اختصاصی طرفداری - امید. مخرج مشترک بالانشینان جدول لیگ برتر انگلیس، امید است. همه آن ها به آینده امیدوار هستند؛ همه به جز برخی. شاید جمله اولم، کمی اشتباه است.
منچستریونایتدی ها به رفتن فلینی، خرید گریزمان، صعود به لیگ قهرمانان اروپا و شکوفا شدن با ژوزه مورینیو می اندیشند. سیتیزن ها پپ را دارند، آن ها به پپ، اعتماد دارند و به آینده، بیش از همیشه امیدوار هستند. پپ آمده است تا آن ها را جزو برترین تیم های اروپا کند. فصل اول، تلخ گذشت اما آن ها موفق شدند رده سوم جدول را به دست آورند و مستقیما به لیگ قهرمانان اروپای سال آینده صعود کنند. آن ها مدافع می خواهند، دروازه بان می خواهند و قرار است در تابستان، خریدهای زیادی انجام دهند. گواردیولا، به قول خودش با انگلیس آشنا شده است و می خواهد سال دیگر، خودش را نه به سیتی و سیتیزن ها بلکه به تمام دنیا ثابت کند. او باید ثابت کند که عصر او به پایان نرسیده است و مرد تیکی تاکا، هنوز می تواند بدرخشد.
چلسی با دون آنتونیو درخشید، اکنون نیز بیش از همیشه به آینده امیدوار هستند. به احتمال زیاد آن ها بتوانند کونته را در تیم شان نگه دارند و اینتر را عقب برانند. دیگر، قهرمانی در جزیره، هواداران چلسی را راضی نمی کند، هدف آن ها درخشش در لیگ قهرمانان اروپا است. آبی های لندن بهترین تیم جزیره در فصلی که گذشت بودند و ترکیب یکدست و از همه مهم تر، دون آنتونیو را دارند. شاید امید به درخشش و حتی قهرمانی در لیگ قهرمانان برای آن ها خیلی دور از ذهن نباشد. آبی ها باید هازارد را در تیم نگه دارند و البته جانشین خوبی برای دیگو کوستا پیدا کنند؛ هر روز که می گذرد، جدایی کوستا از چلسی واقعی تر جلوه می کند. پول چینی ها می تواند هر کس را وسوسه کند.
تاتنهامی ها بمب امید هستند. مصاحبه های شان پر از انرژی است و همه ما می دانیم که تاتنهام، دیگر یک تیم نیست. آن ها دیگر یک مجموعه کاری یا یک سازمان نیستند، آن ها برای پول گرفتن کار نمی کنند. تک تک اعضای تاتنهام، یک خانواده را تشکیل داده اند. پوچ از اینتر پیشنهاد دارد، قبول نمی کند. کین می تواند به برترین تیم های دنیا برود، در اسپرز می ماند. دله آلی و کریستین اریکسن و دیگران نیز همین گونه هستند. تاتنهامی ها به آینده امیدوارند و به همین دلیل، در تیم شان می مانند تا برخلاف آن نسل از تاتنهام که متفرق شد و تکه تکه گردید، با هم، برای هم، آینده ای بهتر بسازند.
لیورپولی ها کلوپ را دارند. کلوپ؛ یعنی امید. آن ها فصل خیلی بدی را نگذراندند و به لیگ قهرمانان اروپا بازگشته اند. آن ها می توانند در تابستان خط دفاع خود را تقویت کنند، فیلیپه کوتینیو را نگه دارند و با کلوپ، گام بزرگی رو به جلو بردارند تا در اروپا نیز بدرخشند. آن ها مانند منچسترسیتی، فصل پر افت و خیزی را گذراندند و می توانند با تقویت چندین پست خود، پیشرفت قابل توجهی کنند. می توانیم منتظر لیورپولی نیرومند در فصل آینده باشیم. البته طبق معمول، لیورپولی ها و هواداران شان همیشه به فصل آینده امیدوار هستند!
