امين ابطحى / طرفدارى
يوهان كرايف به صورت ناخواسته به يكي از قهرمانان و اسطوره هاي كاتالان تبديل شد. در زمستان 1974، تنها چند ماه بعد از پيوستنش به بارسا، خانم باردارش براي وضع حمل نياز به عمل فوري سزارين داشت. اما او به بيمارستان هاي شهر بارسلونا اعتماد نكرد و به آمستردام بازگشت. جايي كه پسرش به دنيا آمد و براي او كرايف نام يوردي را انتخاب نمودند. نامي را كه او در اسپانيا شنيده بود و از آن خوشش آمده بود. در هنگام بازگشتش به بارسلونا، تازه براي كرايف روشن شد كه انتخاب چنين نامي چه ارزش و چه اهميت بالايي براي كاتالان ها دارد.
آن روزها آخرين روزهاي دوران ديكتاتوري فاشيستي فرانكو بود. در مودلو زندان مركزي شهر بارسا، تنها سه هفته بعد از تولد يوردي كرايف، يكي از مخالفان رژيم فرانكو به نام پويگ آنتيچ به طرز فجيعي اعدام شده بود. حزب هاي كاتالاني در اين دوران تاريك تاريخ اسپانيا، ممنوع شده بودند و فرانكو درخواست هاي بين المللي براي آزادسازي مخالفان و حتي اعدام نكردن آنها را بي پاسخ گذاشته بود. علاوه بر اين پرچم هاي سرخ و زرد (نماد كاتالان) و زبان كاتالانيايي نيز ممنوع شده بودند. نام گذاري فرزندان به نام يوردي نيز به خاطر يوردي مقدس “Sant Jordi” (يكي از قديسان كاتالان) با جريمه همراه بود.
در دوران حكومت وحشت زاي فرانكو، باشگاه بارسلونا به محلي براي حفظ و پاسداري از هويت كاتالانيايي تبديل شده بود و كرايف از اين موضوع تا قبل از انتقالش يه عنوان گران ترين بازيكن دنيا، از آژاكس آمستردام به بارسا اطلاعي نداشت. از بد ماجرا يوهان كرايف به خاطر برخي از تصميمات دموكراتيك، باشگاه آژاكس را ترك گفته بود. اقتدار كرايف در باشگاه به مذاق بسياري از هم بازيانش خوش نمي آمد و آنها در يك اقدام دموكراتيك خواهان گرفتن بازوبند كاپيتاني از كرايف شده بودند. بعد از رخ دادن اين ماجرا، كرايف تصميم به ترك آمستردام گرفت.
انتقال كرايف به بارسلونا يك تغيير بزرگ و حتي يك انقلاب بود. با اين انتقال دوران اقتدار رئال مادريد كه خود خواهان جذب كرايف بود، به پايان خويش نزديك شد. هنگام اولين حضورش در شهر بارسلونا، هزاران نفر با پوشيدن پيراهن هاي آبي اناري شماره 14،به استقبال وي در فرودگاه رفتند. او بلافاصله اثرات مثبت خود در زمين فوتبال را هم نشان داد و الهام بخش پيشرفت بازيكنان آن موقع بارسا نظير خوان مانوئل آزنتي و كارلوس ركساچ شد و بارسا كه تا آن زمان خوب بازي نمي كرد ناگهان دچار تحول شد.
در 17 فوريه 1974، هشت روز پس از تولد يوردي، يوهان كرايف براي اولين بار در ال كلاسيكو حضور يافت و شايد بهترين ال كلاسيكوي خود را در آن بازي جشن گرفت. بارسا در ان روز توانست رقيب سنتي خود رئال مادريد را در شهر مادريد با نتيجه شگفت آور 5-0 شكست دهد. از اين بازي به عنوان پايان دوران شكست ها و سطح پايين تر بودن اين تيم نسبت به رئال مادريد ياد مي شود. در پايان همين فصل بارسا توانست بعد از 14 سال بار ديگر قهرمان اسپانيا شود.
تمام موفقيت هاي كرايف در بارسا به اولين فصل حضورش محدود نشد، موفقيت هاي بعدي اين تيم در دوران نبود او در بارسا و حتي تيكي تاكاي مدرن اين نيم نيز بي ترديد مديون يوهان كرايف مي باشند. سال 1988، ده سال بعد از ترك بارسا، بار ديگر او به اين شهر بازگشت، اما اين بار به عنوان سرمربي. در مدت غياب او خيلي چيزها تغيير كرده بود. بعد از مرگ فرانكو در نوامبر 1975 پروسه دموكراسي سازي در اسپانيا به سرعت دنبال شده بود و هواداران بارسا نيز توانشتند، آزادنه تر سنت هاي كاتالانيايي را اجرا نمايند. در بازي فينال رقابت هاي ليگ اروپايي در سال 1979 در شهر بازل، بارسا توانست در حضور هزاران هوادار، با پرچم هاي سرخ و زرد، با گل هانس كرانكل اتريشي كه جانشين كرايف شده بود، قهرمان شود.
در سال هاي بعد مربيان و بازيكنان نام آوري به بارسلونا آمده بودند، اما هيچ يك به افتخار مهمي نرسيدند. از هلنيو هررا و سزار لوئيز منوتي آرژانتيني گرفته تا مارادونا و برند شوستر آلماني. در اين مدت كرايف بيشتر در آمريكا اقامت داشت تا اينكه به هلند برگشت و خود را به عنوان يك مربي راديكال مطرح ساخت. از سال 1981 او هدايت آژاكس را به عهده گرفت و ايده رينوس ميشل را در خصوص توتال فوتبال توسعه داد. كرايف به خصوص به استعدادپروري نيز اهميت خاصي داد و هميشه در تركيب تيم خود از بازيكنان جوان بهره مي برد. ماركو فن باستن، فرانك ريكارد و دنيس برگكمپ،از دستاوردهاي او در آژاكس هستند.
