مهناز قاسمپورسلام. ممنون از این داستان زیبا. راستش من سوالاتم را در این مورد بعدا خیلی مفصلتر برایتان ایمیل خواهم کرد. اما این داستان که بحق زیبا و صحیح است، بر جنبه های اقتصادی و تجارت و به قولی مکاسب دلالت دارد. هرچند قابل تعمیم هم هست و می تواند بر جنبه های دیگر نیز گسترش یابد.
اما بحث من اینجاست که من نوعی، در هر مجموعه، سازمان، یا جامعه ای که عضو باشم، به نوعی و تا حدودی می تواند فاسد و فاسق باشد. این فسق مجموعه می تواند از کم یا زیاد باشد. دقت شود که اصلا بحثم این نیست که من از آن مجموعه ارتزاق می کنم که بحث های اقتصادی مطرح شود و شما بفرمایید اگر اضطرار هست اشکال ندارد و اگر اضطرار نیست، باید مجموعه را ترک کنی و یا مهاجرت کنی و از این دست صحبت ها. اصلا بگذارید اینگونه بگویم که مگر جامعه ای بزرگتر از یک کشور هم داریم؟ طبق باورهای ما، تا زمان ظهور حضرت مهدی (عج)، اصلا قرار نیست حکومت عادل و حکومت صالحان تشکیل شود. پس همه ی آنها تا حدودی ممکن است فاسد و فاسق باشند. دو راه می ماند بنظرم. یک نوع دیدگاه آنست که از تمام اینها فاصله بگیریم و مانند اهالی روستای ایستا یا همان روستای منتظران امام زمان (عج) در نزدیکی طالقان عزلت پیشه کنیم و یا آنکه بمانیم و دقت کنیم که در زمین فاسدان بازی نکنیم و آب به آسیاب فاسقان نریزیم.
بیایید حالا در اشل و با معیارهای کوچک بررسی کنیم. شما طرفدار هر باشگاهی که باشید، به نوعی فاسد است. همین یوونتوس خودمان که رئیس اصلی اش جان الکان است که شرح حالش بر همه روشن است و چه میلانی که رئیسش یک فاسد هوسباز است و چه تقریبا همه باشگاههایی که از بالا تا پایینشان شرابخوار و فاسد و... هستند.
حال سوال مهم من اینست که آیا ما با طرفداری از این باشگاهها واقعا در زمین مدیران فاسدشان بازی می کنیم؟ مخصوصا ما طرفداران ایرانی که نه قانون کپی رایت را رعایت می کنیم و حق پخش تلویزیونی میدهیم و نه بلیط میخریم و ورزشگاه می رویم و نه پیراهن باشگاه را میخریم و نه هیچ پولی در جیب باشگاه و مدیرانش میریزیم. در واقعا ما طرفداران ایرانی هیچ سود اقتصادی برای باشگاهمان نداریم. حال آنکه در داستانی که فرمودید، بحث سود مالی مطرح بود و صفوان دوست داشت هارون سلامت از سفر برگردد تا پولش را بدهد. ما نه بحث اقتصادی داریم و نه سلامت مدیران باشگاه را طلب می کنیم.
اینکه می فرمایید ممکن است از پیروزی های باشگاه اول از همه مدیران فاسدش خوشحال میشوند هم قابل بحث است. در عالم سیاست که عالم تزاهم ارزشهاست ممکن است از یک اتفاق، اضداد خوشحال شوند. مثلا تصور بفرمایید از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هم آمریکا خوشحال شد و هم ایران. یا مثلا از توافق لغو تحریم و امتیازاتی که داده می شود، هم طرف تحریم کننده خوشحال شد و هم طرف تحریم شونده. خلاصه اینکه ممکن است در موارد مختلفی، اضداد از یک اتفاق خوشحال شوند و این نشانه اثبات اشتباه طرف حق نیست.
بحث را بیش از این ادامه نمی دهم. اصلا قصد ندارم بگویم حرفم حتما صحیح است بلکه اتفاقا تصریح می کنم که شک هم دارم! امیدوارم مغلطه نکرده باشم و چنانچه دلایلتان قانع کننده باشد، بپذیریم.