طرفداری | محمدعلی منصوری جوزانی از تاثیر مسائل روانی در فوتبال داخل و خارج از کشور و تفاوت این دو گفت.
در فوتبال امروزی، بحث ذهنی - روانی درست به اندازه مسائل فنی - تاکتیکی در کسب نتیجه مطلوب اهمیت دارد. طوری که چنانچه بازیکنان از نظر تاکتیکی خوب آموزش دیده باشند اما بهلحاظ روحی - روانی در شرایط خوبی بهسر نبرند، نتیجه دلخواه را به دست نمیآورند. بازی برگشت استقلال مقابل النصر در لیگ نخبگان آسیای فصل جاری را احتمالاً اکثر فوتبالدوستان تماشا کردند. استقلال در ابتدای بازی با اشتباهات فردی خود ۲ گل از حریف عقب افتاد و نکتهای که بیش از هرچیزی به چشم میآمد، فشار روانیای بود که روی بازیکنان استقلال احساس میشد.
گل جون دوران به استقلال روی اشتباه سیدحسین حسینی (النصر 1-0 استقلال)
در رابطه با موضوع روانشناسی در فوتبال به سراغ یکی از فعالین این عرصه رفتیم؛ محمدعلی منصوری جوزانی، روانشناس ورزشی و مربی مهارتهای ذهنی فوتبال که چندی پیش بههمراه تیم کیا قهرمان لیگ نوجوان کشور شدند. برای شروع صحبت راجع به بحث روانشناسی در فوتبال، از آقای جوزانی در خصوص بازی النصر - استقلال پرسیدیم.
بازی را من هم دیدم و نکتهای که گفتید کاملاً مشهود بود؛ بازی را در یک کلمه میتوان خلاصه کرد: تمرکز. ۲ گل النصر خیلی زود زده شدند و مهران احمدی هم قبل از پایان نیمه اول ۲ کارت زرد گرفت و اخراج شد. گل اول النصر اشتباه مستقیم سیدحسین حسینی بود و گل دوم هم اشتباه رافائل سیلوا بود. البته بحث تمرکز آخرین صورت اتفاقات درون باشگاه است. در واقع آخرین مسئلهای که میتوانیم نمود آن را داخل زمین ببینیم، همین بحث تمرکز بازیکنان است. اخبار و مسائل ضد و نقیض حول محور باشگاه استقلال اعم از شایعات مختلف تاثیرش را در زمین هم میگذارد.
محمدعلی منصوری جوزانی، روانشناس تیم آکادمی کیا
گل کریستیانو رونالدو به استقلال از روی نقطه پنالتی (النصر 2-0 استقلال)
علاوه بر اشتباهات فردی، مکالمات بازیکنان با یکدیگر هم در زمین مثبت بهنظر نمیرسید و تنشهایی بین بازیکنان استقلال وجود داشت؛ البته دیگر مدتیست در بازی مقابل تیمهای عربستانی مسئله عدم خودباوری مزید بر علت شده است و بحث فنیای که باعث میشود بازیکنان ایرانی خود را از پیش باخته بدانند، بهشدت تاثیر میگذارد. در گذشته هم بازیکنان ایرانی دیدار مقابل عربستانیها را با حس خاصی شبیه انتقامجویی بازی میکردند و نتایج فوقالعاده نبود. در بازی النصر - استقلال و بهطور کلی ۲،۳ فصل اخیر، کاملاً مجموعهای از این مدل دلایل را برای نتیجهنگرفتن ایرانیها شاهد بودیم و هستیم.
نبود رهبری به شکل درست و واقعی را نیز میتوان دلیلی بر عملکرد آبیها گذاشت؟
بله، قطعا. در زمانهایی مثل ۲۰ دقیقه ابتدایی بازی مقابل النصر که فشار روانی روی بازیکنان بالاست، یک رهبر در زمین مهمترین نقش را خواهد داشت.
بازی رفت دو تیم در تهران شکل متفاوتی داشت. در آن بازی هم النصر چندین حمله خطرناک داشت اما بههرحال بازیکنان استقلال توانستند این حملات را دفع کنند و خودشان نیز چند بار روی دروازه النصر موقعیت ایجاد کردند؛ اما در بازی برگشت اوضاع کاملا متفاوت بود. النصر گل سومش را هم روی اشتباهات استقلالیها بهثمر رساند. یعنی هر ۳ گل با اشتباهات آبیها زده شد. در قدرت النصر شکی نیست اما بهنظر میرسید بدون انجام این اشتباهات، همچنان ممکن بود بتوان مقابل حملات ریاضیها مقاومت کرد.
