طرفداری- یادداشت وارده/اما به واقع چه چیز از بروسیا دورتمند ترسناک سالیان اخیر که دو سال پیاپی در حضور بایرنِ قهرمان بوندس لیگا می شود و سال بعد به فینال اروپا می رسد و بعدتر هم قهرمان اروپا را زجرکش می کند تا از جمع هشت تیم برتر اروپا کنار برود تیمی قابل ترحم ساخته است؟ چه بر سر کلوپ همیشه فاتح و لبریز از کاریزما در همین چند ماه آمده است که از مربی ای که تمام دنیا به احترامش کلاه از سر برمیداشتند و تعظیم می کردند، به مربی مغلوبی رسیده ایم که دیگر دیدن چهره غم زده اش بعد از هر مسابقه آهسته آهسته به عادتی هر چند دردناک تبدیل می شود؟ دردناک از این جهت که تا پیش از آغاز همین فصل و با وجود کوتاه ماندن دست بروسیا دورتمند از عنوان قهرمانی بوندس لیگا در دو سال اخیر، کلوپو کماکان در اذهان اکثر علاقمندان به فوتبال "قهرمانی ورای تمامی علایق و سلایق" بود، شاید از این جهت که "انفعال" در ادبیات او هیچ جایگاهی نداشت. اما شاید اگر امروز طرفدار دو آتشه ی او نباشیم، می توانیم رگه هایی از آن را در رفتارش ببینیم، البته ذکر این نکته ضروریست که با وضعیتی که دورتموند در آن گرفتار آمده است و با بدشانسی های پیاپی ای که گریبان گیر این تیم در تک تک بازیها می شود، از دیدگاه فنی نمی توان او را به اندازه سرمربی همه تیم های قعرنشین فوتبال مقصر دانست. صحبت از بدشانسی به میان آمد.شاید خیلی از ما به این واژه اعتقادی نداشته باشیم اما نگاهی به آمار و ارقام پیرامون فعالیت این فصل بروسیا دورتمند شاید بتواند متقاعدمان کند که بدشانسی هم در فوتبال وجود دارد، گرچه نباید علاوه بر بدشانسی، از فشار بالایی که منجر به عدم ثمردهی تلاشهای بروسیایی ها می شود غافل شویم.حقیقتاً امار و ارقام این تیم، به عنوان تیمی که در ورطه سقوط دست و پا می زند، شگفتی آور است و می تواند به خوبی گویای این مسئله باشد که دورتموند در اکثر قریب به اتفاق بازیها تیم برتر میدان است اما نمی تواند از این برتری برای تغییر نتیجه به سود خود استفاده کند و چنین وضعیتی هم می تواند سندی بر دفاع از کلوپ باشد و هم از سوی دیگر ایراد را متوجه وی کند.
برتری در مالکیت
دورتموندی ها در این فصل و تا پایان هفته نوزدهم به طور میانگین در هر مسابقه 56 درصد مالکیت توپ را در اختیار داشته اند که حقیقتاً برای تیمی که در جایگاه هجدهم یک جدول 18 تیمی قرار گرفته است این رقم به طرز عجیبی بالاست.سند این حرفمان، را می توانید در آمار سایر تیم های قعرنشین لیگ های معتبر اروپایی جست و جو کنید.جایی که این رقم در لالیگا، برای لوانته 41 درصد، در لیگ جزیره برای لسترسیتی 43 درصد، در لاشمپیونه برای متز 41 درصد و در سری آ ایتالیا برای پارما 48 درصد است. جالب است بدانید که دورتمندی ها از لحاظ این پارامتر در آلمان تنها بایرن را بالاتر از خود می بینند و از 16 تیم دیگر مالکیت توپ بیشتری دارند. در میان تیم های 5 لیگ معتبر اروپا هم بروسیا دورتموند از این حیث در جایگاه هجدهم قرار دارد.
