مطلب ارسالی کاربران
یادداشت تحلیلی:ایتالیا-سوئد
یادداشت تحلیلی:ایتالیا-سوئد
نویسنده:مجتبی مرشدنژاد
هرگز نمی توان گفت بازی تیم ایتالیا گره خورده است،مگر وقتی داور سوت پایان بازی را بزند.قانونی ویژه برای تمام بازیها و البته برای نکته اخلاقی این بازی.خب،باید پرسید چرا نمی توان مطمئن به گره خوردن بازی برای ایتالیا شد؟به خاطر فلسفه بازی.به خاطر مسئله فشار تهاجمی.ایتالیا فوتبال پرفشاری که قرار باشد مدام موقعیت خلق کند را بازی نمی کند که وقتی در هفتاد دقیقه بازی با سوئد تیم تنها یک موقعیت خطرناک به دست آورده،مبنی بر دور شدن از ایده آل تهاجمی باشد،مبنی بر گره خوردن بازی.بلکه فلسفه ایتالیا یعنی فوتبال تک حرکت،تک پاس،تک استارت،تک ضربه و این در آخرین دقیقه بازی و به قول خود ایتالیایی ها:وقتی همه خواب هستند نیز می تواند رخ دهد.اما ضعف؟بله بدون شک،تیم ضعف هایی داشت که بخش عمده ای از آنها به خاطر هوشمندی سوئدی ها بود.مهمترین قضیه تاکتیکی برای فوتبال ایتالیا"درآوردن بازی"می باشد،تو یک تیم قوی با فوتبال محتاط و دفاعی هستی،حریف یک تیم ضعیف تر از تو با فوتبال محتاط و دفاعی می باشد،اگر تو تهاجمی بودی بحث فرق می کرد و خب حمله می کردی،فشار می آوردی،در انتقال از حمله به دفاع سریع و پوششی عمل می کردی و اگر در اجرای این رفتارها در تقابل با حریف،صحیح تر طرح ها را پیاده کنی،پیروز می شوی.اما در وضعیت دفاع برابر دفاع مسئله چیز دیگری ست،بازی اشتباها و هوشمندی ها.اینجا تیم قوی تر،تیم ایتالیا موظف است با رفتارهای هوشمندانه،حریف را وادار به اشتباه کردن کند و حالا وقت تک حرکت است،تک پاس،تک استارت،تک ضربه.رفتار هوشمندانه مانند سپردن توپ به تیم حریف،مطابق آنچه که ایتالیا در برابر سوئد کرد و توپ را به آنها سپرد تا از قرارگرفتن حریف در وضعیت تهاجمی،در حالت بالا آمدن سازمان تیم به زمین جلو استفاده کند.اما سوئد در پاسخ به این حرکت هوشمندانه،حرکتی هوشمندانه کرد:بیشترین میزان مالکیت توپ یک خط تیم؟خط دفاع.بیشترین الگوی حرکتی توپ توسط خط دفاع؟کوتاه به کوتاه عرضی و دوباره طی کردن مسیر به صورت برعکس.بیشترین منطقه ای که سوئد در آن مالکیت توپ داشت؟یک سوم دفاعی خودی.یک سوم هجومی ایتالیا،منطقه ای که تیم دفاعی کنته مگر در موارد فوق ضروری از انجام حرکت بر مبنای ریسک پرسینگ در آن خودداری می کند.البته در بعضی سانسهای دفاع،ایتالیا با هوشمندی و زیرکی اقدام به تلفیق پنهان فشار در یک سوم میانی با فشار در یک سوم هجومی می کرد و قصد داشت گروه طراحی حمله سوئد را غافلگیر کرده و توپگیری کند که به علت حضور مهاجم بلند زنی برای حریف در جلوی زمین،سوئدی ها بدون ابا داشتن از خراب شدن توپ،پاس به مقصد زلاتان را انجام می دادند.به طور کلی،کنته وقتی متوجه شد که تاکتیک سپردن توپ به حریف کارساز نیست که یک نیمه از بازی گذشته بود و علاوه بر نداشتن منفعت،ضررهای سختی نیز بر تیم تحمیل شده بود.ضرر بزرگ حذف خط هافبک تیم از جریان بازی.سوئدیها با زرنگی از خط دفاع توپ را به فضای مابین خط حمله و هافبک های مرکزی ایتالیا که در سیستم ۳۵۲ فضای قابل توجهی می باشد می بردند و از آنجا توپ را به جناحین،به فضای پشت پیستونهای آنها،مخصوصا به سمت چپ خودی جهت استفاده اولسون،مدافع چپ تیم برده و سانتر-پاسهای بلند را از مناطق هفت و نه صادر می کردند تا هم امکان استفاده تیم از ضربات سر و هم از فضای پشت خط دفاع جهت فرار عمقی وجود داشته باشد.