آرتور فن دن بوگارد نويسنده معروف هلندي در خصوص سيستم بازي كرايف در آژاكس گفته بود:" كرايف يك راه حل متافيزيكي براي فوتبال ارائه كرده است". تيم او هوشمند، تكنيكي و با فكر بازي مي كرد و در پرسينگ و حمله، هماهنگي بي نظيري داشتند. چنين افكار وايده هايي از فوتبال سبب شد كه سران بارسا، كرايف را بار ديگر، اما اين بار به عنوان مربي به اين شهر بازگردانند. در آن زمان اريگو ساچي ايتاليايي يكي ديگر از شاگردان مكتب رينوس ميشل در ميلان توانسته بود تيمي موفق هلندي-ايتاليايي شكل دهد. ستون تيم ساچي از سه شاگرد هلندي كرايف ( رود گوليت، فرانك ريكارد و ماركو فن باستن) تشكيل شده بود. آنها براي چند سال فوتبال اروپا را به تسخير خود درآورده بودند و كرايف ماموريت داشت تا با بارسا اين اقتدار ميلان را از بين ببرد.
يكي از اولين اقدامات كرايف تشكيل آكادمي جوانان بارسا به اسم لا ماسيا از روي الگوي مدرسه فوتبال آژاكس بود. سپس او شروع به ساختن تيمي جديد كرد كه يكي از ستون هاي آن پپ گوارديولاي جوان بود. تيم بارسا در سال 1992 به رهبري كرايوف فاتح ليگ قهرمانان شد. با وجود اينكه در آن تيم علاوه بر گوارديولا ، فقط يك كاتالاني ديگر به نام آلبرتو فرر حضور داشت. اما اين قهرماني شادي وصف ناشدني را در كاتالان پديد آورد. روزنامه كاتالاني El Periodico دراين خصوص نوشت:"تنها يك خدا وجود دارد و يوهان كرايوف پيامبرش، فرستنده اش، همكارش و يا در هر صورت دوستش است."
بعد از پايان دوران مربي گري كرايف در بارسا در سال 1996، او باز هم در شهر بارسلونا ماند و در پشت پرده به يكي از پرنفوذترين شخصيت هاي باشگاه تبديل شد. او همچنان و به خصوص در ميان طرفداران مسن تر بارسا، يكي از قهرمانان كاتالان است، نه فقط به خاطر موفقيت هاي فوتبالي با بارسا، بلكه به خاطر نجات بخش بودن او براي غرور كاتالاني. در سال 2006 از او به خاطر فعاليت ها و افتخار آفرينيش براي كاتالانها تقدير شد و به او مدال Creu de Sant Jordi تعلق گرفت.
اما تنها چيز مهم و ارزشمند براي براي يوهان كرايف فوتبال است، در سال 2003 او از خوان لاپورتا براي انتخابات رياست باشگاه بارسلونا حمايت كرد وسران باشگاه را قانع كرد تا فرانك ريكارد، از شاگردانش را به سمت مربي گري اين تيم انتخاب نمايند. ريكارد با تقليدي كوچك از استاد خود كرايف، بار ديگر بارسا را با قهرماني در ليگ قهرمانان اروپا در سال 2006، به اوج فوتبال اروپا رساند.
سال 2009 در يك اقدام نمادين يوهان كرايف هدايت تيم منطقه كاتالان را براي برگزاري چند بازي دوستانه و غير رسمي به عهده گرفت. اين موضوع باعث جلب توجه افكار عمومي شد و علاوه بر تمجيدات فراوان براي او انتقاداتي را نيز به همراه داشت. برخي از منتقدين اعلام داشتند كه چگونه به كسي كه هنوز يك كلمه به زبان كاتالاني نمي تواند صحبت كند، چنين افتخاري مي رسد. بازي در مقابل نيجريه در ژانويه 2013، آخرين حضور او در اين سمت بود. اما در واقعيت تيم اصلي منطقه كاتالان، بارسلونا است، يكي از پر طرفدارترين باشگاه هاي دنيا كه نوع بازي و تكنيك بازيكنانش باعث قهرماني هاي متعدد تيم ملي اسپانيا در سال هاي اخير نيز بوده است.
در سال هاي اخير و در دوران تيكي تاكا، بازيكناني نظير ژاوي هرناندز، آندراس اينيستا و كارلوس پويول باعث افتخارات زيادي براي بارسا شده اند، بازيكناني كه فوتبال را در لاماسيا آموخته اند، در مدرسه فوتبالي كه كرايف بنيانگذار آن بوده است. اما بزرگ ترين و محبوب ترين فارغ التحصيلان اين مدرسه بدون شك هنوز پپ گوارديولا مي باشد. كسي كه به عنوان مربي روش خاصي را در سيستم تيمي پديد آورد و بارسا را به يكي از بهترين تيم هاي تاريخ فوتبال تبديل كرد.
پپ گوارديولا اما شاگرد فروتني است و ارزش بسيار زيادي براي دستاوردهاي استاد هلندي خود قائل است و موفقيت هاي خود را از نتايج كار يوهان كرايف مي داند. پپ گوارديولا در اين خصوص گفته:" كرايف براي ما اين قصر باشكوه را ساخته است و ما فقط آن را دريافت كرده ايم."