علاوه بر مالکیت، آنها در اکثر بازیهای خود، تیمی هستند که بسیار بیشتر از رقیب میل به هجوم دارند و گاهاً در یک سوم دفاعی حریف خیمه می زنند. به طرزی که اگر به بازی آنها نگاه کنید و از وضعیت جدول اطلاعی نداشته باشید، مطمئناً نمی توانید جایگاه فعلی دورتموند را درست حدس بزنید.آنها در اکثر بازیهای این فصل سناریویی تکراری را تجربه کرده اند. حمله از ابتدای بازی به دروازه حریف و عدم توفیق در باز کردن دروازه و به دنبال آن باز شدن دروازه شان برخلاف جریان بازی.
در این زمینه اگر زمین را به سه منطقه دفاعی، میانی و هجومی تقسیم کنیم دورتموندی ها در هر بازی به طور میانگین 32 درصد از زمان بازی را در یک سوم هجومی خود سپری می کنند. رقمی که باز هم برای تیم های انتهای جدول در همه لیگهای معتبر اروپا، دست نیافتنی است.این رقم برای پارما 26 و برای لسترسیتی، لوانته و متز 28 درصد است. جالب است که بدانیم در لیگ آلمان، تنها بایرن با 33 درصد از این حیث هجومی تر از دورتموند به حساب می آید و از سوی دیگر تیمی مثل مونشن گلادباخ که در جای سوم جدول قرار دارد تنها 23 درصد از زمان بازی را در یک سوم هجومی سپری می کند.
شوت زنی مناسب
دورتموندی ها نه تنها از حد یک تیم انتهای جدولی بیشتر در یک سوم تهاجمی حاضراند، بلکه از لحاظ میانگین شوت در هر مسابقه هم هیچ شباهتی به یک تیم انتهای جدولی ندارند.آنها در هر مسابقه به طور میانگین 16.5 شوت میزنند که این آمار دورتمند را از این حیث در جایگاه هفتم اروپا قرار می دهد.جالب است بدانید که این رقم در مورد تیمی مثل بارسلونا 16.6 است، تنها یک دهم بیشتر از بروسیا دورتمندی که آمار می گوید به اشتباه در این جای جدول قرار گرفته است.از این لحاظ دورتمند سومین تیم آلمان است و تنها بایرنی ها و لورکوزنی ها بیشتر از آنها شوت میزنند.ضمن اینکه قعرنشینان 4 لیگ دیگر در این زمینه هم با دورتموند قابل مقایسه نیستند و به تناوب رقمی بین 10 تا 11 برایشان به ثبت رسیده است. فراموش نکنیم که از لحاظ شوت در چارچوب هم آنها با 5.2 شوت در هر بازی تیم پانزدهم فوتبال اروپا و تیم چهارم فوتبال آلمان هستند.
در فاز تدافعی هم آمار دورتموند آمار یک تیم انتهای جدولی نیست. آنها در هر مسابقه به طور میانگین به رقبای خود اجازه می دهند 9.1 بار به دروازه شان شلیک کنند. تنها 5 تیم دیگر در سطح اروپا از این میزان کمتر به حریف اجازه حمله می دهند و در آلمان هم از این حیث سومین عملکرد خوب را دارند. این رقم هم به مانند پارامتر های دیگر، قابل مقایسه با قعرنشینان دیگر لیگ ها نیست. چرا که در هر مسابقه رقبا به طور میانگین به دروازه لسترسیتی 15.5 بار شوت می زنند و در مورد پارما این عدد 13.3 است. لوانته و متز هم به ترتیب 13 و 12.4 مرتبه به رقبای خود امکان ضربه زنی به سمت دروازه را می دهند.
میانگین ضعیف گل زده و خورده
اما آمار گلهای زده و خورده دورتمند به هیچ وجه با ملاک تیم های بزرگ نمی خواند و همین مسئله آنها را به انتهای جدول تبعید کرده است.آنها به طور میانگین در هر مسابقه 0.9 گل زده اند و این به این معناست که آنها تنها 5 درصد از شوتهایی که در هر مسابقه می زنند را به گل تبدیل می کنند.این درصد به هیچ وجه به تیم های مدعی شباهتی ندارد و حتی از بسیاری از تیم های انتهای جدولی هم ضعیف تر است و اگر این پارامتر را ملاکی برای "سخت گل زدن" بنامیم می توانیم بگوییم بروسیایی ها بی نهایت سخت گل می زنند و تقریبا می توانیم مدعی شویم از هر 20 بار شوتزنی دورتموندی ها یکی به ثمر می نشیند.یک بی دقتی ویرانگر که حالا کابوس دوستداران دورتمند شده است. توپهایی که تا آستانه دروازه رقبا می روند . از سر بی دقتی،فشار روانی و یا بدشانسی یا شاید هم ترکیبی از این ها وارد دروازه نمی شوند.
