بگذارید از همان ابتدا شروع کنیم، مویس در میانه فصل 03-2002 به اورتون آمد تیم 15 جدول را تحویل گرفت و در آخر فصل آنها به رتبه 5 جدول رساند. با رسیدن تابستان تغییراتی بنیادین در تیم داد و تیم او فصل آینده 17ام شد ولی مدیران اورتون به او اعتماد کردند و مویس نیز جواب آنها را به خوبی داد. اورتونی که همیشه رتبه اش در پایان فصل بین سیزدهم تا شانزدهم در نوسان بود تبدیل به تیمی شد که طی ده فصل بعد بجز یک بار، رتبه اش از هفتم پایین تر نیامد و این در حالی بود که غول هایی مانند منچستریونایتد، چلسی، آرسنال، لیورپول و منچسترسیتی در لیگ برتر حضور داشتند.
فلسفه مویس در اورتون جالب بود، یک فوتبال کلاسیک انگلیسی بر پایه سانتر از جناحین که آمیخته شده بود با یک فوتبال شناور مدرن. بازیکنان اورتون در بیش از 70% بازیهایی که تحت نظر مویس انجام داده بودند بیش از 450 پاس رد و بدل کرده بودند. حرکات ترکیبی آبی های بندر لیورپول را هیچکس از خاطر نبرده است. اورتون مویس تیمی بود که با پاسکاری تک ضرب تا دم دروازه حریف جلو میآمد و موقعیت ایجاد میکرد.
زیاد دور نرویم، همین فصل قبل، امتیاز گرفتن از اورتونِ دیوید مویس در گودیسون پارک برای هر تیمی یک آرزو بود و اگر کسی دست پر از آنجا برمیگشت بسیار خوش شانس بود. فصل گذشته اورتون به قدری فوتبال را زیبا و چشم نواز بازی میکرد که هر فوتبال دوستی مجذوب بازی این تیم میانه جدولی شده بود. اورتون در چند سال اخیر حریف سرسخت برای رقبای گردن کلفت خود شده بود.

در مقاله ای که چندی پیش در یک وبلاگ هواداران اورتون خواندم نظرم به نکته ای جالب جلب شد. هوادارِ اورتونی نویسنده این وبلاگ که برای هر بازی این تیم به گودیسون پارک میرود، علیرغم اینکه تیم مارتینز نتایجی بهتر از مویس گرفته اما، نوشته بود که فوتبالی که تیم مویس بازی میکرد از فوتبالی که تیم مارتینز ارائه میدهد بسیار بهتر بود. دلیلش را نیز اینگونه ارائه میدهد که تیم مویس یک فوتبال شناور و روان ارائه میداد که با هر حرکت، تیم تا آستانه باز کردن دروازه حریف جلو میرفت اما مارتینز تیمی خشن و جنگنده به میدان میفرستد و تمرکز عمدهاش روی گل نخوردن است. مارتینز بهتر نتیجه میگیرد اما مویس بهتر فوتبال بازی میکرد. فراموش هم نباید بشود ترکیب فعلی مارتینز ساخته دست مویس در طی این چند سال است.
دیوید مویس تیم 15 جدول را گرفت و طی 10 سال با هزینه ای کمتر از 100 میلیون پوند تیم را به جایگاه خوبی در جدول رساند و انصافا جایگاهی فراتز از این، در حضور تیمهایی مثل منچسترسیتی و چلسی که هر فصل حدود 100 میلیون پوند برای جذب بازیکن هزینه میکنند، شاید غیر ممکن باشد.

حال به سراغ اوضاع نابسامان او در یونایتد برویم. اگر بخواهیم منصفانه نگاه کنیم او در این نتایج یونایتد خیلی مقصر نیست. باید واقع بین بود، بعد از فینال 2009 و باخت یونایتد به بارسا و متعاقبا رفتن رونالدو و توز، و سپس رفتن کاربوس کیروش، یونایتد بسیار ضعیف شد. فقط و فقط شخصیت کاریزماتیک فرگوسن میتوانست این تیم را دو بار دیگر قهرمان کند و یک بار دیگر به فینال اروپا برساند.
سال 2012 که یونایتد در واپیسین ثانیه ها قهرمانی را به سیتی داد فرگوسن به ضعف تیم خود پی برد و خرید فن پرسی و کاگاوا شاید تنها کاری بود که برای قهرمان شدن از دست او ساخته بود. درست است یونایتد از سال 2009 به بعد، یک فصل در میان قهرمان شده اما این قهرمان شدنها دلایلی دیگر هم داشته است. ضعف مفرت آرسنال و لیورپول در این قهرمانی ها بی تاثیر نبوده است. منچستر همیشه با یک تیم بر سر قهرمانی رقابت داشته نه با چند تیم مختلف و هر فصل یک تیم در کنار یونایتد خوب بوده است. اگر به جدول این فصل نگاه کنید اکنون چهار تیم شانس قهرمانی دارند در حالی که در چهار سال اخیر اینگونه نبوده است. دو فصل منچستریونایتد و چلسی مدعی بودهاند، دو فصل منچستریونایتد و منچسترسیتی.

