کارا در ستون خود در دیلیمیل نوشت:" مایکل و من در تور آمریکا هم اتاق بودیم و او به من گفت رئال برایش پیشنهاد داده و به صورت جدی به آن فکر میکند. لیورپول به تازگی جبرئیل سیسه را خریده بود و باروش به عنوان آقای گل یورو به لیورپول بازگشته بود. مایکل احساس میکرد زمان مناسبی برای وی است که چالشی جدید را تجربه کند. من به او گفتم که اشتباه میکند و به او گفتم رئال باشگاهی است که در آن با فوتبال کاملا سیاسی برخورد میشود. آنها رائول و رونالدو را دارد که همیشه بازی میکنند و برای موفقیت در رئال مادرید باید بیش از یک گلزن باشی اما نظر مایکل تغییر نکرد. او فکر میکرد بهترین است و در اسپانیا موفق میشود. "
کارا در ادامه در مورد احتمال بازگشت وی در سال 2008 پس از سقوط نیوکاسل و صحبت با بنیتز در مورد جذب وی اینگونه ادامه داد:
" لیورپولیها استقابل مهربانانهای از او نداشتند اما من میدانم آنها از بازگشت وی استقابل میکردند پس از اینکه قراردادش با نیوکاسل به پایان رسید. من شنیده بودم که او به پیوستن به منچستر فکر میکند اما او دوست داشت شانس بازگشت به لیورپول را داشته باشد. او از بودن در ترکیب لیورپول خوشحال میشد و شانس بازگشت به خانه او را هیجانزده میکرد. داستان او در مورد ترک لیورپول او را غمگین میکرد و او دوست داشت فرصتی برای رهایی از این غم بیابد. "
" من با رافا صحبت کردم و توضیح دادم چرا لیورپول نیاز دارد او را به صورت آزاد جذب کند اما او به جای آن دیوید انگوگ را جذب کرد! پیوستن او به منچستر اشتباه بود. او هر شانسی را برای عادی کردن روابط با لیورپولیها از دست داد و باید گفت هواداران منچستر حتی با وجود گل پیروزی بخش وی به سیتی هیچگاه هواداران واقعی وی نبودند. "
اوون که 158 گل در 297 گل برای لیورپول به ثمر رساند به مانند کرگر در پایان فصل کفشها را خواهد آویخت و کارا اعتقاد دارد از وی باید به عنوان یک گلزن فوقالعاده یاد شود.
" شاید او باید یکی دو سال پیش تصمیم به پیوستن به تیمهای آمریکایی یا خاورمیانهای میگرفت. برخی چیزها درست به نظر نمیرسد، او به مراتب بزرگتر از این بود که انتهای فوتبال خود را به عنوان نیمکت نشین در استوک یا ساوتهمپتون باشد. "
" اما حتی این خاطرات من در مورد وی را خراب نمیکند. او یک گلزن فوقالعاده بود که توانایی ساختن لحظات باورنکردنی را داشت و گل وی در استادیوم ملنیوم به دیوید سیمن در فینال جام حذفی 2001 بهترین خاطره من پیش از استانبول بود. من از آن فینال با عنوان فینال اوون یاد میکنم."
"او در نخستین بازی خود برای لیورپول یک گل عالی مقابل ویمبلدون به ثمر رساند و به بازیکنی بدل شد که بیش از هر یک از همنسلهایش در مورد وی صحبت میکردند. "
" اگر به گذشته برگردیم و در زمانی باشیم که او بهترین بازیکن اروپا شد یا آن گل به یادماندنی را به آرژانتین زد کسی به شما میگفت او فوتبال خود را بر روی نیمکت استوک به پایان میرساند به وی میخندیدید اما به خاطر برخی دلایل این اتفاق برای وی رخ داد :
" اولین عامل مصدومیتها بود. او پس از مصدومیت همسترینگ خود در سال 99 در بازی مقابل لیدز بارها از این زمینه ضربه خورد. مصدومیت رباط صلیبی وی در جام جهانی 2006 نیز بارها وی را اذیت کرد. "
" دلیل دیگر این بود نقشی که مایکل اوون با آن درخشیده بود و گلهای فراوانی را به ثمر رسانده بود در سالهای گذشته کمتر مورد استفاده قرار گرفت. تیمها حالا 4-3-3 یا 4-2-3-1 بازی میکنند و هیچکدام از این دو سیستم نمیتواند از همه تواناییهای اوون استفاده کنند. "