گل دوم جون دوران به استقلال (النصر 3-0 استقلال)
سوالی که همواره برای بنده جالب بوده این است که در تیمهای ایرانی بهخصوص تیمهای پرطرفدارتر و مشهورتر مسئله روانشناسی و حضور یک متخصص در این زمینه تا چه اندازه جدی گرفته میشود؟ اصلاً روانشناس تو کادر تیم وجود دارد؟
حقیقتاً هنگامی که سوال را میپرسیدید، بنده فقط لبخند میزدم! چنین چیزی بسیار دور از واقع است. نشنیدم تیمهایی مثل استقلال، پرسپولیس و سپاهان شخصی مثل روانشناس در کادر خود داشته باشند. از بالاترین ردهها مثل وزارت ورزش و فدراسیونها تا پایین چنین موضوعی وجود ندارد و بسیار عجیب و غریب بهنظر میرسد. انگار روانشناسان مثل آدم فضاییها تنها انتزاعی هستند. در ایران این موضوع فقط در حد صحبت و اشاره به تاثیرات آن در مصاحبههای مختلف نمود پیدا میکند. گویی آن روانشناسی که در لیگ برتر انگلیس مشغول به فعالیت است، محتوایی ارائه میدهد که بههیچوجه در ایران قابل اجرا نیست!
تازه چنانچه روانشناس بتواند به کادری ورزشی در ایران ورود کند، مسائل دیگری بهوجود میآیند و باید ببینیم بازیکنان میتوانند چنین شخصی را در کنار خود بپذیرند و به اصطلاح او را قبول داشته باشند یا خیر.
تاثیرات این عدم را میبینیم و استقلالِ بازی برگشت مقابل النصر اولین قربانی آن نیست. فصل گذشته نیز سپاهان مقابل الهلال در همین مرحله هم اسیر چنین موضوعاتی شد. رامین رضاییان در بازی رفت گل زد اما اخراج دانشگر کار را برای سپاهان سخت کرد تا آنها در ادامه ببازند و در بازی برگشت نیز سیاوش یزدانی به همین شکل اخراج شد. در آن ۲ بازی هم فروپاشی روانی رخ داد. تمام فوتبال به روانشناسی ختم نمیشود اما با وجود روانشناسی بخش زیادی از کار جلو میرود.
قهرمانی محمد علی منصوری جوزانی به همراه تیم آکادمی کیا
چرا بحث تمرکز و بازیابی تمرکز در فوتبال این میزان مهم است؟
ابتدا اشاره کنم که گاهی بیمهریهای باشگاهها و عدم رفتار درست با یک دکتر روانشناس باعث میشود این قشر از کار در ورزش و فوتبال دلسرد شوند. در مورد بحث بازیافت تمرکز، جملهای از داستایوفسکی را نقل میکنم. شجاع یکبار میمیرد و ترسو هزار بار. در کتابی دیگر به این جمله داستایوفسکی جواب داده میشود بدین گونه که: اگر ترسو هزار بار میمیرد، شجاع ۱۰ هزار بار میمیرد! به این معنا که اینطور نیست آدم شجاع ترس را لمس نکند منتها تفاوتش با آدم ترسو این است که او در برابر آن ترس میایستد. در بحث تمرکز هم موضوعی مشابه وجود دارد. اگر فردی تمرکزش را حفظ میکند بدین معنا نیست که عوامل پرتکننده حواس و تمرکز به سراغ وی نمیآیند، بلکه نشانه این است که او میتواند در مواجهه با این عوامل، تمرکز خود را حفظ کند یا بازیافت سریعی برای آن داشته باشد. همانقدر که در بازی النصر - استقلال روی سیدحسین حسینی فشار بود، ممکن است روی کریستیانو رونالدو هم استرس وارد شود اما رونالدو طبیعتاً به دلیل تجربههای زیاد خود این موضوع را احساس نمیکند.
رونالدو برخلاف بیرانوند و میرزاپور، مقابل حسینی تسلیم نشد.
تفاوت دیدار رفت و برگشت النصر - استقلال، حضور هواداران و البته شروع بازیها بود. در هر بازی مواقع مهم و کلیدیای مثل دقایق آغازین و پایانی هر دو نیمه یا لحظات پس از زدن یا خوردن گل وجود دارد که سطح هیجان و استرس بازیکنان از حالت طبیعی بالاتر است. تو این لحظات استقلال چند اشتباه کرد و اینجا دیگر بحث خود تمرکز مطرح نیست، بلکه بحث بازیافت تمرکز پیش میآید که این مسئله اتفاق افتاد و گل دوم هم سریعاً بهشکل نسبتاً مشابهی زده شد. تازه در نیمه دوم نیز موضوع عدم تمرکز وجود داشت. در روانشناسی بحثی مطرح است که میگوید شما اگر تمرکز نداشته باشید، خیلی زود اعتماد به نفس خود را نیز از دست میدهید و در ورزش گروهیای مثل فوتبال اینطور نیست که بگوییم فقط یک یا ۲ نفر بدون تمرکز بازی میکنند و بقیه بدون مشکل به کار ادامه میدهند. بحث تمرکز مسری است و از بازیکنی به بازیکن دیگر انتقال مییابد.
