طرفداری | دیگر روزنامه نمیخوانم. قبلاً زندگی خوبی داشتم، اما حالا هر روز مثل گرفتن گزارش مدرسه است. این گفتهها از مردی است که یکی از ثروتمندترین افراد بریتانیا است، اما زندگیاش به گونهای تغییر کرده که دیگر آن لذتهای ساده روزمره را نمیتواند تجربه کند. سوالی که اینجا مطرح است این است که آیا واقعاً میتوان از مدیریت باشگاه منچستریونایتد لذت برد؟
برای بسیاری از مردان ثروتمند، خرید یک باشگاه فوتبال دلایل مختلفی دارد، اما یکی از مهمترین دلایل آن لذت جویی است. برای میک اشلی، مالک سابق نیوکاسل، تصور این بود که با دوستانش به تماشای بازی برود، قبل از بازی نوشیدنی بنوشد و بعد از آن با طرفداران به خیابانهای شهر برود. چیزی که او پیشبینی نکرده بود، همین هواداران مخالف و سالها تبعید از باشگاه بود.
حال، سر جیم رتکلیف با چالشهایی مواجه است که نمیتواند از آنها فرار کند. انتقادات از سوی طرفداران و افزایش قیمت بلیطها، در کنار مشکلات مدیریتی و مالی باشگاه، شرایط دشواری را برای او رقم زده است. اگر این فشارها ادامه پیدا کند یا بدتر شود، آیا او قادر خواهد بود که این وضعیت را تحمل کند؟ در مصاحبه با تایمز جواب میدهد:
ممکن است شرایط ناخوشایند باشد. و اگر هدفم لذت بردن بود هم قطعاً شکست خوردهام. منظورم این است که میتوانم مدتی با آن کنار بیایم. من مشکلی با این که با تصویری ناخوشایند دیده شوم ندارم. میفهمم که هیچکس نمیتواند با دیدن منچستریونایتد در این جایگاه خوشحال باشد و هیچکس هم از تصمیمات فعلی ما خوشش نمیآید. میتوانم کمی با خشم مردم کنار بیایم.
اما اگر این خشم مردم از من به چیزی شبیه به خشم آنها از گلیزرها تبدیل شود، به خودم خواهم گفت که دیگر بس است! بگذارید کسی دیگر این کار را انجام دهد. گلیزرها الان حتی نمیتوانند به استادیوم بیایند و بازی تیم را تماشا کنند. آنها کمی به سایهها عقبنشینی کردهاند و حالا من هدف همه این خشم هستم.
رابطه رتکلیف و گلیزرها
ما وارد باشگاه شدیم و از آن زمان به بعد هیچوقت گلیزرها را ندیدم. فقط میگویند: «ممنون جیم، کارت خوب است.» من در حال حاضر بادیگارد ندارم و مجبور نیستم مثل آنها راه بروم. اما این یعنی شکست هدف، نه؟ اگر اوضاع به این شرایط وخیم برسد، دیگر قابل تحمل و لذتبخش نخواهد بود. هنوز به آن سطح نرسیدم! در بازی با فولام یکی از طرفداران از پنجره ماشین با من بد حرف زد، اما تهدیدآمیز نبود.
من در صنعت شیمیایی و نفت و گاز و این چیزها به اندازه کافی پول در میآورم. نمیتوانم صادقانه بگویم چرا منچستریونایتد را خریدیم چون سوال خیلی سختی است. در لیگ فرانسه، میتوانید یک باشگاه را با 100 میلیون پوند بخرید. معامله ارزانتری است اما من واقعاً از تماشای بازیهای نیس لذت نمیبرم. البته بازیکنان خوبی دارند اما سطح فوتبال آنجا آنقدر بالا نیست که من را هیجانزده کند.
سختیهای مدیریت منچستریونایتد
اولین چیزی که سر الکس فرگوسن به من گفت این بود که پیراهن منچستریونایتد میتواند خیلی سنگین باشد. این برای همه اینجا صادق است، برای مربی، بازیکنان و مالک. مدیریت یونایتد در حال پیر کردن من است! مصاحبه کردن برایم سخت است. 40 دقیقه جلوی دوربین میایستی، یک سوتی میدهی و همان هم معروف میشود. .
