مطلب ارسالی کاربران
به من بگو چه حس داری؟
به من بگو چه حس داری؟
اول:
تئوری استبدادی، درونمایۀ رشدِ فوتبال را بی ارتباط با تسلط بر شاهرگِ منابع و سرمایه ندانسته، معتقدند این همه تبلیغات، حساسیت، حضور ورزشکاران به سانِ گلادیاتورها در رقابتِ دائم و درگیر شدن ذهن بشر به آن، معطوف به همان شاهرگ است و با تسلط بیشتر در آن وادیست که فوتبال فهم می شود.
از طرح تسلط انگلیسی ها بر مزارع نیشکر در قارۀ امریکا که بگذریم، حملۀ اسراییل به لبنان و فلسطین حین برگزاری جام های جهانی گذشته، دلیل این مدعا ذکر می گردد.
در افغانستان نیز در این نزدیکی ها هر رویداد مهم فوتبال همزاد یک حملۀ خونین بوده است، به طور مثال: حمله به " چارصد بستر"، هم زمان شد با بازگشت تاریخی بارسلونا برابر پاریسن ژرمن، ال کلاسیکو مصادف شد با رویداد مزار شریف و حالا دربی مادرید با حملۀ امروز کابل برابر شده است.
می دانم ناف این مُلک را با مصیبت و سیه روزی بریده اند اما هم زمان شدن حمله ها با رقابت های بزرگ فوتبال برایم سوال بر انگیز اند. جالب است که هواداران این ورزش و تیم ها نیز از این تقارن استفاده کرده و به طرف برنده هیس می دهند. ساکت باش که خون هم وطنان مان ریخته است. همان ها که تا دیروز و در نوبت پیروزی تیم محبوب اش، فراموش کرده بودند که مردم داغدار اند.
دوم:
آیا فوتبال یک مذهب سکولار است؟
پروفیسور "ریکاردو دو سانتوس" و " فرانسیسکو تکسیرا "از دانشگاه ایالتی " ریودوژانیرو "، در یک تحقیق همه جانبه پس از شکست برازیل در جام جهانی و ضربه دیدن هویت ملی این کشور معتقدند که فوتبال شبیه ادیان سکولار است که در دنیا ترویج می شود.
از سوی دیگر به غیر از تخصص، امکانات، علاقه مندی عموم، شادی اجتماعی و ... که بستر و زمینه ساز پیشرفت فوتبال اند، برخی معتقد اند که رشد فوتبال مرتبط به اخلاقیات و رفتارِ مشتق از مذهب جوامع است.
تاریخ نشان داده که فوتبال در کشورهای با مذهب کاتولیک، رشد بهتری داشته است. مذهب کاتولیک خدا را در کلیسا می بیند، یعنی فقط در کلیسا می توان عبادت کرد. در آن جا سازمان دینی جانشین دین می شود، دین یعنی سازمان دینی و انسان متدیّن یعنی کسی که در کلیسا عضویت دارد. در چنین وضعیتی مذهب در سازمان و گروه تجلی می یابد و گرویدن به گروه حاکم می گردد و اکثر ستارگان فوتبال نیز از درون همین تفکر بیرون می آیند. نمونه اش " پِلِه " است که دست پروردۀ یک کشیش کاتولیک بوده است.
کشورهای عرفان و تصوف گرا از آن جا که در مذاهب عرفانی تکیه بر فرد است، نه جمع، چانسی در فوتبال نداشته اند، هند و پاکستان نمونه های خوبی در این زمینه اند. در کشورهای که عرفان حالت کاربردی دارد، جدا از رشد در رشته های انفرادی رزمی، به دلیل عرفان کاربردی، وضعیت گروهی می یابند و در فوتبال نیز رشد می کنند. جاپان، کوریا و چین مثال های قابل ذکر در این زمینه اند.
سوم:
از همۀ این ها که بگذریم ستاره های فوتبال اند که در رشد آن نقش اساسی دارند تا امروز، میزان رشد یافته گی و پس ماندگی کشورها بر اساس آن سنجیده شود.
فوتبال یک ورزش گروهی است و همه می دانیم وقتی یک تیم برنده می شود و یا بازنده، همۀ اعضاء در آن شریک اند. اما ستاره ها همواره سایۀ بزرگتر از گروه ها داشته اند. بسیار تیم ها در طول تاریخ وابسته به یک ستاره بوده اند. پله در برازیل، مارادونا و مسی در ارجنتین، پلاتینی و زیدان در فرانسه، بکن بائر در آلمان، کرویف در هالند، اوزه بیو و کریستیانو رونالدو در پرتگال و ...
از گذشته های دور پرچم داران محبوبیت و شهرت فوتبال این بیرق را به نوبت به دست داشته اند تا به امروز برسیم. به عصرِ کریستیانو رونالدو و لیونل مسی.
امسال این دو با یکدیگر بازی موش و پِشَک دارند. گاهی مسی در عرش است و رونالدو بر فرش و گاهی بر عکس اما هر چه هست الان این دو هستند که معنا ساز و روح بخش فوتبال اند. بدون این دو و یا یکی از آن ها بی شک بیرق پیش برندۀ شهرت و محبوبیت سلطان ورزش ها به زمین افتاده بود.
در" ال کلاسیکو" بارسلونا، رئال مادرید را شکست داد اما آنقدر که همه مسی گفتند، بارسلونا نگفتند. شب گذشته در دربی مادرید و پیش از آن مقابل باواریایی ها، این رئال مادرید بود که پیروز شد اما همه گفتند، به به چه رونالدویی! هیچ کس به فکر آن ده نفر دیگر نیست. نه مودریچ، نه مارسلو و نه دیگران. فقط رونالدو. چون بیرق فوتبال الان بر دوش وی است.
چهارم:
به من بگو چه حسی داری؟ که دو تا فاینل را باخته یی!.
این بنر نیشدار هواداران رئال به رقیب همشهری شان در شب گذشته بود. آن جا که رونالدوی ظاهرا افت کرده و شکست خورده ( در ال کلاسیکو ) هت تریک کرد و بار دیگر نگاه ها را به سمت خودش بر گرداند. پس از شکست ها معمولا می گویند اشکالی ندارد بازیکنان هم انسان اند، ماشین که نیستند. رونالدو اما فراتر از یک انسان و شبیه یک ماشین است که وظیفه اش گلزنی است. او پیش از آن که به مادرید بیاید این تیم 5 فصل متوالی در یک هشتم لیگ قهرمانان حذف شد و زمانی که وی آمد در هشت فصل، دو بار قهرمان شدند و غیر از یک بار، تا نیمه نهایی پیش رفته اند.
برخی ها می گویند شما اگر خوب دفاع کنید، در خط میانی هم مقتدر باشید، دروازه بان خوبی هم داشته باشید، توپ و میدان را نیز در اختیار بگیرید، وقتی یک مسی و یا رونالدو نداشته باشید تا توپ ها را به جال بچسپانند، بی فایده است.
رونالدو در سه بازی اخیر لیگ قهرمانان 8 گل زده و دو هت تریک متوالی را ثبت کرده است. هم او که می گفتند افت کرده است. کسی که نشان داد هرگز نباید به او شک کرد. اگر او هم چنان ادامه دهد رئال می تواند امسال پس از مدت ها دو گانۀ مهم اش را کسب کند.
او دیشب آنقدر خوب تا یکی از خبرگزاری ها تیتر بزند: " ک "، مثل کریس، مثل کاردیف.