مطلب ارسالی کاربران
حواشی بازی تراکتور و چادرملو
دیروز در ورزشگاه چادرملو یزد، صحنهای از شرمساری به نمایش درآمد: تماشگرانی که به جای تشویق، زبان به فحاشیِ ناموسی گشودند و نود دقیقه، کاپیتان و دروازهبان ملیپوش تراکتور را نه به عنوان ورزشکار، که بهانهای برای خالی کردن عقدههای فروخوردهی خود قرار دادند. این دیگر نه هواداری، که زوالِ انسانیت بود؛ نه شورِ ورزشی، که فریادِ خشمِ جمعیتی بود که فقرِ معیشت، فقرِ اخلاق را به آنان تحمیل کرده است.
چراگاهِ خشمِ عمومی، اینبار زمین چمن بود و قربانی، بازیکنانی که تنها گناهشان پوشیدنِ پیراهنی دیگر بود. اما آیا این تنها تقصیر تماشگران است؟ یا جامعهای که روزبهروز از اخلاق فاصله میگیرد و در تهیدستیِ مادی و معنوی، هر روز خشنتر و زشتگوتر میشود؟
فضای مجازی نیز همین درد را فریاد میزند: زیر پستهای ورزشی، انبوهی از توهینهای نژادی، جنسی و تهدیدهای آنچنانی که گویی مردم، دیگر نه گفتوگو، که تنها از راهِ تحقیرِ دیگری نفس میکشند. فقر، صبر را میسوزاند و آدمی را به حیوانی در بندِ خشم تبدیل میکند. ورزش که باید نمادِ همدلی باشد، به میدانِ جنگِ کلماتِ پست بدل شده است.
و اینجاست که باید پرسید: آیا بهبودِ وضع معیشت، بازگشتِ اخلاق را در پی خواهد داشت؟ یا سالها باید شاهدِ سقوطِ بیشترِ انسانهایی باشیم که روزی به اصالت و میهندوستی شهره بودند؟ درمان این زوال، تنها با نان میسر نیست؛ بلکه نیاز به بازسازیِ روحِ فرسودهی جامعه دارد. جامعای که در فقرِ اخلاق غرق شود، حتی اگر ثروتمند گردد، هرگز عزتمند نخواهد بود.