتخار دارد. استعدادهایش خیرهکنندهاند اما بیثباتی مدیریتی، برنامهریزی ضعیف و نبردهای داخلی، آیندهاش را تهدید میکند. درست مثل دنریس که در انتخاب بین ابراز احساسات دراماتیک و رهبری منطقی مردد بود، فوتبال ایران هم میان وسوسه پولهای سریع و سرمایهگذاری بلندمدت گرفتار شده است.
اگر ایران راه ژاپن را انتخاب کند، میتواند در سطح جهانی رقیبی جدی برای سایر تیمها باشد اما اگر راه عربستان را برود، ممکن است چند سال موفق باشد ولی پس از آن و در صورت عدم توجه به استعدادهای بومی، شکست اجتنابناپذیر خواهد بود. به قول معروف در فوتبال تیمهایی که میسازند برندهاند نه تیمهایی که میخرند.
آیا ایران راه لنیسترها را در پیش میگیرد. با این امید که پول و قدرت لحظهای، تاج قهرمانی را به ارمغان بیاورد؟ یا مانند استارکها، به ساختن نسل جدید فکر خواهد کرد و یک امپراتوری فوتبالی واقعی خواهد ساخت؟ همانطور که در گیم آف ترونز، تنها یک خاندان میتواند بر تخت آهنین تکیه بزند، در فوتبال آسیا هم تنها تیمهایی که انتخاب درستی داشته باشند، به قدرت میرسند. هر مسیری که انتخاب شود، آیندهی فوتبال ایران را برای سالها رقم خواهد زد.
تیم ملی ایران