طریقه بازی که باعث شیفت مداوم هافبک های مرکزی ایتالیا به کناره ها جهت پوشش فضای پشت پیستونها می شد و به همین دلیل امکان بهره وری آنها در میانه میدان کاهش می یافت و این مسئله باعث بزرگترین ضعف تیم در نیمه اول یعنی "ساخت حمله"می شد،مسئله ای که عدم تحرک صحیح مهاجمان تیم در بازی بدون توپ جهت ترکیب سازی در حال انتقال حمله از زمین خودی به زمین حریف نیز از دلایل اصلی آن بود.با احتمال زیاد اگر سوئد در نیمه اول در نفرات هافبک-مهاجم یک بازیکن بلند قد می داشت که با توجه به حذف بازی هافبک-هافبک،می توانست به محوطه جریمه اضافه شود استفاده های اقتصادی تری از داشتن توپ برای آنها رقم می خورد.اما در نیمه دوم همه چیز تغییر کرد،زیرا تیم مالک توپ تغییر کرد.در واقع علاوه بر آنچه که در نیمه اول از نداشتن توپ برای ایتالیا به وجود آمد برای نیمه دوم آنهاباید نسبت به شیوه حملاتشان از بین دو موضوع یکی را انتخاب می کردند:تیمی که حمله را با الگوها و روشهای تکراری و متمرکز انجام می دهد یا باید با فشار حمله ای از این الگوها استفاده کند و یا وقتی حمله کند که حریف در آمادگی دفاعی کامل قرار ندارد و باتوجه به منتفی بودن گزینه دوم در نسبت با بازی نیمه اول،ایتالیا تصمیم گرفت توپ را در اختیار بگیرد تا به فشار حمله ای برسد و می توان گفت این بزرگترین دلیل بازپس گیری توپ توسط مردان کنته بود.توپ در اختیار ایتالیا و سوئد بسته تر،فشرده تر،حمله با نفرات بسیار کمتر.روش نفوذ چیست؟تلاش ایتالیا معطوف به بازی عرضی و سپس تغییر نابود کننده و سریع السیر ریتم بازی به طول شد اما دو ایراد بزرگ جلوی تیم وجود داشت:اول نبودن یک هافبک سرعتی در مرکز میدان که این تغییر ریتم را انجام دهد و دوم عدم ترکیب سازی بین خط هافبک و حمله،همانند نیمه اول و همچنان در ساختن حمله.اما این دلیلی بر تسلیم شدن نبود،تبدیل سیستم به ۳۳۴ جهت بالا بردن استقرار پوزیشنی دو پیستون و حضور آنها در منطقه ورود به محوطه جریمه.انجام بازی فرار_فشار از عقب حمله ای شدید توسط پارولو و جیاکرینی که مدام استارت های سریع به باکس جریمه می زدند.خب تیم حمله می کرد ولی موقعیت خلق نمی کرد و این مسئله به خاطر کنترل شدید کنته بر تعداد نفرات بین توپ و دروازه خودی می باشد و اهمیت ویژهای که به این مسئله می دهد،به اینکه همواره هفت نفر عقب تر از توپ حضور داشته باشند،به اینکه رفتن پارولو به محوطه جریمه حریف به معنای عقب کشیدن همزمان ادر می باشد.در واقع چنانچه گفتم مهمترین قضیه تاکتیکی برای ایتالیا"درآوردن بازی"می باشد،درآوردن بازی بدون ریسک کردن.صفر صفر از اینکه ریسک کنیم تا پنجاه درصد احتمال گلزنی به دست بیاوریم بهتر می باشد.تعویض کردن و دستور تاکتیکی جدید دادن نیز طبق همین روال است،همانند تعویض زازا،نقطه عطف بازی.زازا بازیکنی می باشد که کیفیت ویژه ای در پریدن بالای سر خط دفاعی و زدن ضربه سر دارد و کنته از این توانایی در بیرون محوطه جریمه استفاده نمود،استقرار زازا جلوی مدافعان مرکزی و پاسهای بلندی که مدام برای وی صادر می شد،ادر ازچپ،کاندروا یا پارولو از راست همزمان به عمق می زدند و تلاش زازا جهت دادن پاس با ضربه سر،تلاش و تلاش و تلاش و بلاخره تک پاس،تک استارت،تک ضربه،گل از ادر.ایتالیا با مالکیت توپ در نیمه دوم توانست با استفاده از فشار حمله ای از طریق الگوهای تکراری حرکتی به نتیجه برسد و این انتخاب آنها بود،انتخاب تیمی که هرگز بازی برایش گره نمی خورد.