از سوی دیگر میانگین گل خورده آنها نیز 1.4 گل در هر مسابقه است و این نشان می دهد که 15 درصد شوتهای رقبای دورتموند در مقابل این تیم تبدیل به گل شده است. اگر چنین پارامتری را هم "آسان گل خوردن" بنامیم، بروسیایی ها بی نهایت هم آسان گل می خورند. یعنی تقریبا از هر 6 یا 7 شوت رقبای دورتمند یکی به گل تبدیل می شود و همین مسئله دورتمند را در چنین وضعیتی قرار داده است. وضعیتی ترسناک برای طرفداران آنها که باعث شده است با هر هجوم از هجوم های البته کم تعداد رقبا، تنشان به لرزه بیفتد.
جمع بندی آماری
جمع بندی این اعداد و ارقام تنها یک پیام را در بر دارد. آن هم اینکه بوروسیا دورتمند، تبدیل به تیمی شده به طور میانگین در طول یک مسابقه، برابر با استانداردهای تیم های بزرگ و بالانشین توپ را در اختیار دارد، مثل آنها در یک سوم هجومی رقبا حضور دارد، درست شبیهشان پرتعداد شوت می زند و شوت های در چارچوبش هم چیزی کم از یک مدعی ندارد. به اضافه اینکه آنها از لحاظ دادن موقعیت ضربه زنی به سمت دروازه به رقبا هم از برترین های اروپا هستند و در یک کلام پرتعداد حمله می کنند و کم تعداد به رقبا اجازه حمله می دهند اما به سختی از حملات پرتعدادشان به گل می رسند و به آسانی در حملات کم تعداد رقبا تسلیم می شوند. مسئله ای که شاید بتواند بیشتر از مشکلات فنی، ناشی از مشکلات روحی روانی باشد و از فشار شدید وارد بر مجموعه این تیم نشات بگیرد. فشاری که مهم ترین دلیل آن بدون شک سناریوی تکراری بازی های دورتموند بوده و هست و هرچه هم که از فصل می گذرد با تکرار نتایج باورنکردنی برای دورتمند بیش از پیش مانع از پیشروی آنها می شود.
سخت است باور کنیم که تیمی که چنین آمارهایی در هر مسابقه دارد، با مشکل فنی صرف به این روز در آمده است. البته فراموش نمی کنیم که با اذعان به این مسئله که بخش قابل توجهی از این مشکل به فشار وارد بر دورتموند باز می گردد و کمتر متوجه دلایل فنی صرف است، یورگن کلوپ را به هیچ وجه در وضعیت امروز بی تقصیر نمی دانیم، چرا که از مربی بزرگی چون او این انتظار می رود که بتواند هر چه زودتر، فشار روانی وارد بر تیمش را بشکند و شرایط را به نفع دورتموند تغییر دهد.اتفاقی که همه منتظرش هستیم و هر هفته چشممان به بازیهای بروسیا دورتموند است تا شاید آنها دوباره همان تیمی شوند که از موقعیت هایش بسیار راحت تر از این به گل می رسد و صدالبته، به این راحتی هم گل نمی خورد.
فوتبال برای بوروسیا دورتموند کماکان ادامه دارد و ما باز هم منتظر می مانیم تا در 15 هفته ای که باقی مانده، کلوپو همان سرمربی سرشار از کاریزمایی شود که شاگردانش، از هیچ عاملی به اندازه او تاثیر نمی پذیرند و روحیات سرمربیشان را در زمین فوتبال پیاده می کنند تا به میل همه دوستداران فوتبال مانع فاجعه 2015 شوند، تا بلند شوند و مانع از ادامه ترحم های دوستداران فوتبال در حقشان شوند و در یک کلام خودشان باشند و به کابوس پایان دهند. اتفاقی که شاید با یک یا دو پیروزی در این روزها، خیلی هم دور از دسترس نباشد.