
فیلم آنورا Anora یکی از آن آثاری است که با موجی از تحسین و جوایز روبهرو شد، اما آیا واقعاً لیاقت این میزان از توجه را داشت؟ در نقد فیلم آنورا نگاهی دقیقتر به نقاط قوت و ضعف این فیلم خواهیم داشت تا ببینیم آیا واقعاً شایستۀ جوایزی که دریافت کرده بود، هست یا خیر.
بررسی فیلمنامه آنورا
«آنورا» در نگاه اول از ایدهای نسبتاً جذاب بهره میبرد، اما وقتی عمیقتر به فیلمنامه نگاه میکنیم ضعفهای جدیای در ساختار، روایت و دیالوگها دارد که فیلم به اثری توسط تبدیل میکند. در ادامه، نقاط قوت و ضعف فیلم آنورا را بررسی میکنیم.
1. قابلپیشبینی بودن و نداشتن غافلگیری
یکی از مهمترین مشکلات فیلمنامه که در نقد فیلم آنورا باید بگوییم قابلحدس بودن اتفاقات آن است. فیلم در همان ابتدا مسیر خود را مشخص میکند و تماشاگر بدون هیچ چالش ذهنی وقایع بعدی را پیشبینی میکند. این موضوع باعث میشود فیلم از همان دقایق اول جذابیت خود را تا حد بسیاری از دست بدهد. وقتی مخاطب احساس کند همهچیز طبق یک الگوی تکراری پیش میرود، دیگر انگیزهای برای دنبال کردن داستان نخواهد داشت.
2. کشش پایین و ریتم نامتعادل
آنورا میتوانست یکی از بهترین فیلم های عاشقانه سال 2025 باشد؛ اما فیلم در برخی لحظات بهشدت طولانی و کند میشود، در حالی که در برخی صحنههای حساس بیشازحد شتابزده عمل میکند. در ابتدای فیلم، شخصیت اصلی با چالش بزرگی مواجه میشود اما فیلم بهجای اینکه بهطور مستقیم وارد این بحران شود، بیش از ۲۰ دقیقه روی صحنههای روزمرۀ زندگی او تمرکز میکند که تأثیر خاصی در پیشبرد داستان ندارند. این موضوع باعث میشود که مخاطب احساس کند فیلم بیش از حد کشدار شده است.
برخی سکانسها نیز میتوانستند کوتاهتر باشند و در عوض لحظات کلیدی نیاز به زمان بیشتری برای پردازش داشتند. این نداشتن تعادل در ریتم باعث میشود تماشاگر در برخی لحظات احساس خستگی کند و در برخی لحظات دیگر حس کند فیلم بهدرستی از فرصتهای احساسی و دراماتیک خود استفاده نکرده است.
3. شخصیتهای فرعی کمعمق و تکبعدی
یکی دیگر از ضعفهای فیلمنامه پرداخت نامناسب به شخصیتهای فرعی است. در حالی که فیلم سعی دارد داستانی احساسی و تأثیرگذار را روایت کند، اما شخصیتهای فرعی نقشهایی کلیشهای و سطحی دارند. بسیاری از این شخصیتها صرفاً برای پر کردن داستان حضور دارند و نه تأثیری در روند روایت دارند و نه حتی بهدرستی پرداخت شدهاند. این موضوع باعث میشود فیلم از نظر احساسی نیز نتواند تأثیرگذاری لازم را داشته باشد.
همچنین شخصیت منفی فیلم (مثلاً فرد قدرتمند که مانع پیشرفت آنورا میشود) بدون هیچ توضیحی بهعنوان «بدمن» معرفی میشود. او صرفاً کارهایی منفی انجام میدهد، اما هیچ اطلاعاتی دربارۀ انگیزهها، گذشته یا پیچیدگیهای شخصیتی او ارائه نمیشود. این مسئله باعث میشود تماشاگر نتواند هیچ ارتباطی با او برقرار کند و در نتیجه درگیری میان او و آنورا هیجان و تنش لازم را نداشت. چنین شخصیتهایی معمولاً در فیلمهایی که شخصیتپردازی ضعیفی دارند بسیار دیده میشوند.