اما مشکل از اینجا آغاز می شود. از زمانی که شروع به بررسی وضعیت آرسنال می کنیم. آرسنالی ها می ترسند؛ آن ها از آینده شان می ترسند. ونگر می رود؟ بله؛ چه بد! می ماند؟ بله؛ چه بد! ونگر برود یا بماند، وضعیت آرسنال نابسامان است. اگر بماند، شاید دیگر نتوانیم بسیاری از ستاره های آرسنال را در این تیم ببینیم. اگر آرسنال، فصل آینده هم به لیگ قهرمانان اروپا نرسد (با داشتن چنین رقبایی و حفظ این وضعیت، صعود به لیگ قهرمانان اروپا برای آرسنالی ها بسیار سخت خواهد بود)، بازیکنان زیادی را از دست می دهد و جایگزین کردن آن ها بسیار سخت می شود. از آنسو، حالا دیگر وقت رفتن نیست. اگر برود، سرمربی جدیدی جایش را بگیرد، سروسامان دادن به وضعیت تیم، به خصوص اوضاع الکسیس سانچز و مسوت اوزیل، برای او بسیار سخت است. چند ماه پیش بود که کارشناسان به ونگر می گفتند اگر می خواهد برود، بهتر است که سریعتر وضعیت تیم را مشخص کند وگرنه آرسنالی ها به دردسر می افتند و به نظر می آید ونگر، چنین تصمیمی ندارد. شاید توماس توخل، دیگر سرمربی دورتموند باشد که سوار بر هواپیما می شود و در جزیره فرود می آید. اما باید پذیرفت اگر مرد آلمانی به امارات بیاید، کار برای او بسیار سخت خواهد بود.
به هر حال امید هست؛ امید، مایه زندگی است. ونگر تجربه دارد، او تیم را خوب می شناسد و اسیر جنگ های داخلی نمی شود. از همه مهم تر، ونگر اعتماد به نفس بالایی دارد. او خودش و تیمش را باور دارد و برای ثابت کردن توانایی هایش، تا آخرین لحظه و با تمام وجود می جنگد. شاید کمی صبر از سوی هواداران، تصمیم بهتری باشد. طی فصلی که گذشت، جنگ داخلیای که هواداران با تیم به راه انداختند، صدمه بزرگی به آن ها زد، صدمه ای به بزرگی صعود نکردن به لیگ قهرمانان اروپا. شاید این صدمه، بسیار بزرگتر از آنچه فکر می کردیم بود. شاید ونگر فقط می خواست سهمیه ای بگیرد و برود، شاید کسب سهمیه و قهرمانی در جام حذفی او را راضی می کرد اما به وجود آمدن این وضعیت باعث شد او در تیم بماند تا خودش را ثابت کند. کاری که از نظر بسیاری از توپچی ها، تنها ضررآفرین است.1
اطلاعات بیشتر درباره تصویر
اگر مدتی قبل درباره وضعیت نابسامان اورتون سخن می گفتیم، همه به ما می خندیدند. آن ها داشتند برای قهرمانی می جنگیدند. لوکاکو روی فرم بود و حتی در ژانویه، پدیده ای به نام تام دیویس وارد این تیم شد و بسیار درخشید. اما به نظر می آید اوضاع این تیم رو به بهبود نیست. اورتونی ها برای اینکه سال آینده ترکیبی با این کیفیت و نتیجه ای این چنین به دست آورند، کار سختی دارند. روملو لوکاکو و مینو رایولا، کار را برای اورتونی ها سخت کرده بودند. راس بارکلی، کار را سخت تر کرد. لوکاکو در سال 2014 با 28 میلیون پوند به اورتون آمد. تافی ها همه چیزشان را روی مرد بلژیکی شرط بستند و رکورد نقل و انتقالات تاریخ باشگاه شان را شکستند. لوکاکو تا همین دیروز، محبوب ترین فرد میان هواداران آبی های مرسی ساید بود. او از رکورد دانکن فرگوسن گذشت و مدیر برنامه هایش هم از احتمال 99.999999999999 درصدی برای تمدید قرارداد موکلش سخن می گفت. ناگهان ورق برگشت. لوکاکو به اورتون نه گفت. بحران آغاز شد.
اورتونی ها می خواستند بند رهایی لوکاکو را 90 میلیون پوند قرار دهند اما پسر بلژیکی به دنبال پایین آوردن این رقم بود. حالا مذاکرات دو طرف به بن بست خورده است و شاید دیگر خبری از تمدید قرارداد نباشد. لوکاکو از جاه طلبی سخن می گوید. کومان ناراحت می شود؛ اما خشمگین نه. او تلاش دارد به بازیکنش اخطار دهد اما اوضاع تیم را وارد بحران نکند. روملو دو سال دیگر با تافی ها قرارداد دارد حتی اگر سال آینده در این تیم بماند، اورتونی ها یا او را مفت و مجانی از دست خواهند داد یا با قیمتی بسیار پایین تر از خواسته شان؛ 90 میلیون پوند، رکورد نقل و انتقالات دنیای فوتبال.