فرگوسن برای رفتن دلایل زیادی داشت که شاید اصلی ترین آنها همین تیم فعلی یونایتد بود. قهرمان شدن با این تیم دیگر کار آسانی نبود فصل قبل یونایتد تنها به لطف خط حمله آتشینش قهرمانی را از چنگ همشهری درآورد، آنها فصل قبل 43 گل خورده بودند که این آمار برای یک تیم قهرمان یک فاجعه است. از تیم قهرمانِ چمپیونزلیگ فرگوسن، در فصل 2008، که اتفاقا بسیاری از آنها بازیکنان مهم تیم فعلی منچستریونایتد هستند چیزی باقی نماند است. رونالدو و توز رفتند، ون در سار، نویل و اسکولز بازنشسته شدند، کریک، اورا، ویدیچ و فردیناند از 30 سالگی گذشتند و تنها رونی ستاره بازمانده آن روزهاست. گیگز هم که وارد دهه چهارم زندگی خود شده است.
منچستر نیاز به یک خانه تکانی اساسی داشت و فرگوسن تصمیم خوبی گرفت، او این خانه تکانی را به عهده دیگری گذاشت تا تیم جدید با تفکرات و علایق او بسته شود. مویس گزینه خوبی بود چرا که قبلا یک اورتون خوب ساخته بود ولی فرگوسن به فکر اشتباهات بی پایان مویس نبود.
مویس اشتباهات زیادی کرد، اشتباه کرد چون فکر میکرد میتواند در یک فصل 43 گل بخورد اما قهرمان شود. اشتباه کرد چون فکر میکرد مقبولیت او در رختکن و سکوها به اندازه فرگی است، فکر میکرد که میتواند با این تیم به آنچه میخواهد برسد، اشتباه او این بود که فکر کرد فرگوسن است. و اما بزرگترین اشتباه مویس این بود که میخواست یونایتد را مثل اورتون هدایت کند در حالی که بایست یونایتد را طوری هدایت میکرد که با تمام دنیا متفاوت باشد.
منچستریونایتد 27 سال با یک طرز تفکر تمرین کرد، بازی کرد و قهرمان شد. فرگوسن چنان امپراطوری در یونایتد بنا کرد که نشستن روی این نیمکت به راستی جرات میخواهد چرا که خیلی ها منچستر قبل از فرگوسن رو نمیشناسند تا مویس را با او مقایسه کنند. سایه سنگین فرگوسن فشار را بر سر مویس دوچندان کرده است. باور کنید مورینیو و گواردیولا با تمام دانش و بزرگی خود، باز هم برای نشستن روی همچین نیمکتی بایست ریسک میکردند.

نشستن روی این نیمکت جرأت میخواست، هر مربی بالای سر این تیم بود نتایجش غیر از این نبود و مویس برای پذیرفتن این نیمکت سر زندگی و حرفه خود ریسک کرد. او مربی بسیار خوبی است اما با آمدن روی این نیمکت علاوه بر فشاری که متحمل میشود، کاربلدی و توانایی خودش زیر سوال رفت. طرفدارانِ رقبای یونایتد، حتی خود طرفداران یونایتد در شبکه های اجتماعی مویس را مورد تمسخر قرار میدهند اما همین افراد یادشان رفته که طی سه فصل اخیر امتیاز گرفتن از اورتون سخت ترین کار تیمشان بود.
در تابستان امسال علاوه بر بی تجربگی مویس بر روی نیمکت یونایتد، اد وودوارد مدیر اجرایی منچستر نیز در جذب بازیکن بسیار بی تجربه عمل کرد و بازیکنانی نظیر فابرگاس، تیاگو و کوین استروتمن از چنگ شیاطین سرخ درآمدند بی تجربگی او باعث شد اورتون به سادگی منچستر را به بازی بگیرد و دست آخر فلینی را با 27 میلیون پوند به یونایتد بفروشد. دیگر اهداف مویس نیز برای جذب گارای، بینز و کونترائو به در بسته خورد و مویس نتوانست خریدهای باب میلش را انجام دهد با این وجود از کسی انتقاد نکرد و صبر کرد، تمام وصله ها را به جان خرید و به کارش ادامه داد.
مویس هنوز در یونایتد گیج است، آرامش ندارد و از هر جهت تحت فشار است. ترکیبش مداوم در حال تغییر است، بازیکنان یونایتد یکی از یکی بدتر بازی میکنند و او نیز در این اوضاع گم شده است. اشتباهات او در ترکیب چینی تمامی ندارد، کنار زمین آن کاریزما لازم را برای هدایت منچستریونایتد پیدا نکرده و همیشه او را با کسی مثل فرگوسن مقایسه میکنند. بحث در اینجا این نیست که عملکرد مویس خوب بوده، اتفاقا برعکس، او خیلی کمتر از توقعات کار کرده است و اصلا در حد و اندازه های یونایتد نشان نداده اما، شاید زمان همه چیز را درست کند.