در استقلال شرایط انسجام تیمی خیلی وقت شده که دیگر خوب نیست و این نگرانی وجود دارد که شاید این تیم دیگر به شرایط خوب قبل خود بازنگردد...
دقیقاً. اوضاع پرسپولیس هم همینگونه بود و برای مثال زمان مانوئل ژوزه با وجود بازیکنان خوب و سرمربی خارجی اوضاع خوب پیش نمیرفت و این تیم وارد یک چرخه باطل شد تا زمانی که برانکو آمد و کار را جمع کرد. همیشه از ویرانهها چیز خوبی ساخته میشود. باید کار کرد و به دور از نمایش و شعار شرایط را بهبود بخشید. مدیران باشگاهها نباید درگیر اسمبازی و ساختن برانکوهای بعدی باشند. درخصوص حضور یک نفر روانشناس در کادر تیمها هم در ایران بحث است درصورتی که در باشگاههای خارجی صحبت از حضور یک تیم روانشناسی است، نه صرفاً یک نفر.
در المپیک هم این موضوع در ورزشهای انفرادی نمود پیدا میکند. چندین مصاحبه از ورزشکاران مدالآور خارجی وجود دارد که در آن میگویند فدراسیون کشورم علاوه بر مربی شخصی، حتما یک روانشناس اختصاصی هم با من به مسابقات اعزام میکند.
درست است. یک ژیمناست خانم در المپیک اخیر میگفت من به مدت چند سال هر هفته به تراپیست مراجعه میکردم و با وی جلسه داشتم. در واقع همین یکی از موضوعات کلیدی است که بیان دارد برای تأثیرگذاری مسائل روانشناسی، استمرار آن مهم است. نمیشود با یک جلسه انتظار معجزه داشت و بلکه کسی از روانشناسی تاثیر مثبت میگیرد که به این موضوع اهتمام مستمر بورزد.
جدای از آن اینکه خود سرمربی یک گروه یا تیم هم بتواند قدرت روانشناسی پایهای داشته باشد تا بتواند با بازیکنان تیمش رفیق باشد و ارتباط خوبی بگیرد، مهم است. همانطور که استفانو پیولی توانست با همین شیوه یک میلان جوان که شاید از نظر کیفیت بازیکنی در رده چهارم فصل ۲۲-۲۰۲۱ سری آ بود را قهرمان کند. این موضوع باعث میشود فکر کنیم چنانچه خود مربی نتواند ارتباط گرفتن با بازیکنانش را درست انجام دهد، بازیکنان نیز در اجرای دستورات او اهمالکاری میکنند.
میلان در فصول ۲۱-۲۰۲۰ و ۲۲-۲۰۲۱ شادابترین تیمش در ۱۳ سال اخیر را داشت.
این موضوع نیز باید وجود داشته باشد. مثالهای زیادی وجود دارد. کارلو آنچلوتی در رئال مادرید که شاید بزرگترین تیم تاریخ فوتبال باشد، تمرکز اصلیاش را روی مسائل روانی گذاشته تا تاکتیکی و فنی چون از اهمیت این موضوع آگاه است. اما در ایران همانطور که اشاره شد بحث پذیرش این مسئله وجود دارد که خب به نکات فرهنگی هم مربوط است. بحث روانشناسی هم در ایران طوریست که دقیقا نمیشود گفت فلان بازیکن بیمار ماست. مثل یک تابو که ما با آن مواجه هستیم.
برای مثال خیلیها که به من مراجعه میکنند، میگویند اصلاً کسی نفهمد که من بیمار و مراجع شما هستم. بهنوعی طول میکشد تا ارتباط بگیرند و این در بحث تیمی هم مطرح است.
بهعنوان سوال آخر میپرسم که گاهی در بعضی تیمها، مربیها یک بازیکن خاص را مامور میکنند تا یکسری حرکات مشخص در بازی انجام دهند که باعث جنگ روانی یا کاهش تمرکز بازیکنان حریف شود. برای مثال رودریگو دی پائول جدای از کیفیت فنیای که دارد، هم در تیم ملی آرژانتین و هم در اتلتیکومادرید مسئول این موضوع است. شما این موضوع را تایید میکنید؟
بله، برخی مربیان چنین کاری صورت میدهند. از نظر اخلاقی که آنقدر تایید نمیشود اما همه ما میدانیم هیچوقت نمیتوان کاملاً شستهرفته و تمیز هم ورزشی مثل فوتبال را انجام داد چون در ذاتش است. در واقع گاهی کمی تنش و صحبتهای نهچندان دوستانه نیز لازم است اما نکتهای که در رابطه با سوال شما وجود دارد این است که گاهی این حرکات خاص که شکل بازی روانی دارند، به ضرر خود تیم تمام میشوند. اصولاً هم واژههای مثل غیرت و تعصب جنبه علمی ندارند و کلماتی مثل وظیفهشناسی و عملکردمحور بودن میتوانند به پیشبرد اهداف یک تیم کمک بهتری کنند.