طرفداری - در این مقاله قصد دارم مقاله جالبی که آرنار استنسون در سایت تامکینز تایم ( پارت اول - پارت دوم ) در مورد آکادمی لیورپول و نقش آکادمی در فوتبال و وظایف یک بازیکن جوان در قبال باشگاه به رشته تحریر در آورده را برای شما ترجمه کنم.
به عنوان کسی که 31 سال است هوادار لیورپول است لحظات هیجانانگیز و پرشور بسیاری را تجربه کردم. برخی از بهترین آنها مربوط به بازیکنی مانند رابی فاولر بود - چه بازیکن بی مانندی ! - که توانست مدارج طرقی را همینجا در لیورپول پشت سر بگذارد. من چیزهای زیادی در خاطر ندارم که بتوانم با دیدن گلهای او و خوشحالیهایی که حاصل یک هیجان و تعصب خالصانه بود قیاس کنم.
دیگر بازیکن جوانی که داستانی مشابه داشت استیو مکمنمن بود. او در زمین به مشابه پیست اسکیت با سرعت، تکنیک و حیله گری حریفات را جا میگذاشت و یک لذت خاص برای ما پیش از پیوستن به رئال مادرید بود. مایکل اوون را نیز فراموش نکنیم، او با گلهای خود کاری کرد که توانست توپ طلا را به دست بیاورد.
من به اندازه کافی خوش شانس بودم که دنبال کننده جیمی کرگر و استیون جرارد از بدو جوانی آنها باشم، جوانانی که سالها بعد شبی را در استانبول به وجود آورد که بزرگترین بازی تاریخ برای من بود. آنها هنوز هم در کنار تیم هستند تا به عنوان کهنه سربازان روزهای گذشته تجربیات ارزشمند، عشق و تعصب خود را به نسل بعد انتقال دهند. جوانان ارزشمندی مانند رحیم استرلینگ، سوسو، آندره ویزدوم در حال یادگیری زیر دست آنها هستند.
پس از استیوی و جیمی خط تولید آنفیلد متوقف شد. خریداری بازیکنان سطح بالا از سایر تیمها و کشورها با رغمها و دستمزدهای سنگین در دستور کار قرار گرفت و نقش مهم پرورش جوانان بومی با علاقه واقعی به باشگاه نادیده گرفته شد. این در حالی بود که حتی پیش از قوانین جدید مالی یوفا یه علاقه خاص بین هواداران و بازیکنان جوان تیمهای پایه حکم فرما بود.
برای من یکی از هیجان انگیز ترین جنبههای باشگاه بزرگمان، اگر تگوییم هیجان انگیزترین آکادمی باشگاه در کرکبی است. در سالهای اخیر آکادمی توسط افراد خبره ای در این زمینه در حال پیشرفت است. من با فرانک مک پارلند شروع میکنم.
فرانک مک پارلند : مدیر آکادمی
یک مرد بومی که با رافائل بنیتز به عنوان استعداد یاب تیم اصلی کار کرده و البته در مقطعی با سمی لی در بولتون پیش از بازگشت به لیورپول کار کرده بود. بازگشت او به لیورپول پس از پذیرفتن پیشنهاد بنیتز در مورد بودن در نقش مدیر تیم آکادمی میسر شد. مک پارلند استعداد بالایی در شناسایی استعدادهای جوان دارد و همچنین شخصیت تاثیر گذاری دارد که برای شخصی در این پست ضرری است.
اطمینان از استعداد بازیکنان جوان پیش از حضور آکادمی باشگاهی معتبر مانند لیورپول حاصل شده است، اما بدون شخصی که بتواند میل به یادگیری را با اخلاق کاری بالا و سواد لازم در راس امور تیم داشته باشد، پیشرفت آنها ممکن نیست و نمیتوان آینده ای در تیم اصلی برای آنها متصور بود. مکپارلند در فرم عالی کنونی آکادمی باشگاه نقشی پررنگ دارد.
رادولفو بورل : مدیر فنی و مربی آکادمی
مردی که میتوانم یک کتاب در موردش بنویسم. بنیتز او و پپ سگوارا را از لاماسیا، آکادمی معروف بارسلونا برای فرم دادن به استایل بازی آکادمی به خدمت گرفت. جدای از متدهای مربیگری، او از کسانی بوده که در پیشرفت چندتن از بهترین بازیکنان فوتبال جهان نقش داشته است. لیونل مسی و سسک فابرگاس فقط دو تا از آن نامها هستند. پپ گواردیولا همیشه با احترام بالایی در مورد او یاد میکند و همیشه عنوان میکند چیزهای زیادی در مربگیری از وی زمانی که با هم در لاماسیا کار میکردند فرا گرفته است. او تجربیات بسیاری در زمینه توسعه بازیکنان جوان دارد. او کاری کاملا موفقیت آمیز در لیورپول از زمان حضور در باشگاه و مربیگری در تیم زیر 18 و 21 سال داشته است. پیش از اینکه به جایگاه فعلی ترفیع داده شود.
