طرفداری | یک روزنامه داخلی به بررسی و نقد خرید وسام بن یدر توسط سپاهان پرداخته و سپاهان در این موضوع به شدت انتقاد کرده است.
امید بصیر، روزنامه نگار قدیمی در روزنامه همدلی در این خصوص نوشت:
همهچیز از یک تیتر شروع شد: «بنیدر به سپاهان پیوست.» تیتر، ساده بود. انگار فقط یک خبر نقلوانتقالاتی است؛ مهاجمی از تیم ملی فرانسه، گلزن لالیگا و لیگ یک فرانسه، حالا در لیگ ایران؟ برای خیلیها وسوسهبرانگیز و حتی افتخارآمیز، اما پشت آن تیتر، چیزی پنهان بود؛ چیزی که اگر نبینیاش، یا سادهای، یا خودت را به سادهبودن زدهای. ویسام بنیدر، بازیکنی با حکم رسمی قضایی، بابت تعرض جنسی، حالا نمایندهی باشگاهیست که در فوتبال ایران ادعای اخلاق، فرهنگ و هویت دارد. این قصهای است که نمیتوان با زبان عدد و آمار روایتش کرد. اینجا پای وجدان به میان آمده است.
وقتی قهرمانی مهمتر از اخلاق میشود
باشگاه سپاهان، در دفاعیهاش، روی یک جمله مانور داد: «تمام مجوزهای قانونی دریافت شده.» و بله، احتمالاً درست میگوید. فیفا کارت بازی را صادر کرده، فدراسیون فوتبال فرانسه مخالفتی نکرده و همهچیز از نظر حقوقی سر جای خودش است، اما ماجرا این نیست. ماجرا این است که قانون، کفِ اخلاق است، نه سقف آن. باشگاههایی که فقط تا جایی پیش میروند که قانون اجازه دهد، اغلب زیر سقف، اعتبارشان را از دست میدهند.
بازی با وجدان عمومی، بازی خطرناکیست. وقتی هوادار نوجوانت با غرور پیراهن شماره ۹ سپاهان را میپوشد و فردا در گوگل دنبال نام «بنیدر» میگردد، تو پاسخگویی. وقتی خانوادهای در اصفهان تصمیم میگیرد دخترش را به ورزشگاه ببرد، و رسانهها از پرونده تعرض صحبت میکنند، این باشگاه است که باید جواب بدهد. فوتبال، فقط جشن گل نیست. صحنهی داوری عمومیست؛ جایی که سکوت، خودش یک نوع رأی است.
فوتبال اروپا هم عقب کشید
بنیدر، بازیکنی بیاستعداد نیست. گلزن است. درخشان بوده. حتی در آخرین سال حضورش در موناکو، آمار قابل قبولی داشت، اما چرا وقتی قراردادش تمام شد، هیچ باشگاه اروپایی سراغش نرفت؟ چرا حتی لیگهایی مثل قطر و عربستان - که تشنهی ستارههای بینالمللیاند - سراغ او نرفتند؟ چون همه فهمیدهاند که شهرت در جهان امروز، شمشیریست دولبه. چون همه میدانند که بردن با بازیکن بدسابقه، مساویست با باختن در نگاه جامعه.
برند باشگاهها، بزرگتر از نام بازیکنهاست. باشگاهها امروز بیشتر از اینکه تیم فوتبال باشند، شرکتهاییاند با مسئولیت اجتماعی. اگر بازیکنی مثل بنیدر را استخدام کنند، باید پاسخگوی رسانهها، حامیان مالی و هواداران باشند. و اینجا هیچکس حاضر نیست برای چند گل بیشتر، روی ارزشهای اخلاقی پا بگذارد.
سپاهان؛ از فوتبال تا سیاست
اما سپاهان مسیر دیگری رفت. در بیانیهاش نهتنها به قانون اشاره کرد، بلکه همه چیز را سیاسی کرد. پای اسلامهراسی را وسط کشید، از رسانههای فارسیزبان گفت، از غرب، از توطئه. گویی نه بازیکنشان متهم به تعرض شده، بلکه پروژهای برای تخریب ایران کلید خورده است.
اما بیایید ساده و بیپرده بپرسیم: اگر همین ماجرا در انگلیس اتفاق میافتاد و بازیکنی مسلمان با سابقه تعرض وارد لیگشان میشد، آیا باز هم از او دفاع میکردیم؟ یا شعار میدادیم؟ چرا همیشه حق با ماست و دیگران دروغ میگویند؟ اگر قرار است به غرب انتقاد کنیم، چرا از آنها در مدیریت اخلاقی باشگاهها یاد نمیگیریم؟ چرا سپاهان، بهجای شجاعت در پذیرش اشتباه، به جای ایستادن در جبهه ارزشها، ترجیح داد پشت واژههای سیاسی قایم شود؟
آقای مدیرعامل! چه چیزی را نمایندگی میکنید؟
وقتی مدیران باشگاهی که سالها با بودجه دولتی، با حمایت ساختار و با ادعای هویت ایرانی-اسلامی جلو رفتهاند، چنین بازیکنی را انتخاب میکنند، فقط یک بازیکن را نخریدهاند؛ آنها یک موضع گرفتهاند. این موضع، چیزی فراتر از تاکتیک است. این موضع یعنی «اخلاق برای ما مهم نیست، فقط ببرید».
بیایید فرض کنیم قربانی تعرض جنسی، دختر یکی از مدیران بود. باز هم این تصمیم گرفته میشد؟ باز هم بیانیه صادر میکردید که «پرونده تعلیقی است»؟ باز هم از رسانهها گله میکردید؟ مسئله فقط فوتبال نیست. مسئله این است که در باشگاههای ما، هیچکس مسئولیت تصمیمهایش را نمیپذیرد. ما یاد نگرفتهایم که بگوییم: «اشتباه کردیم».
بنیدر گل خواهد زد، اما...
شاید او بهترین گلزن فصل شود. شاید با یک ضربه سر در دقیقه ۹۰، سپاهان را قهرمان کند. شاید در کنفرانس مطبوعاتی لبخند بزند و با پسرکی که پیراهن طلایی بر تن دارد، عکس بگیرد، اما تاریخ، اینها را فراموش میکند. تاریخ فقط لحظهی تصمیم را به خاطر میسپارد. و این تصمیم، تصمیمی بود که میتوانست نباشد.
فوتبال ایران میتوانست یکبار برای همیشه بگوید: «ما حتی اگر قانونی باشد، غیراخلاقی را نمیپذیریم.» میتوانست با یک «نه» ساده، الگویی تازه بسازد. میتوانست تصویری تازه از فوتبال ایرانی خلق کند، اما نکرد. و این «نکردن»، صداییست که تا سالها در گوش فوتبال ایران میپیچد.
در فوتبال، همهچیز از تیتر شروع میشود، اما همهچیز در حافظه پایان مییابد؛ حافظهای که مینویسد: بنیدر بازی کرد، گل زد، ولی باشگاهش در آزمون اخلاق مردود شد. حافظهای که میپرسد: «آن روز که باید میان قانون و انسانیت یکی را انتخاب میکردید، چه کردید؟»
بنیدر بازی خواهد کرد، اما بازی بزرگتر، هنوز در جریان است. بازیای که در آن، داورش مردماند، نتیجهاش ماندگار است، و قهرمانش... شاید دیگر هیچوقت پیراهن طلایی نپوشد.