در همین میان نام دیگری خود را وارد تیتر روزنامه های مرسی ساید می کند؛ راس بارکلی. نام بارکلی برای اهالی مرسی ساید آشنا است اما این روزها اوضاع کمی متفاوت به نظر می آید. اورتونی ها بارکلی را کاپیتان آینده تیم شان می دیدند. اما انگار سناریوی لوکاکو-اورتون در داستان بارکلی-اورتون هم تکرار می شود. قرارداد بارکلی رو به اتمام است و کومان به او اولتیماتوم می دهد؛ یا تمدید کن، یا خداحافظ. بارکلی سکوت می کند. کومان دوباره مصاحبه می کند و بارکلی هنوز ساکت است. فیل نویل، بازیکن سابق اورتون درباره «عقده» کومان از بارکلی می گوید. او معتقد است که کومان، تنها می خواهد بارکلی از تیم برود و این ها همه اش بهانه است. مشکل اصلی اورتون شاید فروش بارکلی نباشد؛ مشکل، قیمت فروش بارکلی است. نویل اذعان می کند که اورتونی ها بارکلی را خواهند فروخت و قیمت او حدود 30 میلیون پوند خواهد بود.
بارکلی تنها یک سال دیگر با اورتون قرارداد دارد و تیم های تاپ فور یا حتی تاپ سیکس می توانند او را با قیمت کمی، در حدود 20 یا 30 میلیون پوند بخرند. به نظرم او آخرین بازی خود برای اورتون را انجام داد.
گزارش تلگراف از وضعیت بارکلی و اورتون اما منطقی تر به نظر می رسد. آن ها معتقد هستند که اورتون حاضر نیست با مبلغی کمتر از پنجاه میلیون پوند، بارکلی را بفروشد. این رسانه معتبر انگلیسی زبان چنین می نویسد:
اینکه آیا باشگاهی پیدا می شود برای بازیکنی که می تواند تنها یک سال بعد به صورت رایگان او را به خدمت بگیرد، 50 میلیون پوند بپردازد یا خیر، در آینده مشخص خواهد شد. اما چیزی که مشخص است، یک بازی موش و گربه پیچیده بین باشگاه و بازیکن در حال برگزاری است. بارکلی می تواند از تمدید قرارداد با اورتون سر باز بزند و ببینید آیا این باشگاه واقعاً می خواهد او را به فروش برساند. پیدا کردن جایگزینی مناسب برای بارکلی، کار بسیار سختی به نظر می رسد. اورتون باید تا اواسط تابستان، جای خالی این بازیکن را پر کند. به نظر می رسد آن ها از هم اکنون در حال پیدا کردن جایگزینی مناسب برای او هستند.
در ادامه گزارش، تلگراف از جام جهانی 2018 سخن می گوید و آن ها معتقد هستند که بارکلی نمی خواهد در آستانه رقابتی به این مهمی، ریسک کند و در اورتون خواهد ماند.
همانطور که پیش تر رونالد کومان اظهار داشت، باشگاه اورتون منتظر بیانیه ای رسمی از سوی بارکلی است. به نظر می رسد تافی ها از هم اکنون برای جدایی روملو لوکاکو و راس بارکلی خودشان را آماده کردند. آن ها در حال بررسی وضعیت تئو ولکات و الکس اوکسلید چمبرلین هستند و می خواهند برای جذب این دو بازیکن، تلاش کنند.
[متن کامل گزارش تلگراف]
باید اذعان کرد که امید، هنوز در دل اورتونی ها نمرده است. آن ها تیم جوانی هستند. تام دیویس را دارند و سرمربی شان، استعدادش را ثابت کرده است. همه چیز برای آن ها بسته به اتفاقات تابستان پیش رو است.
1. راستش را بگویم می خواستم اخباری درباره وضعیت ناامیدکننده آرسنال هایپرلینک کنم اما دیدم این اخبار را اصلا و ابدا نمی شود در یک یا دو پاراگراف هایپرلینک کرد. به نظرم توانستیم تعداد مناسبی از آن ها را در برچسب بحران آرسنال (+) جمع آوری کنیم و می توانید برای پی بردن به عمق فاجعه، این برچسب را بررسی کنید.