الکسی انگلتراپ : مربی تیم زیر 21 سال
انتصاب انگلتراپ به این پست من را شگفت زده کرد چون او در حالی سپری دوره ای بسیار موفق در تاتنهام بود. دوستی نزدیک با برندان راجرز از دلایل اصلی حضور او در مرسیساید بود. آنها ایدههایی مشابه در مورد ایده الوژی خود در زمینه پرورش بازیکنان دارد. به مانند بورل علارغم هنوز جوان بودن، او حدود 20 سال سابقه مربیگری در ردههای مختلف دارد و یکی از آنها سرمربیگری در اکستر بود. از وقتی وی به آکادمی پیوست ترکیب تیم از 4-2-3-1 به ترکیب هجومیتر 4-1-2-3 یعنی مانند همان سیستمی که بورل در لاماسیا از آن استفاده میکرد تغییر کرد.
" ما باشگاهی هستیم که با آنچه پیشتر بودیم مقایسه میشویم ! " فرانک مک پارلند
این را مک پارلند در فوریه زمانی که برندان راجرز و بازیکنان تیم اصلی از آکادمی باشگاه در کرکبی دیدار میکردند بر زبان جاری ساخت. راه درازی سپری شده و دست اندازهای بیشماری پشت سر گذاشته شده و شاید در 4 سال پایانی برای داشتن حرفی در این زمینه هستیم. این از تماشای بازی تیم زیر 21 سال باشگاه شفاف است که همه بازیکنان آرزومند و امیدوار به رسیدن به تیم اصلی هستند. همه آنها در سیستم و استایلی از فوتبال بازی میکنند که برندان راجرز در باشگاه فوتبال لیورپول به ارمغان آورده است.
راه حل و خط صافی در حال حاضر در آکادمی باشگاه وجود دارد شامل اینکه اگر بازیکنی با داشتن کیفیت لازم در آکادمی توسعه یابد، تکنیکهای لازم را فرا گرفته و با سیستم بازی باشگاه اخت کند، در نهایت به جایی میرسد که روزی هر هفته در تیم اصلی لیورپول بازی خواهد کرد. این به این مفهوم است که روزی که بازیکن به گام آخر رسید، در تیم اصلی در میان هزاران طرفدار به زمین وارد شد در حالی که دوربینهای فیلم برداری تصویرش را برای میلیونها نفر مخابره میکنند میداند چه باید بکند. او چیزهای زیادی را یاد خواهد گرفت و خود را با چیزهای زیادی وقف خواهد داد اما سبک بازی و تاکتیک تیم چیزی است که در DNA او وجود دارد و آن را به خوبی از قبل میداند.
در حال حاضر شاهد این هستیم که رسیدن به پلههای بالاتر چقدر آسان شده است. جردن روسیتر، رایان کنت، هری ویلسون و سئی اوجو نام تنها چنتا از بازیکنانی است که در سنین پایین به درجات بالاتر از سن خود رسیدند. این کار ارزشمند استیو کوپر در زیر 18، مایکل بیل در زیر 16 و 15 و گری لویس در زیر 14 و 12 سال را نشان میدهد که نتوانستند با کمک به تیم زیر 18 سال نمایشی درخشان مانند برد 4-1 اخیر مقابل ساندرلند یا یک بازگشت عالی مقابل وست بروم را به وجود بیاورند. پس از دریافت دو گل تیم کوپر توانست با به دست گرفتن بازی با گلهای کریس پترسن، روبلس و اوجو پیروز بازی شود. یکی از جالبترین نکات بازی سن بازیکنان بود. تنها یک بازیکن 18 ساله 6 بازیکن 16 ساله، 4 بازیکن 15 ساله و یک بازیکن 14 ساله در تیم حضور داشتند ! او در حالی یک نمایش عالی در جام حذفی زیر 18 سال داشت که تنها یک بازیکن 18 ساله در ترکیب داشت.
جدای از این بازیکنان نوجوانی که با تیم زیر 21 سال یا تیم اصلی تمرین میکنند را نیز نباید فراموش کرد. لیورپول در آستانه در آمدن به شکل باشگاهی یکپارچه است. این برای بازیکنی جوان تغییری بزرگ است که در کنار استیون جرارد، جیمی کرگر ، لوئیس سوارز، دنیل اگر ، په په رینا یا لوکاس لیوا بازی کند. تمرین کردن در کنار چنین بازیکنان بزرگی تا حدی میتواند برای یک جوان الهام بخش باشد که حاضر باشد راهی طولانی را برای بازیکن لیورپول بودن طی کند. او احساس میکند که میخواهد یکی از این جمع باشد. دیدن آنها و کارهای معمول آنها در تمرین به بازیکن جوان میآموزد چه راه درازی را در پیش دارد و تا چه اندازه باید سخت تلاش کند تا به این مرحله برسد. او در جایگاهی قرار دارد که بهتر از هر جای دیگر میتواند کیفیتهای فردی و حرفه ای بودن را به چشم ببیند.