4. استفاده از نمادگراهای بیشازحد و بیهدف
نمادگرایی در سینما اگر بهدرستی استفاده شود داستان را غنیتر میکند، اما در نقد فیلم آنورا این موضوع را بررسی میکنیم که بسیاری از نمادها و استعارهها به شکل آشکار و گاهی بدون دلیل خاصی در داستان گنجانده شدهاند. بهجای آنکه این عناصر به شکل طبیعی در داستان تنیده شوند، فیلم آنها را مستقیم به مخاطب ارائه میدهد و همین باعث میشود تأثیرگذاری خود را از دست بدهند. استفاده از نمادگرایی باید بهگونهای باشد که بیننده بهصورت ناخودآگاه آن را درک کند، نه اینکه فیلم بهطور مستقیم این نمادها را نشان و حتی توضیح دهد. در آنورا این عناصر نهتنها در داستان تنیده نشدهاند، بلکه گاهی بهطور مستقیم و غیرضروری به نمایش گذاشته شدهاند که باعث میشود تأثیرگذاری آنها از بین برود.

بررسی شخصیتپردازی فیلم آنورا
در فیلم آنورا با وجود تلاشهای اولیه برای خلق شخصیتهای چندبعدی، نتیجۀ نهایی چندان موفق از آب درنیامده است. بیشتر شخصیتها یا پرداخت کافی ندارند یا بهاندازهای سطحی هستند که تماشاگر نمیتواند با آنها ارتباط برقرار کند. برخی مشکلات اصلی در شخصیتپردازی فیلم را در ادامه بررسی میکنیم.
شخصیت اصلی؛ قوی اما بدون تحول واقعی
در ابتدای فیلم، آنورا بهعنوان زنی مستقل و جسور معرفی میشود که در برابر مشکلات زندگیاش ایستادگی میکند. او در سکانسهای آغازین در محیط کاریاش با رئیس سختگیری روبهرو میشود و بدون ترس از دست دادن شغلش نظرات خود را بیان میکند. این ویژگی آنورا را در نگاه اول به شخصیتی قوی و محکم تبدیل میکند.
اما مشکل اصلی اینجاست که این شخصیت در طول فیلم تقریباً هیچ تغییری نمیکند. او با چالشهای مختلفی روبهرو میشود؛ از مشکلات خانوادگی گرفته تا درگیریهای احساسی، اما هیچیک از این اتفاقات تأثیر عمیقی روی او نمیگذارند. در میانۀ فیلم وقتی دوست نزدیکش او را ترک میکند، آنورا هیچ واکنش احساسی قابلتوجهی نشان نمیدهد. مخاطب انتظار دارد این فقدان روی شخصیت او تأثیر بگذارد و او را وادار به بازنگری در تصمیمهایش کند، اما چنین اتفاقی رخ نمیدهد.
در اوج داستان آنورا باید تصمیمی مهم بگیرد که مسیر زندگی او را تغییر دهد، اما این تصمیم بدون هیچ پیشزمینۀ احساسی یا درگیری درونی گرفته میشود. او همان فردی است که در ابتدا بوده و هیچ نشانهای از رشد شخصیتی در او دیده نمیشود.
تصمیمهای او در بسیاری از لحظات منطقی به نظر نمیرسد و در برخی مواقع کاملاً متناقض است. احساسات و درگیریهای درونی شخصیت بهدرستی به تصویر کشیده نمیشود؛ بنابراین مخاطب نمیتواند کاملاً با او همذاتپنداری کند. در فیلم درام شخصیت اصلی باید مسیر رشد و تغییر را طی کند تا داستان تأثیرگذارتر شود؛ اما آنورا تقریباً از ابتدا تا انتها یکسان باقی میماند و این باعث میشود که او چندان بهیادماندنی نباشد.
