باشه، بزن بریم! کمربندتو ببند چون قراره یه سفر به دنیای دیوونهوار کشتی کج داشته باشیم. قراره یه تاپ تن از لحظات "اوه مای گاد" تاریخ این ورزش مهیج رو با هم مرور کنیم. آمادهای؟ بزن بریم!
ده لحظه از "اوه مای گاد" ترین اتفاقات تاریخ کشتی کج
کشتی کج یه چیز فراتر از مبارزه است، یه جور نمایشه. یه ترکیبی از قدرت، درام و البته یه مقدار (یا شایدم یه عالمه) جنون! بعضی لحظات هستن که اصلا با عقل جور در نمیان، لحظاتی که باعث میشن دهنت از تعجب باز بمونه و با خودت بگی "چی دیدم الان؟!" این لیست تقدیم به همین لحظات دیوونهوار:
شماره 10: سقوط شین مکمن از ارتفاعی که نباید سقوط کنه!
شین مکمن، پسر رئیس! این بشر انگار با ارتفاع یه قراری داره. یادمه یه بار توی رسلمنیا، دقیقا یادم نیست با کی مسابقه داشت (شاید با آندرتیکر؟)، یه قفس بزرگ بالای رینگ بود. شین مکمن بالای قفس رفت و ... بووووم! خودشو انداخت پایین و روی میز گزارشگرا فرود اومد! یعنی واقعا فکر کنم کل استادیوم یه صدا گفت "یا خدااااا!" این بشر انگار درد رو حس نمیکنه! واقعا برای یه مدیر کمپانی خیلی دیوونه بازی درمیاره!
شماره 9: میک فولی و جهنم در سلول
میک فولی، اسطوره هاردکور. اگه بخوایم یه اسم رو به عنوان سمبل شجاعت (یا حماقت؟) توی کشتی کج معرفی کنیم، اون اسم قطعا میک فولی خواهد بود. مسابقه هل این ا سل (Hell in a Cell) با آندرتیکر یه جهنم واقعی بود. اول از همه، تیکر میک فولی رو از بالای سلول انداخت پایین و روی میز گزارشگرا! همون موقع همه فکر کردن که دیگه تمومه. ولی این تازه شروع ماجرا بود. بعدش، تیکر با یه حرکت چوکسلم (Chokeslam) میک فولی رو روی سقف سلول زد که سقف شکست و میک فولی دوباره سقوط کرد، این بار روی رینگ! یعنی بدنش رسما داشت متلاشی میشد. اما بازم بلند شد و به مبارزه ادامه داد! این مسابقه یه درس بود، یه درس برای اینکه بفهمیم تا چه حد میشه جنون رو در کشتی کج بالا برد!
شماره 8: براک لزنر کمربند دبلیو دبلیو ای رو منفجر میکنه!
براک لزنر یه جورایی یه نیروی طبیعته. یه ماشین تخریب بی رحم. وقتی هم که عصبانی میشه، دیگه هیچ کس نمیتونه جلوشو بگیره. یه بار بعد از یه مسابقه (فکر کنم سر کمربند بود)، خیلی عصبی شد و شروع کرد به تخریب رینگ. بعدش کمربند دبلیو دبلیو ای رو برداشت و چنان کوبیدش به زمین که کمربند رسما نابود شد! یعنی کلا تبدیل شد به یه تیکه آهن پاره! قیافه تریپل اچ (Triple H) اون لحظه دیدنی بود، انگار داشت سکته میکرد!
شماره 7: ادج کش میکنه! (Money in the Bank)
مانی این د بنک (Money in the Bank) یه قرارداد خیلی باحاله. کسی که این کیف رو ببره، میتونه هر وقت که خواست و هر جا که خواست، سر کمربند قهرمانی مبارزه کنه. ادج (Edge) یکی از کسایی بود که این کیف رو برد و یه بار وقتی که قهرمان (فکر کنم جان سینا بود) حسابی کتک خورده بود و روی زمین افتاده بود، ادج وارد شد و با یه اسپیر (Spear) قهرمان رو شکست داد و کمربند رو برد! یعنی یه دزدی حرفه ای! یه لحظه خیلی غافلگیر کننده بود و یه جورایی نشون داد که ادج چقدر زرنگه.
شماره 6: لیست جریکو!