برندان راجرز زیاد با بازیکنان جوان دیدار میکند. یکی از چیزهایی که همیشه به آنها گوشزد میکند اهمیت عزم آنها به موفقیت و تعهد به فوتبال است. او که سالها سابقه مربیگری در آکادمی را دارد، علایق زیادی به فوتبال در سطح پایه دارد. او همیشه با احترام خاصی در مورد انگلتراب و تواناییهای او صحبت میکند و البته پیشینه او نشان میدهد او تا چه اندازه کار قابل احترامی داشته است. او نتایج درخشانی در تاتنهام دست یافت پیش از اینکه به پیشنهاد راجرز به لیورپول بپیوندد و به پروژه ای که سخت میشد به آن نه گفت، بله بگوید. راجرز تجربه زیادی در زمینه پرورش بازیکن دارد و هیچگاه دست دست از یادگیری بر نمیدارد و این در مورد سایرین نیز صدق میکند. من فکر میکنم اینکه مربی به طور مداوم از آکادمی بازدید کند بسیار مهم است و منفعت آن نصیب بازیکنان خواهد شد. مقدار زیادی کار سخت و وسواس در مورد فوتبال مورد نیاز است تا به بازیکنی تبدیل شوند که برای تیم اصلی به میدان بروند.
نقل قولی از نیل ملور [بازیکن سابق تیم آکادمی و اصلی لیورپول بین سالهای 99 تا 2006 ، که اکثر عمر فوتبالش را مصدوم بود و سرانجام در 29 سالگی مجبور شد کفشها را آویزان کند] در این مورد برایتان می آورم :" من گاهی فکر میکنم مسیری که پیش روی یک فوتبالیست است مسیری آسان است. اما واقعا اینطور نیست. اگر با تمرکز خوبی شروع کنید با تعهد به دنبال هدف بزرگ خود باشید همه چیز آسان تر میشود. یک شروع خوب شمارا در مسیر پیشرفت و نه پسرفت قرار میدهد. اما در مورد بازیکنان بزرگی مانند استیون جرارد و جیمی کرگر استعدادی در سطح جهان داشتند و سطح خود را حفظ کردند چون با وسواس [حرفه ای] زندگی کردند. آنها زندگی خود را وقف ورزش کردند. "
پذیرش این به یک بازیکن جوان که باید عمرش را وقف ورزش کند و نمیتواند آنطور که میخواهد زندگی کند کار دشواری است. آنها جوان هستند و هر روز میل به چیزهای مختلفی دارند یا کارهای مختلفی میخواهند انجام دهند اما اگر میخواهند به چیزهای بزرگی دست پیدا کنند نباید اینگونه باشند. شما به طور مداوم باید در حال ارزیابی خود در روند توسعه خود باشید. باید آزمونها خسته کننده روحی و جسمی را بارها و بارها انجام دهید و به دنبال پیدا کردن و مرتفع کردن نقاط ضعف خود باشید. هر روز با روندی یکسان از خواب بیدار شوید و در جلسات تمرینی و بازیها شرکت کنید. زمانی هم که میخواهید به رختخواب بروید و استراحت کنید احتمالا تازه دردهای عضلانی آغاز میشوند. روزها و سالها به همین شکل در حالی سپری میشود که نفرات بسیاری هم دوشادوش شما همین مسیر را سپری میکنند و یک قدم عقب ماندن از سایرین میتواند سرنوشت دیگری را برای ادامه زندگی حرفهای شما رغم بزند. لحظات بسیاری به سراغ یک بازیکن در این سن می آید که با وجود علاقه به فوتبال و بودن در مسیر تبدیل شدن به چیزی که هدفش بود قید همه چیز را می زند تا به سراغ چیزی میرود که به آن وسوسه میشود.
بُعد احساس قضیه این است که کسی شکست خوردن را دوست ندارد و فرقی نمیکند در جلسات تمرینی باشد یا در مسابقات. اما بدون داشتن قدرت ذهنی لازم و نگرش درست به شکست خوردن، میتواند آسیبهای بدی روی آنها بگذارد. بردها هم میتوانند اثر بد خاص خود را داشته باشند و باعث غرور مظاعف شوند. تنها چیزی که بازیکن قبل از هر بازی باید به یاد داشته باشد، نه شکست ها و بردهای قبلی، که تکرار این است که این میتواند آخرین بازی من باشد.