منصفانه بگوییم؛ گلیزرها در زمینه تجاری فوقالعاده هستند. مشاورانم میگویند که هواداران نمیخواهند این را بشنوند و باید محتاط باشم. اگر از گلیزرها حمایت کنم، انتقاد میشنوم اما واقعیت این است که آنها آدمهای خیلی خوبی هستند. آنها اهل شرق آمریکا هستند، مردمی مودب و بسیار متمدن؛ بهترین آدمهای روی زمین. منظورم این است جوئل گلیزر آدم بسیار خوبی است. به نظرم به دلیل همین خوب بودن بیش از حد بود که نتوانست منچستریونایتد را به موفقیت ... (او جمله را نیمهتمام میگذارد.)
ضعف مدیریت سابق منچستریونایتد
من به هیچ وجه اد وودوارد و ریچارد آرنولد را تحمل نمیکردم. ریچارد مدیر راگبی بود، اصلاً فوتبال نمیفهمید. اد هم مدارک لازم برای مدیریت باشگاه را نداشت. او یک بانکدار بود، نه یک مدیرعامل. طی 12 سال گذشته دو تیم مدیریتی در منچستریونایتد کار ضعیفی انجام دادهاند چون مالکانی مانند استیو پریش (کریستال پالاس) و دنیل لوی (تاتنهام) در باشگاه نبودند، آنها واقعاً در جزئیات دخالت نداشتند. این دو نفر میدانند داخل باشگاه خودشان چه خبر است. آنها هر روز آنجا هستند و مدیریت باشگاههایشان را به دقت زیر نظر دارند.
مدیریت منچستریونایتد مقدار زیادی آزادی داشتند. مالکان فقط باشگاه را مدیریت کردند و به بخش فوتبال کاری نداشتند و مدیران در طول 12 سال تصمیمات خیلی ضعیفی گرفتهاند، کارهای احمقانهای انجام دادهاند. نمیتوانستند انتهای مسیر خودشان را ببینند. تیم مدیریتی اول فکر میکردند که میفهمند و میخواهند در خرید بازیکنان دخالت کنند، اما دانش لازم برای خرید بازیکنان را نداشتند، میدانید؟ بنابراین وارد بازار شدند و پول هدر دادند.
فوتبال بالا و پایین دارد دیگر چیست؟
به این که میگویند فوتبال بالا و پایین دارد اعتقاد ندارم، چون اگر به رئال مادرید و بارسلونا و بایرن مونیخ نگاه کنید، میبینید که آنها همیشه بالای جدول میمانند. اینجا چنین نیست، چون باشگاه به طور ضعیفی مدیریت شده و تصمیمات ضعیفی گرفتهاند.
ببینید، من دیوید مویس را دوست دارم و بهنظرم سرمربی خیلی خوبی است، اما مویس کسی نبود که با رفتن سر الکس فرگوسن باید سراغ او بروید. مویس وارد جایگاه فرگوسن شد که 13 بار لیگ برتر و 2 بار لیگ قهرمانان را برده بود، و حالا شما مسئولیت را به کسی میدهید که هیچوقت با بازیکنان بزرگ کار نکرده و هیچوقت جام نبرده است. او شخصیت لازم را برای ایستادن مقابل همه آنها را نداشت.
رئال مادرید هم هیچوقت این گونه سرمربی انتخاب نمیکنند. یک باشگاه نمیتواند همیشه سرمربی درست انتخاب کند اما آنها باید بهترین مدیرعامل دنیا را داشته باشند تا او در نهایت بهترین سرمربی دنیا را پیدا کنند. چون منچستریونایتد بهترین باشگاه دنیا است. باشگاه هم در انتخاب مدیرعامل اشتباه داشت و هم در انتخاب سرمربی.
سال بد منچستریونایتد
ما یک شراکت خیلی حرفهای با گلیزرها داریم. آیا شما آنها را ملاقات کردهاید؟ آدمهای صادق و صریحی هستند، برخلاف آنچه که وقتی دربارهشان در مطبوعات میخوانید انتظار دارید. و هر دوی آنها (آورام و جوئل) به منچستریونایتد حس دارند. از آنها واقعاً خوشم میآید. ببینید، ما در ماجرای دن اشورث و اریک تن هاخ گند زدیم و آنها میتوانستند سختگیرانه با ما برخورد کنند. اما چنین کاری انجام ندادند.
باید یک تیم مدیریت بسازیم و پس از آن باشگاه را به یک وضعیت پایدار برگردانیم، این سالِ بد ماست. زمانی که باید تمام تصمیمات نه چندان خوشایند را بگیریم، کارمندان را اخراج کنیم و از این دست مسائل. سپس نوبت به جذب بازیکن میرسد. شما میتوانید یک استادیوم لوکس داشته باشید، اما اگر بازیکن درست جذب نکرده باشید، نمیتوانید مسابقات فوتبال را ببرید.