بررسی کارگردانی فیلم آنورا
کارگردان تلاش بسیاری کرده تا اثری چشمنواز و خوشساخت بسازد، اما در برخی از جنبهها این تلاش بیشتر به ظاهرسازی شباهت دارد تا خلق تجربۀ سینمایی عمیق. در ادامه، جنبههای مختلف کارگردانی از جمله طراحی صحنه، تدوین، فیلمبرداری و استفاده از موسیقی و صداگذاری را بررسی خواهیم کرد.
شاون بیکر در آنورا از قاببندیهای خاص و نورپردازی چشمگیر بهره میبرد. برای مثال، صحنههای داخل کلابهای شبانه با رنگهای نئونی قرمز و آبی بسیار چشمنواز هستند و فضایی هیجانانگیز و پرزرقوبرق ایجاد میکنند؛ اما در برخی لحظات این سبک بیشازحد بر جلوههای بصری متمرکز شده است. نمونهای از این موضوع سکانس طولانی از آنورا در حال قدم زدن در خیابانهای نیویورک است؛ جایی که دوربین بدون هیچ پیشبردی در داستان روی او تمرکز دارد. چنین سکانسهایی از لحاظ بصری چشمنوازند، اما از نظر روایی به تعلیق فیلم ضربه میزنند.
شام بیکر، کارگردان آنورا، بدون شک سعی داشته فیلمی با هویت بصری منحصربهفرد بسازد. قاببندیهای خاص، استفاده از رنگهای متنوع و نورپردازیهای هنرمندانه از جمله ویژگیهای بارز فیلم هستند؛ اما مشکل اینجاست که این زیباییهای بصری در برخی لحظات بهجای کمک به داستان بر آن غلبه میکنند.
برخی صحنهها صرفاً برای نمایش جلوههای بصری طراحی شدهاند؛ بدون اینکه در پیشبرد داستان نقش مؤثری داشته باشند. تمرکز بیشازحد بر تصاویر هنری و نمادگرایی باعث شده گاهی فیلم از روایت اصلی خود فاصله بگیرد. برخی تصمیمهای کارگردانی بهجای تقویت حسوحال فیلم آن را از واقعگرایی دور کرده و به اثر نمایشی و اغراقآمیز تبدیل کرده است.
بیایید از فیلم مثالی بزنیم تا بیشتر متوجه شوید. صحنههای کلابهای شبانه با رنگهای نئونی قرمز و آبی بسیار چشمنواز هستند و فضایی هیجانانگیز و پرزرقوبرق ایجاد میکنند؛ اما در برخی لحظات این سبک بیشازحد بر جلوههای بصری متمرکز شده است. نمونهای از این موضوع سکانس طولانی از شخصیت آنورا در حال قدم زدن در خیابانهای نیویورک است و دوربین بدون هیچ پیشبردی در داستان روی او تمرکز دارد. چنین سکانسهایی از لحاظ بصری چشمنوازند، اما از نظر روایی به تعلیق فیلم ضربه میزنند.
بررسی بازیگری در فیلم آنورا
در فیلم آنورا بازیگران تلاش کردهاند نقشهای خود را بهخوبی اجرا کنند، اما محدودیتهای موجود در فیلمنامه و شخصیتپردازی باعث شده است اجراهای آنها ماندگار و استثنایی نشود. در ادامه، عملکرد بازیگر نقش اصلی، بازیگران فرعی و هماهنگی کلی بازیها را بررسی خواهیم کرد.
۱. بازیگر نقش اصلی؛ بازی خوب اما با محدودیتهای شخصیتی
یکی از نقاط قوت آنورا بازی قوی بازیگر نقش اصلی است که بادقت و تسلط احساسات شخصیت را منتقل میکند. در فیلم آنورا بازیگر نقش اصلی (با بازی مایکی مدیسون) تلاش بسیاری کرده تا پیچیدگیهای درونی شخصیت را به تصویر بکشد. او از نظر فیزیکی و احساسی در نقش خود غرق شده و در برخی سکانسها بهخوبی موفق شده است تا حس اضطراب، ناراحتی و درگیریهای درونی شخصیت را منتقل کند.
