طرفداری-هورست هربش اصلا در لیست تیم ملی برای یورو 1980 نبود. اما در نهایت قهرمان تورنمنت و البته ژرمن ها شد. نمی دانم به سرنوشت اعتقاد دارید یا نه؟ اما گاهی یک چیزی باید اتفاق بیفتد. چاره نیست باید. گویا در طالع نوشته شده است. این مقاله نشان می دهد که حتی آلمان ها هم دچار سرنوشت می شوند. آن فوتبال ماشینی و برنامه ریزی شده ام گاهی از ریل خارج می شود. او در دقایق آخر وارد لیست شد. چراکه پای کلاوس فیشر شکست. اما هوربش دو گل در فینال زد. هوربش استاد گلزنی با سر بوده است.
تاریخ سازان یورو را اینجا بخوانید.
تاریخچه یورو 1980 را اینجا بخوانید.
در مورد اضافه شدن به لیست در آخرین لحظات
من به یاد دارم که سرمربی وقت تیم ملی یوپ دِروال به من زنگ زد و گفت تو در لیست هستی. این یک نقطه درخشان در دوران حرفه ای من بود. من انتخاب شدم اما اصلا بازی ای قبل از تورنمنت انجام ندادم. حتی قبل از یورو در بازی دوستانه با فرانسه در شهر هانوفر من بازی نکردم. همه چیز سریع گذشت و به پایان رسید. من کلا همیشه یکم دیگر شروع می کنم. وقتی 23 سال داشتم اولین بازی ام در بوندسلیگا را انجام دادم و 28 سال داشتم وقتی اولین بازی ملی ام را انجام دادم.
نمی توانم بگویم من جانشین فیشر بودم اما من تعویض عادی در سیستم آن موقع آلمان بودم. رومنیگه و آلوفس جلو بودند و برند شوستر و هانسی مولر در میانه زمین بودند و ترکیب تیم کاملا هجومی بود. مانفرد کلاتز که در دفاع گوش بود نیز هجومی بازی می کرد.
راه یافتن به ترکیب سخت آلمان
من نمی گویم ما انتظار داشتیم با جام به آلمان برگردیم اما یکی از بهترین تیم های اروپا بودیم. ما همیشه می توانستیم فاتح یک تورنمنت شویم. آن تیم ما تیمی بود که در هر پست بازیکنان خوبی داشت و قوی بود اما در عین حال بازیکنان با هم هماهنگ بودند و فوتبال زیبایی را به نمایش می گذاشتند. با وجود هانسی مولر و برند شوستر که دو نابغه بودند کار برای من راحت می شد.
شکست دادن هلند در مرحله گروهی
ما 70 یا 80 دقیقه عالی بازی کردیم و 3 بر 0 جلو بودیم اما آن ها دو گل زدند. مثلث هانسی مولر و برند شوستر و رومنیگه عالی بودند و هر سه گل را کلاوس آلوفس. من کار خودم را انجام دادم و این چیزی بود که به تیم شخصیت می داد. ما با هم همدل بودیم و با هم کار می کردیم بنابر این مهم نبود آلوفس گل بزند یا من. در واقع ما به یک بازیکن وابسته نبودیم.
فینال
جایگاه من در تیم در خطر بود چراکه سه بازی بود که گل نزده بودم و اگر دِروال برای بازی فینال انتخابم نمی کرد، مشکلی نداشتم. اما اگر به عقب برگردیم او انتخاب درستی انجام داد. بلژیکی ها حمله می کردند اما شوستر توپ را می گرفت با یک یا دو پاس حمله را راه می انداخت. من گل زدم نه با سر بلکه با پا.
بلژیک در نیمه دوم کلاس فوق العاده خود را به نمایش گذاشت و شایسته بودند تا دقیقه 75 گل مساوی را بزنند. روز گرمی بود و ما بسیار خسته بودیم و در هنگام جشن قهرمانی خسته بودیم. گل دوم من روی کرنر رومنیگه بود، درست مانند بقیه کرنر های ما. اشتباه دروازه بان حریف و پرش بلند من و گل دوم.
لقب غول ضربه سر
مربی من در روت ویس اسن این لقب را به من داد. من همیشه سعی می کردم به ساده ترین روش ممکن فوتبال بازی کنم و تمام قابلیت هایم را به کار بگیرم. من تایمینگ و پرش ها خوبی داشتم. من هشت سال در بوندسلیگا بازی کردم و 136 گل زدم که 81 از آن ها با ضربه سر بود.
به روایت طرفداری؛ جام ملت های اروپا 2016 (یورو 2016)