بازیکنان یونایتد میتوانند مویس را از این شرایط نجات دهند ولی آنها انگار قصد همچین کاری ندارند. کاپیتان تیم او که با اینتر قرارداد امضا کرده و هر بازی بدتر بازی میکند، اورا که شرایطش مشخص نیست، فن پرسی که فکر جدایی در سر دارد و بقیه بازیکنان نیز حرفشان خریداری ندارد، فقط رونی و گیگز هستند که هر از گاهی حمایت خود را از او نشان میدهد. دیوید مویس شاید رختکن را نیز از دست داده باشد.
آینده یونایتد بعد از فرگوسن، امسال چیزی است که میبینیم، چه مویس سرمربی بود و چه کسی دیگر و به گفته اکثر کارشناسان مویس مقصر تمام این نتایج یونایتد نیست. منچستر نیاز به بازسازی اساسی دارد، نه دفاع دارد، نه هافبک خوب و در تنهاترین نقطه زمین که قوی است بازیکنانش کم انگیزه هستند. بجز رونی، فن پرسی و اکنون ماتا بازیکن شاخصی دیگر در یونایتد نیست که همین سه نفر نیز افت محسوسی داشته اند.
دوران افت یونایتد شاید بیشتر از دو سال طول نکشد چون این روزها همه چیز فوتبال نیست. قراردادهای سنگین تجاری نایک و شورولت سال دیگر آغاز خواهند شد و این حامیان مالی اصلا دوست ندارند یونایتد از سطح اول فوتبال دور باشد، در نتیجه برای آن هزینه میکنند. هزینه برای یونایتد نه تنها ضرر ندارد بلکه سود خوبی دارد چرا که یونایتد بیشترین هوادار را در سراسر دنیا دارد و بزرگی او با یک فصل بد از بین نخواهد رفت.
مسئولین یونایتد میتوانند مویس را اخراج کنند ولی به خوبی میدانند که اینکار یک قدم به عقب است. حداقل یک فصل دیگر باید به دیوید مویس فرصت داد و اگر نتوانست خود را ثابت کند میتوان آن زمان تصمیم دیگری گرفت. مویس نیز باید بداند که چه موهبتی نصیبش شده است و این شغل میتواند کل زندگی او را تحت تاثیر قرار دهد، اگر قدر این موقعیت را بداند از آن استفاده خواهد کرد.
در این متن هدف حمایت از مویس نیست چرا که عملکرد او روی نیمکت چندان ضعیف بوده که جای دفاعی باقی نمیگذارد ولی هدف قراردادن او برای همه این نتایج بی انصافی است. مویس قطعاً اشتباهاتی داشته ولی تمام تقصیرات را نمیتواند گردن او انداخت. شاید دیروز مویس امید دوباره ای گرفته باشد چرا که با اینکه یونایتد 3-0 از رقیب دیرینه خود باخت تماشاگران منچستر در اولدترافورد تا واپسین دقایق از تیم حمایت کردند. او باید قدر این حمایت را بداند و آنها را نا امید نکند.
مویس در اورتون مظلوم بود، سرمربی تیمی بود که هیچکس از او توقع نداشت و فراتر از توقع نتیجه میگرفت اما اکنون در یونایتد مظلوم تر است ولی مظلومیت او روی این نیمکت از دست رفته، خیلی ها نمیخواهند قبول کنند هرکسی به غیر از مویس بود منچستر شرایطش بهتر از این نبود. او این روزها بیشتر از هرکسی تحت فشار است، نیمکت یونایتد داغ ترین نیمکتِ دنیا بعد از فرگوسن بود و هرکس با نشستن روی این نیمکت سر تمام زندگی خود ریسک میکرد. مویس اینکار را کرد و شاید در حال گذراندن سخت ترین دوران حرفه ای خود است. هیچکس به اندازه او اکنون ناراحت نیست. او هر روز مسخره میشود، دست میافتد، مورد انتقاد قرار میگیرد ولی باز هم کار خود را میکند. اگر او این چالش را پشت سر بگذارد کار بزرگی کرده است و شایسته احترام است.