در برخی صحنهها (مانند لحظهای که آنورا پس از درگیری شدید در خیابان تنها میماند) بازیگر بهخوبی حس درماندگی و سرخوردگی را از طریق حرکات آرام، نگاههای سرگردان و تنفسهای سنگین نشان میدهد یا در صحنهای که او در آینه به چهرۀ خود نگاه میکند و سعی دارد ظاهر خود را تغییر دهد، مدیسون بدون نیاز به دیالوگ احساس نارضایتی درونی و شک و تردید را نمایش میدهد.
با این حال مشکل اصلی اینجاست که شخصیت آنورا بهدرستی پرداخت نشده و در طول فیلم دچار تحول قابلتوجهی نمیشود. برخی احساسات او بیشازحد کنترلشده هستند؛ در حالی که برخی دیگر از واکنشهای احساسی او ناگهانی و اغراقشدهاند. بهعنوان مثال، آنورا از ابتدای داستان تا انتها تقریباً همان شخصیت را حفظ میکند و تغییرات احساسی و واکنشهایش ناگهانی هستند. در یکی از صحنههای کلیدی که او باید تصمیم مهمی دربارۀ آیندهاش بگیرد، احساساتش بهجای اینکه بهتدریج شکل بگیرند بهصورت دفعی و کمی اغراقآمیز هستند که باعث میشود بازی او در این لحظات طبیعی نباشد. این نداشتن تعادل باعث شده بازی مایکی مدیسون در برخی بخشها قوی و در برخی دیگر غیرطبیعی باشد.

۲. بازیگران فرعی؛ پتانسیلهایی که هدر رفتند
در فیلم آنورا بسیاری از بازیگران فرعی در حد شخصیتهای سطحی و بدون پرداخت باقی ماندهاند، فقط برای پیشبرد داستان حضور دارند و هویت مستقلی ندارند. نبود فرصت کافی برای بسط شخصیتهای فرعی باعث شده بازیگران نتوانند بازیهای بهیادماندنی به نمایش بگذارند. بهطور مثال، نامزد آنورا پتانسیل بالایی برای خلق لحظات احساسی و دراماتیک دارد اما بهدلیل محدودیتهای فیلمنامه، شخصیت او بهدرستی پرداخت نشده است. یکی از صحنههایی که نامزد آنورا با او مشاجره میکند از نظر بازیگری لحظهای قوی است، اما چون شخصیت او پیشزمینهای محکم و کافی ندارد این صحنه بهاندازهای که باید تأثیرگذار نمیشود.
همچنین برخی شخصیتهای فرعی صرفاً در فیلم حضور دارند تا داستان را جلو ببرند؛ بدون اینکه هویت مستقل و جذابی داشته باشند. بهعنوان نمونه، دوستان آنورا که در چندین صحنه با او تعامل دارند بیشتر نقش تیپهای شخصیتی را دارند تا کاراکترهایی با لایههای عمیق. حتی در لحظاتی که آنها دیالوگهای مهمی دربارۀ شرایط آنورا میگویند، بیننده بهسختی با آنها ارتباط برقرار میکند؛ چراکه شخصیتهایشان در سطح باقی ماندهاند.
خواندن نقد و بررسی بهترین فیلمهای جهان در سایت اهل سینما
در نقد فیلم آنورا گفتیم که این فیلم نه شاهکار ماندگار، بلکه فیلمی متوسط است که بیش از آنچه شایستهاش بود تحسین شد. این فیلم از نظر بصری جذاب است، اما ضعفهای عمیق در فیلمنامه، شخصیتپردازی و حتی برخی جنبههای کارگردانی باعث شد اثری بینقص نباشد.
اگر بهدنبال مرجعی برای خواندن نقد فیلمها و سریالهای روز جهان هستید، ما به شما سایت اهل سینما را معرفی میکنیم. در سایت اهل سینما معرفی و نقد بهترین فیلمها، سریالها، انیمهها و کتابهای سینمایی انجام میشود و در بخشی به نام مقالات سینمایی، شما با انواع ژانرها و مسائل مرتبط با هنر سینما و فیلم بیشتر آشنا میشوید. فقط کافی است وارد سایت اهل سینما به آدرس www.fromcinema.com شوید و بخشهای مختلف سایت را بررسی کنید.