اوکی، این مورد شاید به اندازه بقیه خشن نباشه، ولی خیلی خنده داره! کریس جریکو (Chris Jericho) یه لیست داشت، یه لیستی که اسم همه کسایی که اذیتش میکردن رو توش مینوشت. بعد یه سری دلیل مسخره هم کنار اسمشون مینوشت. یه بار رومن رینز (Roman Reigns) اسم کریس جریکو رو از لیست پاره کرد، جریکو چنان قاطی کرد که انگار به ناموسش توهین شده! یعنی کلا یه حرکت کمدی بود ولی خیلی بین تماشاگرا محبوب شد و یه جورایی یه پدیده اینترنتی شد.
شماره 5: قهرمانی غیرمنتظره لیتا!
لیتا حرکات ریسکی و پرشیاش همیشه تماشاگرا رو هیجانزده میکرد. یه بار توی یه مسابقه سر کمربند زنان (دقیق یادم نیست با کی بود، شاید تریش استراتوس؟) یه لحظه همه فکر کردن کار لیتا تمومه، ولی یهو با یه حرکت غیرمنتظره حریفش رو پین کرد و قهرمان شد! یعنی قیافهاش اون لحظه خیلی باحال بود، انگار خودش هم باورش نمیشد! کلا لیتا یه جورایی سبک خاص خودشو داشت و خیلی روی کشتی کج زنان تاثیر گذاشت.
شماره 4: خیانت شارلوت فلیر به پدرش، ریک فلیر
خانواده فلیر توی کشتی کج یه خانواده سلطنتی محسوب میشن. ریک فلیر، اسطوره کشتی کج، و شارلوت فلیر، یکی از بهترین کشتیگیران زن حال حاضر. یه بار ریک فلیر داشت از شارلوت حمایت میکرد (فکر کنم توی یه مسابقه سر کمربند بود). یهو شارلوت به پدرش پشت کرد و بهش حمله کرد! یعنی یه خیانت خانوادگی تمام عیار! ریک فلیر رسما داشت گریه میکرد! این اتفاق نشون داد که توی کشتی کج، هیچ چیز قابل پیشبینی نیست، حتی روابط خانوادگی!
شماره 3: پایان نوار پیروزی آندرتیکر در رسلمنیا
آندرتیکر و رسلمنیا یه افسانه بودن. یه نوار پیروزی که سالها شکسته نشده بود. تا اینکه براک لزنر اومد و ... بووووم! آندرتیکر رو شکست داد! کل استادیوم شوکه شده بود. همه ساکت شده بودن. انگار یه اتفاق خیلی خیلی بزرگ افتاده بود. یه جورایی انگار بخشی از تاریخ کشتی کج از بین رفته بود.
شماره 2: ورود استیو آستین با کامیون آبجو!
استیو آستین، یه یاغی تمام عیار. یه ضد قهرمان دوست داشتنی. یه بار توی یه مسابقه (فکر کنم با وینس مکمن بود) استیو آستین با یه کامیون پر از آبجو وارد شد! بعدش شلنگ آبجو رو گرفت و شروع کرد به پاشیدن آبجو روی وینس مکمن و کل رینگ! یعنی کلا یه صحنه دیوونهوار و خندهدار بود. این حرکت استیو آستین نشون داد که اون اصلا به قوانین و مقررات اهمیت نمیده و فقط میخواد حال کنه!
شماره 1: تولد دوباره دنیل برایان در رسلمنیا 30
دنیل برایان، یه کشتی گیر تکنیکی و محبوب. همه دوستش داشتن. اما یه مدت مصدوم شد و همه فکر میکردن که دیگه نمیتونه کشتی بگیره. اما اون برگشت و یه مسابقه سر کمربند قهرمانی توی رسلمنیا 30 برگزار کرد. یه مسابقه خیلی سخت و نفسگیر. در نهایت، دنیل برایان تونست پیروز بشه و کمربند رو ببره! یعنی استادیوم منفجر شد! همه داشتن جیغ میزدن و تشویق میکردن. یه لحظه خیلی احساسی و به یادموندنی بود. یه جورایی نشون داد که هیچ چیز غیرممکن نیست!
اگه چیزی باب میلتون نیست ببخشید مقاله ترجمس و من فقط چاشنی طنز بهش اضاف کردم